eitaa logo
أین بقیة الله...
137 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
417 ویدیو
18 فایل
سلام بر #صاحب_اختیارمان اینجا پایگاه مجازی #امام_زمان_عج است با #صلوات وارد شوید... #کپی برداری به هر نحوی #جایز است. کانال دوم ما مشاوره آنلاین @Hamdeli_313 #خادم کانال @Shahidane ارسال به ناشناس👇 https://harfeto.timefriend.net/16154425941110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وعده هر همه با هم این 👆 رو بخوانیم 🌸✨اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج✨🌸 🍀 @yaran_mahdi_313 🍀
(ع) می‌فرمایند:  🌹فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً🌹(کافی/12/333) یعنی و باید منتظر باشیم. حتی نه اینکه فقط روزهای توقع را داشته باشیم، بلکه هر و مانند کسانی که را گم کرده‌اند، باید در پیِ باشیم و لحظه‌شماری کنیم. 🍀 @yaran_mahdi_313 🍀
أین بقیة الله...
سلام بر #منتظران_ظهور از #امشب به یاری #خدا #رمان_واقعی و #اسلامی در #کانال قرار می گیرد... بنام
❣﷽❣ 💞 💞 ⃣ اين بار مى خواهى مرا كجا ؟ با توست، بايد بدانى مقصد ما در اين كجاست. باش، مى خواهم تو را به شهر در شمال كشور ببرم. ما به قرن مى رويم. سفرى به عمق ! چرا ؟ چرا قرن ؟ مى دانى كه در طول سفر جواب همه سؤال هاى خود را مى گيرى; براى همين خود را بگير و همراه من بيا! خوبم! ما وقت نداريم، بايد سريع حركت كنيم. سوار بر خود مى شويم و به سوى پيش مى تازيم. مى گذرد، دشت ها و بيابان ها را پشت سر مى گذاريم. فكر مى كنم ما ديگر به نزديكى رسيده باشيم. آن برجِ است كه به چشم مى آيد، اين علامتِ آن است كه راه زيادى تا نداريم. اكنون به شهر رسيده ايم، بهتر است وارد بشويم. چه شهر است! خيابان ها، بازارها و ساختمان هاى زيبا! هر جا را نگاه مى كنى، باشكوه مى بينى! آيا مى خواهى نام بعضى از را برايت بگويم: قصر ، قصر ، قصر . مى داند كه حكومت چقدر براى ساختن اين مصرف كرده است. فقط در ساختن قصر ، سى ميليون درهم خرج شد، يعنى چيزى معادل 150 ميليارد تومان‼️ ... ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج💟✨
فرمود: زمانی به بزرگ نزدیک ترند و از ایشان تر است که متعال از میان آنان ناپدید گردد و نشود و آنان جایش را [هم] ندانند . با این همه بدانند که و باطل نشده است . در آن زمان، هر و چشم باشید. 😭 👇👇👇 @yaran_mahdi_313 👆👆👆
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس 🎀 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت3⃣3⃣ #هوا ديگر تاريك شده است. چند سربا
👆👆👆 💞 💞 ⃣3⃣ چند روز میگذرد🌀🌀 ما الآن پشت دروازه هستيم، متأسفانه دروازه شهر بسته است، مثل اينكه بايد تا اينجا بمانيم. نظر تو چيست⁉️ نمى دهى. وقتى نگاهت مى كنم مى بينم كه برده است. من هم سرم را زمين مى گذارم و مى خوابم. صداى مى آيد، بلند مى شويم، مى خوانيم. من كه خيلى ام دوباره مى خوابم; امّا تو مى مانى تا دروازه شهر باز شود. بعد از لحظاتى، دروازه باز مى شود، از بيرون مى آيد. او را مى شناسى. به سويش مى روى، مى كنى. حال او را مى پرسى. ــ آقاى ، چقدر مى خوابى؟ بلند شو! ــ بگذار اوّل ، كمى بخوابم! ــ ببين چه كسى به آمده است؟ ــ خوب، معلوم است يكى از برادرانِ اهل است كه مى خواهد اوّل به كارش برسد. مى گويد: "از كى تا به حال ما شده ايم؟". اين صدا، آشنايى است. چشمانم را باز مى كنم. اين همان "بِشر انصارى" است كه قبلاً چند روزى او بوديم. ...
أین بقیة الله...
👆👆👆 💞 #آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت4⃣3⃣ چند روز میگذرد🌀🌀 ما الآن پشت درو
👆👆👆 💞 💞 ⃣3⃣ يادم مى آيد دفعه اوّلى كه ما به سامرّا آمديم، هيچ نداشتيم، او ما را به خانه اش كرد. بلند مى شوم، را در آغوش مى گيرم و از او مى كنم، با مى پرسد: ــ شما چه مى كنيد؟ چرا در اينجا خوابيده ايد؟ چرا به من نيامديد؟ ــ ما به اينجا رسيديم. دروازه بسته بود. چاره اى نداشتيم بايد تا در اينجا مى مانديم. ــ من خيلى دوست داشتم شما را به مى بردم، امّا... ــ خيلى من مى كنم بِشر كه خيلى نواز بود، چرا مى خواهد ما را اينجا كند و برود؟ ما هم هستيم و هم . در اين شهر ديگرى نداريم. چه كنيم؟ حتماً براى او كار پيش آمده است كه اين قدر عجله دارد، خوب است از خودش سؤال كنم: ــ مثل اينكه شما مى خواهيد به برويد؟ ــ آرى. من به مى روم. ــ براى چه؟ ــ امام (ع) به من داده است كه بايد آن را انجام بدهم. ــ آن چيست؟ ــ من ديشب خواب بودم كه صداى درِ به گوشم رسيد. وقتى در را باز كردم ديدم فرستاده اى از طرف امام (ع) است. او به من گفت كه همين الآن مى خواهد تو را ببيند. ...
أین بقیة الله...
👆👆👆 #آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود 😘 #قسمت4⃣9⃣ #امام_عسكرى(ع) مى داند كه در آينده عد
👆👆👆 😘 ⃣9⃣ كم كم ابرهاى سياه آسمان را مى پوشانند، ديگر مهتاب پيدا نيست، همه جا در تاريكى فرو مى رود. صداى رعد و برق به گوش مى رسد، باران تندى مى بارد. سر تا پاى خيس شده است، يكى از آنها مى گويد: ــ زير اين ، هيچ كس از خانه بيرون نمى آيد، خوب است ما برويم و در جايى پناه بگيريم. ــ فكر خوبى است. آنها خود را با عجله به مركز فرماندهى مى رسانند، مى بينند كه همه، از فرمانده گرفته تا ، مست شده اند و اكنون در خواب هستند، گويا اينجا بزم شراب برپا بوده است. آنها وقتى اين صحنه را مى بيند نفس راحتى مى كشند، هيچ كس تا صبح به هوش نمى آيد، آنها با خود مى گويند: مى توانيم اين چند ساعت را راحت بخوابيم. موقعى كه اذان را بگويند به محل نگهبانى خود خواهيم رفت. در تاريكى شب، گروهى به سوى خانه (ع) مى روند. در اين كوچه هيچ نگهبانى نيست. آنها مى توانند به راحتى به خانه بروند. گويا قبلاً از همه آنها دعوت كرده است تا امشب براى مسأله مهمّى به خانه او بيايند. ...