eitaa logo
حفظ آثار شهدای دستجرد
587 دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
40 فایل
این کانال برای حفظ آثار و روایات و اطلاع رسانی از مراسمات و برنامه های فرهنگی شهدای دستجرد جرقویه اصفهان ایجاد گردید خادم کانال شهدا @Aalmas_shohada لینک پیج حفظ آثارشهدای دستجرد در روبینو https://rubika.ir/almas1397f
مشاهده در ایتا
دانلود
حفظ آثار شهدای دستجرد
سالی که همسرم به جبهه اعزام شد دخترم تازه چهارماهش شده بود. محمد قبل از عید رفت بسیج و برای جبهه ثبتنام کرد و دهم فروردین ۶۱ به جبهه اعزام شدند. بعد از رفتنشان زمزمه عملیات بیت المقدس شد. از روستای کوهان سه نفر بودند که قرار بود با هلیکوپتر به کردستان اعزام شوند. همسرم و پسر عمویم با شهید ملک باصری بودند که همسرم همان سری اول اعزام به جبهه شهید شد و پسر عمویم اسیر شد. بخاطر اینکه عملیان بیت المقدس شروع شده بود محمد و همرزمانش را به اهواز برده بودند و به کردستان نرفتند. بعد از شهادت محمد یک نامه از ایشان بدست ما رسید که قبل از شهادتش نوشته بود که ما به کردستان نرفتیم ما را به اهواز آوردند. محمد در همان عملیات در منطقه شلمچه به شهادت می رسد اما کسی نبود که پیکرش را به عقب منتقل کند به همین دلیل ما فکر می کردیم اسیر شده است ولی پسر عمویم که بعد از هشت سال اسارت به وطن بازگشت تعریف کرد: حمله دشمن خیلی سنگین بود. محمد با چند متر فاصله از من داشت سنگر می کند که ناگهان یک خمپاره آمد و مستقیم کنار محمد فرود آمد و یک ترکش بزرگ خورد به سر محمد و از آن طرف سرش بیرون زد و شروع کرد از سرش خون برود. ما تا رفتیم محمد را بلند کنیم بفرستیم عقب یک دفعه دیدیم بعثی ها بالای سرمان ایستادند و ما چاره ای جز تسلیم نداشتیم و به اسارت نیروی دشمن در آمدیم. ولی من دیدم که محمد همانجا شهید شد. هشت سال طول کشید تا خبر قطعی شهادت محمد را بفهمیم و حدود پانزده سال طول کشید تا پیکر مطهرش پیدا شود و به وطن بازگردد. وقتی پارهای استخوان محمد را آوردند همان ترکشی که پسر عمویم می گفت به سرش اصابت کرده بود روی جمجمه ی شهید پیدا بود و جای ترکش مشخص بود. و پیکر محمد در روز ۲۸ صفر روز رحلت حضرت محمد "صل الله علیه و آله وسلم" تشییع شد و در امامزاده علی ابن موسی "علیه السلام" روستا به خاک سپرده شد.‌ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
محمد وقتی شهید شد حدود پانزده سال مفقود الاثر بود. زمانی که پیکر پاکش به وطن بازگشت گفتند شهید را در گلستان شهدای اصفهان به خاک بسپارید ولی من مخالفت کردم چون ما در روستای کوهان اصفهان زندگی می کردیم و اگر شهید را به گلزار شهدای اصفهان می بردند رفت و آمد برای ما سخت می شد. ما در روستا یک امامزاده داریم که آن زمان محوطه امامزاده هنوز مثل حالا آباد نبود و پر از تیغ و خشت و گلی بود بخاطر همین یک بنده خدایی می گفت چرا می خواهید شهیدتان را ببرید اینجا دفن کنید جای خوبی نیست ولی من گفتم: اینجا بهتر است شهر برای ما راهش دور است و رفت و آمد سخت است. شورا و دهیار روستا هم گفتند: شهید باید همینجا در روستا دفن شود. و این شد که همه راضی شدند تا شهید در محوطه امامزاده علی ابن موسی علیه السلام به خاک سپرده شود و الحمدلله از برکت خون شهدا پس از مدتی مردم  امامزاده را بازسازی کردند و آنجا هم مانند بقیه ی امامزاده ها آباد شد و حالا مزار چند شهید در امامزاده است و مزار این شهدای والامقام زیارتگاه عاشقان به شهید و شهادت می باشد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
