eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 ششم صفر 📜 🔘 🔰پردۀ شب بر باب الصغیر گسترده بود و پیه سوز کهنه سوسو می زد••• 🔰نسیم بر ویرانۀ باب الصغیر می وزید و کالبد خسته و رنجور بازماندگان کاروان را نوازش می داد••• 🔹همه آرمیده بودند، بدنها آرام و خَمود، اما روح و روان آنان در خُروش.🔹 🔰سکینه کِز کرده بود، غلتی زد و پلاس را بر خود کشید••• 🔰چهره اش سرشار از غم بود و افسرده، پلک بر هم فِشرد••• •••در خواب، محو رویایی بود که دید••• ✨ناگاه آسمان نور باران شد.✨ 🔹فوج بسیار ملائک، فرود آمدند با پنج مرکب از نور🔹 🔺وصیف از وصائف بهشت، سوی او شد.🔻 + سکینه گفت: "این بزرگان کیستند؟" ~ گفت: "آدم صفوه الله، ابراهیم خلیل الله، موسی کلیم الله و عیسی روح الله." + سکینه پرسید: "آن که دست بر محاسن دارد و گاه فرود آید و گاه برخیزد، او کیست؟" ~ گفت: "جدَّت رسول الله، به لقاء حسین آمده اند." 🔹سکینه خواست تا سوی او رود🔹 ✨بار دیگر آسمان نور باران شد.✨ ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۴ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 ششم صفر 📜 🔘 ••• 🔰فوج بسیار ملائک، بار دیگر فرود آمدند با پنج مرکبِ دیگر از نور••• + سکینه پرسید: "این بانوان کیستند؟" ~ گفت: "حواء ام البشر، آسیه دختر مزاحم، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خولید" + سکینه پرسید: "بانویی که در این میان آنان محزون است، او کیست؟" ~ گفت: "جدّه ات فاطمه دختر محمّد است!" •••سکینه تاب نیاورد و سوی او پَرکشید••• + گفت: "ای مادر مهربان! سوگند به خدا حق ما را انکار کردند. جمع مان را پراکندند، حریم مان را شکستند، پدرم حسین را کشتند." ••• و سپس گریست ••• 🔹مادر مهربان هم گریست.🔹 🔹به گریۀ او، زنان دیگر هم گریستند،🔹 🔹انبیاء چهره درهم کشیدند و آنان هم گریستند،🔹 🔺مادر مهربان، سکینه را در آغوش گرفت و نوازش کرد.🔻 * گفت: "دخترم دیگر مگو" "بند دلم پاره شد. جِگرم را ریش کردی،" "پیراهنی که با من است، پیراهن پدرت حسین است،" "این پیراهن از من جدا نشود تا خدا را با او ملاقات کنم." ● ۱۴ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام واحترام خدمت مخاطبین به یک ادمین جهت نیازمندیم لطفا کسیکه میتواند در این امر مارایاری کند به آیدی زیر مراجعه کند👇👇👇 @Yazinb69armaghan1 با تشکر خادمین کانال ...
