#معلوم_نیست_برگردم
#راوی_برادر_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#محمدعلی_هاشمپور
سری آخر که برادرم محمدعلی می خواست به جبهه برود. با همه ی ما خداحافظی کرد و به شهر اصفهان رفت تا از آنجا به جبهه اعزام شود. در اصفهان با پسر خاله ام محمد اکبر دیداری داشتند و محمداکبر تعریف می کرد: به برادرم محمدعلی می گوید: پسر خاله ان شاء الله اینبار هم به جبهه بروید و بسلامت برگردید که دیگر می خواهیم برایت دست و آستینی بالا بزنیم و برویم برایت خواستگاری و دستت را بند کنیم تا سرو سامان بگیری و مستقل شوی. محمدعلی در جواب پسر خاله ام گفته بود: نه پسرخاله اینبار دیگر برگشتی در کار نیست که شما بخواهید مرا زن بدهید. محمداکبر با تعجب می گوید چرا این حرف را می زنی؟ محمدعلی می گوید: چون عملیات سختی رادر پیش رو داریم و معلوم نیست برگردم. و محمد علی رفت و در عملیات بدر در کنار شهیدان باکری ها به فیض عظیم شهادت نائل گردید و ده سال بعد پیکر مطهرش به وطن بازگشت که پس از تشییع باشکوهی در کنار همرزمان شهیدش در گلزار شهدای دستجرد به خاک سپرده شد تا چراغ روشنی باشد برای ره جویان راه عشق .
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398
#معلوم_نیست_برگردم
#راوی_برادر_گرامی
#شهید_دفاع_مقدس
#محمدعلی_هاشمپور
سری آخر که برادرم محمدعلی می خواست به جبهه برود. با همه ی ما خداحافظی کرد و به شهر اصفهان رفت تا از آنجا به جبهه اعزام شود. در اصفهان با پسر خاله ام محمد اکبر دیداری داشتند و محمداکبر تعریف می کرد: به برادرم محمدعلی می گوید: پسر خاله ان شاء الله اینبار هم به جبهه بروید و بسلامت برگردید که دیگر می خواهیم برایت دست و آستینی بالا بزنیم و برویم برایت خواستگاری و دستت را بند کنیم تا سرو سامان بگیری و مستقل شوی. محمدعلی در جواب پسر خاله ام گفته بود: نه پسرخاله اینبار دیگر برگشتی در کار نیست که شما بخواهید مرا زن بدهید. محمداکبر با تعجب می گوید چرا این حرف را می زنی؟ محمدعلی می گوید: چون عملیات سختی رادر پیش رو داریم و معلوم نیست برگردم. و محمد علی رفت و در عملیات بدر در کنار شهیدان باکری ها به فیض عظیم شهادت نائل گردید و ده سال بعد پیکر مطهرش به وطن بازگشت که پس از تشییع باشکوهی در کنار همرزمان شهیدش در گلزار شهدای دستجرد به خاک سپرده شد تا چراغ روشنی باشد برای ره جویان راه عشق
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398