eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
567 دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
47 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
حفظ آثار شهدای دستجرد
شهیدرضافصیحی رضوان الله تعالی علیه 🌷
شهید رضا فصیحی با اینکه در ایران جنگ دفاع مقدس بود اما بنا به مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران با عده ای از دوستان و همرزمانش در مرداد ماه سال ۱۳۶۱ به لبنان اعزام شدند و پس از اعزام به لبنان هفت ماه در بعلبک لبنان بودند و در حزب الله لبنان خدمت می کردند و شهید رضافصیحی در کنار خدمت صادقانه ای که داشت درس فقه را هم می خواند و فقط ماهی یک بار نامه ای برای خانواده می فرستاد تا خبر سلامتیش را اطلاع دهد. و پس از هفت ماه در اسفند ماه همان سال به ایران بازگشت. زمانی که به ایران آمد علامت سوالی در چشمان همه اهل منزل نمایان شد؟! چرا که آقارضا در طی هفت ماهی که به لبنان رفته بود محاسن صورتش را کوتاه نکرده بود و بسیار ریشهایش بلند شده بود. وقتی از او علت را جویا شدیم؛ گفت: در لبنان مومنین ریش می گذارند و هر چه مومن تر باشند ریششان بلندتر می باشد. و راست می گفت فردی بنام ابوشریف آن زمان به ایران می آمد او نیز ریشهای بلندی داشت. قبل از اینکه شهید رضا فصیحی به لبنان برود کارگاه خیاطی که با کمک همدیگر برایش اجاره کرده بودیم را به عشق خدمت به اسلام رها کرد و به لبنان رفت. زمانی که از ایشان پرسیدیم حالا که رفتی ما با این کارگاه خیاطی چه کنیم؟! در جواب گفت: هرچقدر اجاره اش می شود پرداخت کنید و تمام وسائلی که خریداری کردید پس بفروشید و حساب و کتاب مرا بر روی قالب یخ بنویسید تا هر وقت توانستم به شما پرداخت کنم. منظورش این بود که به اهل خانواده بفهماند من راهم را پیدا کردم و دیگر حاضر نیستم در خیاطی کار کنم. و من راه جهاد و شهادت را انتخاب کردم. شهید رضا فصیحی با اینکه زندگی به او روی خوش نشان می داد و اهل خانواده بهترین حامی او از همه لحاظ بودند و همه ی امکانات پیشرفتش مهیا بود اما چشم بر روی همه ی ظواهر دنیا بست و پشت پا به همه تعلقاتش زد و فقط خدا را می دید و دیگر هیچ چیز روح بیقرارش را آرام نمی کرد و به سر منزل مقصود هم رسید و با خدا همه چیز را معامله کرد و تجارتی عظیم نمود. و در این راه نیز پیروز و سربلند گشت. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
قبل از اینکه شهید رضا فصیحی به لبنان برود کارگاه خیاطی که با کمک همدیگر برایش اجاره کرده بودیم را به عشق خدمت به اسلام رها کرد و به لبنان رفت. زمانی که از ایشان پرسیدیم حالا که رفتی ما با این کارگاه خیاطی چه کنیم؟! در جواب گفت: هرچقدر اجاره اش می شود پرداخت کنید و تمام وسائلی که خریداری کردید پس بفروشید و حساب و کتاب مرا بر روی قالب یخ بنویسید تا هر وقت توانستم به شما پرداخت کنم. منظورش این بود که به اهل خانواده بفهماند من راهم را پیدا کردم و دیگر حاضر نیستم در خیاطی کار کنم. و من راه جهاد و شهادت را انتخاب کردم. شهید رضا فصیحی با اینکه زندگی به او روی خوش نشان می داد و اهل خانواده بهترین حامی او از همه لحاظ بودند و همه ی امکانات پیشرفتش مهیا بود اما چشم بر روی همه ی ظواهر دنیا بست و پشت پا به همه تعلقاتش زد و فقط خدا را می دید و دیگر هیچ چیز روح بیقرارش را آرام نمی کرد و به سر منزل مقصود هم رسید و با خدا همه چیز را معامله کرد و تجارتی عظیم نمود. و در این راه نیز پیروز و سربلند گشت. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
قبل از اینکه شهید رضا فصیحی به لبنان برود کارگاه خیاطی که با کمک همدیگر برایش اجاره کرده بودیم را به عشق خدمت به اسلام رها کرد و به لبنان رفت. زمانی که از ایشان پرسیدیم حالا که رفتی ما با این کارگاه خیاطی چه کنیم؟! در جواب گفت: هرچقدر اجاره اش می شود پرداخت کنید و تمام وسائلی که خریداری کردید پس بفروشید و حساب و کتاب مرا بر روی قالب یخ بنویسید تا هر وقت توانستم به شما پرداخت کنم. منظورش این بود که به اهل خانواده بفهماند من راهم را پیدا کردم و دیگر حاضر نیستم در خیاطی کار کنم. و من راه جهاد و شهادت را انتخاب کردم. شهید رضا فصیحی با اینکه زندگی به او روی خوش نشان می داد و اهل خانواده بهترین حامی او از همه لحاظ بودند و همه ی امکانات پیشرفتش مهیا بود اما چشم بر روی همه ی ظواهر دنیا بست و پشت پا به همه تعلقاتش زد و فقط خدا را می دید و دیگر هیچ چیز روح بیقرارش را آرام نمی کرد و به سر منزل مقصود هم رسید و با خدا همه چیز را معامله کرد و تجارتی عظیم نمود. و در این راه نیز پیروز و سربلند گشت. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398