#قدم_خیر
#راوی_برادر_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#قاسمعلی_حیدری
مادرم خدابیامرز تعریف می کرد قاسمعلی که به دنیا آمد خیلی قدمش در زندگی ما پر خیر و برکت بوده است. مدتی بود که فقر در روستا بیداد می کرد و اهالی روستا بسختی
امرار معاش می کردند. اما وقتی که قاسمعلی به دنیا آمد یک کامیون گندم وارد روستا شد وگفتند: به همه گندم نمی دهند و اعلام کردند باید یک کسی بیاید ضامنتان بشود تا به شما گندم بدهیم. یکی از اقوام به نام محمد حاج عباس خدامی به مادرم می گوید من میایم ضامن شما می شوم. و بواسطه ی ایشان به ما گندم دادند. و بعداز این ماجرا نیز خیلی خیرو برکت در زندگی ما وارد می شود که پدرم خدا رحمتش کند می گفت: اگر اسم این بچه را خواهرم اصرار نمی کرد قاسمعلی بگذارید نیت داشتم بخاطر قدم پر خیر و برکتش قدمعلی بگذارم.
#نامگذاری_موقع__تولد
قاسمعلی وقتی به دنیا آمد عمه ام می گفت: دربین فامیل یک قاسمعلی داشتیم که خیلی انسان شریف و خوب و با خدایی بود و برای اینکه یادش از بین نرود اگر اجازه می دهید به یاد مرحوم قاسمعلی اسم این بچه را هم قاسمعلی بگذاریم. و پدرم قبول می کند و نام برادرم را قاسمعلی می گذارند.
#فوت_پدر_شهید
زمانیکه پدرم بر اثر بیماری از دنیا رفت برادر شهیدم قاسمعلی حدود ۷ الی ۸ سال سن داشت. یبار آمد به مادرم گفت: من که مادر دارم یتیم نشدم آنهایی که مادرشان از دنیا می رود یتیم می شوند. چون هیچ کس در خانه ندارند. درستکه پدرم از دنیا رفته است اما چون شما در خانه هستی ما احساس یتیمی نمی کنیم و شما از ما مراقبت می کنید و جای خالی پدرم را پر می کنید.
کانال حفظ آثارشهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398