---~~~🌴 لبیک یا زینب...🌴~~~--- بسم‌الله الرحمن الرحیم 🏴 🏴 کسی که غرق خدا شد به یم نیاز ندارد رواق و صحن و چراغ و خَدَم نیاز ندارد سخای بیشتر ازحد مجتباست دلیلش نیازمند اگرکه به کم نیاز ندارد زبانزد است دل مهربان و پاک و رئوفش به معجزات زبان و قلم نیاز ندارد ویطعمون الطعامش هنوز در جریان است گدا برای گرفتن قسم نیاز ندارد نفس بهانۀ از او سرودن است همیشه دمی که گفت حسن بازدم نیاز ندارد زمین کرببلا طرحی از بهشت بقیع اش حرم برای خودش که حرم نیاز ندارد کتیبه های محرم کبود غربت او شد بیان درد دلش محتشم نیاز ندارد نوشت با خط خون تیر روی چوبه تابوت شهید آتش کوچه که سم نیاز ندارد. ...😭 🍃🏴اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها🏴🍃 _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
_••🏴🍃 #یاحسین...🏴🍃••_ 🍃🏴ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﻋَﻠِﻰِّ ﺑْﻦِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﻭْﻻ
_••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🍃🏴ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﻋَﻠِﻰِّ ﺑْﻦِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﻭْﻻﺩِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﺻْﺤﺎﺏِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ...🏴🍃 (علیه‌السلام )در کربلا..‌‌. ..🏴 ... او و برادرش نعمان از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) هستند و حلاس در كوفه فرمانده نیروهاى آن حضرت بوده است. او ابتدا با سپاه عمربن سعد به كربلا آمده بود و چون عمربن سعد شرائط امام را نپذیرفت او شبانه به اردوى امام حسین (علیه‌السلام ) پیوست. ... ، ۱۰۹ ....🏴🕊 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🏴🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🏴 _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
#داستان_امشب...🏴🍃 🍃🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🍃 یکی از دوستان تعریف میکرد میگفت وسط بیابون بنزین تمو
...🏴 🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴 خاطره‌ای شنیدنی از روحانی زندان رجایی شهر تهران درباره _حکم_قصاص_یک_قاتل، وقتی حضرت ابوالفضل علیه‌السلام پادرمیانی می‌کند. حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در کبابی فردی مشغول به کار می‌شود، بعد از مدتی یک شب بعد از تمام شدن کار صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه به قتل می‌رسد و او متواری می‌شود خلاصه بعد از مدتی، او را دستگیر می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود بعد از صدور حکم قصاص، اجرای حکم حدود ۱۷-۱۸ سال به طول می‌انجامد می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود آنقدر تغییر کرده بود که همهٔ زندانی‌ها عاشقش شده بودند. خلاصه بعد از ۱۷-۱۸ سال، خانواده مقتول که آذری زبان هم بودند، برای اجرای حکم می‌آیند همسر مقتول و سه دختر و هفت پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه‌چینی، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف نظر کنند. همسر مقتول گفت: من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده به هر حال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمی‌گذرم! زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم به هر حال روی اجرای حکم مصر بود من پیش خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبرو شود، ممکن است چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی خودش بیاید یادم هست هوا به شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود وقتی آمد، رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو او هم آرام رو به من کرد و گفت تنها یک نخ سیگار به من بدهید کافی است یک نخ سیگارش را گرفت و هیچ چیز دیگری نگفت وقت کم بود و چاره دیگری نبود بالاخره مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ نفر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطهٔ اجرای احکام شدند جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرف نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند! به هر حال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد و همه چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: من فقط یک خواسته دارم من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگهدارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید شاگرد قاتل، گفت: هجده سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا هم تنها ده روز تا محرم باقی مانده و تا تاسوعا، بیست روز می‌خواهم از شما بخواهم که اگر امکان دارد علاوه بر این هجده سال، بیست روز دیگر هم به من فرصت بدهید من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس علیه‌السلام، شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل علیه‌السلام بدهم هیچ خواسته دیگری ندارم حرف او که تمام شد یک دفعه دیدم پسر کوچک مقتول رویش را برگرداند و گفت من با ابوالفضل علیه‌السلام در نمی‌افتم من قصاص نمی‌کنم برادرها و خواهرهای دیگرش هم به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد! وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول هم ماجرا را کامل تعریف کرد جالب بود مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم. خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس علیه‌السلام  ختم به خیر شد و دل یازده نفر با اسم ایشان نرم شد و از خون قاتل عزیزشان گذشتند. گر چه بی‌دستم ولی من دستگير دستهايم نام من عباس و مفتاح در باب الشفايم مادرم قنداقه‌ام را دور بيرق تاب داده من ابوالفضلم دوای دردهای بی‌دوايم _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🍃بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🍃 الهـی بهتـرین آغازها آن است ڪه با تکیه بر نـام و حضـور تـو باشـد با توکل به اسـم اعظمـت آغـاز می‌کنیـم روزمـان را 🌸 الهـی بـه امیـد تـو 🌸 الهـی هر جا ڪه تـو باشی نگاه‌هـا مهـربـان کلام‌هـا محبـت آمیـز رفتـارها سرشار از مهـر می‌شوند الهـی تـو باش تا همه چیـز سامان یابد 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
بر صبحدم قشنگ پائیز سلام🍁🍂 بر نغمهٔ بلبل سحرخیز سلام🍂🍁 بر خندهٔ غنچه‌ای ڪه از فیض سحر🍁🍂 گردیده ز شور و شوق لبریز، سلام🍂🍁 🍂سلام و درود دوستان خوبم 🍁صبح پائیزیتون به درخشش آفتاب 🍂و روزتان سرشار از رویش مهـر 🍁طلوعی دیگر و امیدی دیگر 🍂و نگاهی دیگـر 🍁به خورشیـد آفرینش 🍂صبح زیبای شما بخیر و شادی 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
🍃🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🍃 دوباره آمده ام تا به من بها بدهی مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی گره به کار من افتاده ، ای کلید بهشت خدا کند که به من فرصت دعا بدهی من از زیارت قبلی خراب تر شده ام خدا کند به من بی پناه جا بدهی هزار عید فدای دو روز ماتم تو اگر اشاره کنی و رخصت عزا بدهی کبوتری که نشسته به روی ایوانم دوباره آمده و از رضا خبر دارد خیال غربت او می کشد مرا ، اما دلم ز غصه زینب غمی دگر دارد ز کاروان اسیران و خواهری تنها که حلقه ای ز یتیمانِ در به در دارد ز دختری که یتیم است و در تمامی راه به سمت نیزه بابا فقط نظر دارد ز دختری که به لکنت به عمه اش میگفت بگو به دختر شامی که این ، پدر دارد السلام علیک ﻳَﺎ رُقَیـّـِه بنت الحسين ..️ السلام علیک یا علی بن موسی الرضا .. .. .. . _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۱۴_مهر ۱۳۹۸ هجری شمسی ... @Yazinb3 🌷 (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۳۹ ه.ش) شهید علی علیپور صفری🌷 (استان گیلان، شهرستان لنگرود) (۱۳۴۰ ه.ش) شهید حسین یونسی بیدگلی🌷 (استان اصفهان، شهرستان بیدگل) (۱۳۴۱ ه.ش) شهید رسول لطف‌الله خواجویی 🌷 (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۵۸ ه.ش) شهید محمدنبی بیرانوند🌷 (استان لرستان، شهرستان بروجرد، روستای خایان) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید طهماسب عبدلی🌷 (استان لرستان، شهرستان کوهدشت، روستای قرعلیوند) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید محمود خادمی🌷 (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۵۹ ه.ش) خلبان شهید علیرضا دریانیان🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان مراغه) (۱۳۵۹ ه.ش) خلبان شهید غلامرضا خسروپور🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۵۹ ه.