محمد وقتی شهید شد حدود پانزده سال مفقود الاثر بود. زمانی که پیکر پاکش به وطن بازگشت گفتند شهید را در گلستان شهدای اصفهان به خاک بسپارید ولی من مخالفت کردم چون ما در روستای کوهان زندگی می کردیم و اگر شهید را به گلزار شهدای اصفهان می بردند رفت و آمد برای ما سخت می شد. ما در روستا یک امامزاده داریم که آن زمان محوطه امامزاده هنوز مثل حالا آباد نبود و پر از تیغ و خشت و گلی بود بخاطر همین یک بنده خدایی می گفت چرا می خواهید شهیدتان را ببرید اینجا دفن کنید جای خوبی نیست ولی من گفتم: اینجا بهتر است شهر برای ما راهش دور است و رفت و آمد سخت است. شورا و دهیار روستا هم گفتند: شهید باید همینجا در روستا دفن شود. و این شد که همه راضی شدند تا شهید در محوطه امامزاده علی ابن موسی علیه السلام به خاک سپرده شود و الحمدلله از برکت خون شهدا پس از مدتی مردم  امامزاده را بازسازی کردند و آنجا هم مانند بقیه ی امامزاده ها آباد شد و حالا مزار چند شهید در امامزاده است و مزار این شهدای والامقام زیارتگاه عاشقان به شهید و شهادت می باشد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
حفظ آثار شهدای دستجرد
‍ #مزار_شهید #ازلسان_همسر_معزز #شهید_دفاع_مقدس #محمد_آقابابایی محمد وقتی شهید شد حدود پانزده سال
سالی که همسرم به جبهه اعزام شد دخترم تازه چهارماهش شده بود. محمد قبل از عید رفت بسیج و برای جبهه ثبتنام کرد و دهم فروردین ۶۱ به جبهه اعزام شدند. بعد از رفتنشان زمزمه عملیات بیت المقدس شد. از روستای کوهان سه نفر بودند که قرار بود با هلیکوپتر به کردستان اعزام شوند. همسرم و پسر عمویم با شهید ملک باصری بودند که همسرم همان سری اول اعزام به جبهه شهید شد و پسر عمویم اسیر شد. بخاطر اینکه عملیان بیت المقدس شروع شده بود محمد و همرزمانش را به اهواز برده بودند و به کردستان نرفتند. بعد از شهادت محمد یک نامه از ایشان بدست ما رسید که قبل از شهادتش نوشته بود که ما به کردستان نرفتیم ما را به اهواز آوردند. محمد در همان عملیات در منطقه شلمچه به شهادت می رسد اما کسی نبود که پیکرش را به عقب منتقل کند به همین دلیل ما فکر می کردیم اسیر شده است ولی پسر عمویم که بعد از هشت سال اسارت به وطن بازگشت تعریف کرد: حمله دشمن خیلی سنگین بود. محمد با چند متر فاصله از من داشت سنگر می کند که ناگهان یک خمپاره آمد و مستقیم کنار محمد فرود آمد و یک ترکش بزرگ خورد به سر محمد و از آن طرف سرش بیرون زد و شروع کرد از سرش خون برود. ما تا رفتیم محمد را بلند کنیم بفرستیم عقب یک دفعه دیدیم بعثی ها بالای سرمان ایستادند و ما چاره ای جز تسلیم نداشتیم و به اسارت نیروی دشمن در آمدیم. ولی من دیدم که محمد همانجا شهید شد. هشت سال طول کشید تا خبر قطعی شهادت محمد را بفهمیم و حدود پانزده سال طول کشید تا پیکر مطهرش پیدا شود و به وطن بازگردد. وقتی پارهای استخوان محمد را آوردند همان ترکشی که پسر عمویم می گفت به سرش اصابت کرده بود روی جمجمه ی شهید پیدا بود و جای ترکش مشخص بود. و پیکر محمد در روز ۲۸ صفر روز رحلت حضرت محمد "صل الله علیه و آله وسلم" تشییع شد و در امامزاده علی ابن موسی "علیه السلام" روستا به خاک سپرده شد.‌ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
محمد همیشه به یاد مستضعفین و نیازمندان بود. یک رادیو قبل از رفتنش خریده بود وقتی می خواست به جبهه برود به من گفت اگر شهید شدم این رادیو را به یک مستضعف بدهید ولی چون تا چند سال شهادتش مشخص نبود و مفقودالاثر شد آن رادیو هم خراب شد و من بعدا یک رادیو نو خریدم و بردم از طرف شهید به یک نیازمند هدیه دادم . یک درخت انگور هم در حیاط منزل پدرش کاشت و گفت: من این درخت انگور را می کارم اگر انگور داد انگورهایش را بین مستضعفین تقسیم کنید. ولی آن درخت انگور هم در نبود محمد خشک شد و من بعدا در حیاط منزل خودمان یک درخت انگور و یک درخت انجیر کاشتم و الحمدلله به ثمر رسید و هر ساله میوه که می دهد بین همه تقسیم می کنیم و به برکت اینکه این دو درخت را به یاد محمد کاشتیم خیلی میوهایش شیرین و ناب است. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
محمد وقتی شهید شد حدود پانزده سال مفقود الاثر بود. زمانی که پیکر پاکش به وطن بازگشت گفتند شهید را در گلستان شهدای اصفهان به خاک بسپارید ولی من مخالفت کردم چون ما در روستای کوهان زندگی می کردیم و اگر شهید را به گلزار شهدای اصفهان می بردند رفت و آمد برای ما سخت می شد. ما در روستا یک امامزاده داریم که آن زمان محوطه امامزاده هنوز مثل حالا آباد نبود و پر از تیغ و خشت و گلی بود بخاطر همین یک بنده خدایی می گفت چرا می خواهید شهیدتان را ببرید اینجا دفن کنید جای خوبی نیست ولی من گفتم: اینجا بهتر است شهر برای ما راهش دور است و رفت و آمد سخت است. شورا و دهیار روستا هم گفتند: شهید باید همینجا در روستا دفن شود. و این شد که همه راضی شدند تا شهید در محوطه امامزاده علی ابن موسی علیه السلام به خاک سپرده شود و الحمدلله از برکت خون شهدا پس از مدتی مردم  امامزاده را بازسازی کردند و آنجا هم مانند بقیه ی امامزاده ها آباد شد و حالا مزار چند شهید در امامزاده است و مزار این شهدای والامقام زیارتگاه عاشقان به شهید و شهادت می باشد. کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398
محمد همیشه می گفت باید برویم قدس را آزاد کنیم بعدا بیائیم. من هم گریه می کردم و می گفتم: می خواهی بروی و مرا با یک بچه دختر تنها بگذاری!؟ در جوابم گفت: تو تنها نیستی، اینجا قرآن و خدا را داری! محمد همان یک سری که به جبهه رفت دیگر برنگشت که من مجبور شدم با یک بچه چهار ؛ پنج ماهه بروم خانه ی پدرم زندگی کنم و تا دوازده سال با مادرم زندگی می کردم. هشت سال بعد زمانی که اسرا آزاد شدند پدر و مادرم به مشهد رفته بودند و ما تا آن زمان فکر می کردیم محمد اسیر شده است بخاطر همین مادرم وقتی خبر آزادی اسرا را می شنود از مشهد برای محمد یک پارچه پیرهنی سوغاتی می خرد و با خود می آورد. ولی بعد که پسر عمویم از اسارت آزاد شد و آمد و خبر شهادت محمد را داد آن پارچه پیرهنی هم تا مدتها گوشه ی طاقچه ی اتاق افتاده بود و نمی دانم آخرش هم آن پارچه چه شد. چند سال بعد از خبر شهادت محمد به لطف خدا توانستیم یک خانه مستقلی بسازیم تا من و دخترم در آن راحت زندگی کنیم. شهادت : ۱۳۶۱/۳/۳ کانال حفظ آثار شهدای دستجرد https://eitaa.com/Yad_shohada1398