ش) خلبان شهید شیرعلی آزادیان هارمی🌷 (استان فارس، شهرستان فسا، روستای هارم) (۱۳۶۰ ه.ش) خلبان شهید اصغر هاشمیان🌷 (استان اصفهان، روستای کربکند) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید قاسم نقدی🌷 (استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید سیروس اسماعیل‌زاده🌷 (استان مازندران، شهرستان میاندورود) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید حمیدرضا کاظمی مقدم🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید محمدرضا روح‌پرور🌷 (استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید صفرعلی داوودی 🌷 (استان همدان، شهرستان ملایر) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید معرفت طهماسبی زیری🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان سراب) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید غلامحسین بختیاری🌷 (استان لرستان، شهرستان بروجرد) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید محمدابراهیم حسینخانی🌷 (استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید غلامحسین رضوان قوچان عتیق🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان قوچان) (۱۳۶۶ ه.ش) ....🏴🕊 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🏴🍃 ...🏴🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🏴 @yazinb2🏴🍃
📜 هفتم صفر 📜 🔘 _ یزید گفت: "قصد دارم وفا کنم، سه حاجتی را که به تو وعده کرده ام." + سیدالساجدین گفت: "اول آنکه، سر مقدس پدرم را به من دهی،" "دوم آنکه، اموال به غارت رفته مان را باز پس دهی،" "سوم آنکه، اگر قصد کُشدن مرا داری، بانوان را با فرد امینی به مدینه بفرستی." _ یزید گفت: "صورت پدر را، هرگز نخواهی دید،" "زنان را تو خود به مدینه ببر، از کشتن تو صرف نظر کردم." "و در ازای اموالتان، چندین برابر عوض می دهم." + سیدالساجدین گفت: "از اموال تو، هیچ نمی خواهیم، اموال تو ارزانی خودت،" "آنچه از ما به غارت برده اند را باز گردان،" "چون در میان آنها، بافته ها و مقنعه و گردنبند و پیراهن مادرم فاطمه است." 🔺یزید پذیرفت و بازماندگان کاروان، آمادۀ سفری دگر شدند.🔻 🔹صدای زنگولۀ اشترانِ زینت شده با منگوله ها و زنگوله ها، در کوچه پس کوچه های شهر پیچید🔹 🔸نعمان بن بشیر، همراه قافله بود که بازماندگان کاروان را تا مدینه همراهی کند🔸 🔸رهگذرانِ کنجکاو، به دنبال قافله روان شدند تا به باب الصغیر رسید.🔸 •••بازماندگان کاروان، از ویرانه بیرون آمدند••• ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۳ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 هفتم صفر 📜 🔘 ••• •••زینب نگاهی به اشترانِ زینت شده کرد••• ~ گفت: "با آوای در گلو شکسته و میراث ربوده و دیدۀ از خار غم خسته،" "جز بر اشتران سیه پوش نمی نشینیم." 🔺نعمان بن بشیر هر چه اصرار کرد فایده ای نداشت🔻 - گفت: "فرمان یزید است." 🔷اما حاصلی نداشت.🔷 ~ زینب گفت: "مردم باید بدانند ما در مصیبت اولاد زهرا به عزا نشسته ایم." ▪️آنقدر پایداری کرد، تا اشتران را سیه پوش کردند▪️ 🔰زنان و کودکان را یک به یک بر اشتران سوار نمود••• •••مردمان جمع شده بودند به تماشا و تماشاگری••• ~ زینب گفت: "ای قرآن خوانان بی عمل" "ای بی بهره گان از مروت و مردانگی" "ای تبهکاران بدکردار" "ای شیفتگان شیطان" "ای دنیا زدگان بی پروا، امامت زنده است" "چون مولایمان علی بن حسین زنده است" "ای جاهلان دین به دنیا فروش" "حذر کنید از روزی که قائم ما به انتقام برخیزد!" ● ۱۳ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
هیچ کس مثل حسن فکر غم ماها نیست دست و دلبازتر از او به همه دنیا نیست جانم آقام امام حسن💚 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
⚘﷽⚘ جورۍ در فضاۍمجازۍ کار ڪنید که دشمن مجبور شود شما را فیلتر ڪند نه ما آنها را فیلتر ڪنیم...✌️🏼 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
"اگـــر خســـته شدیم باید ببیـــنیم ، کجای کار اشـــکال دارد. و گرنه کار برای خســـتـــگی ندارد، بخش اســـــــت.'' 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
معرفی یکی از ۳۰ نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇 لعنت الله علیه ابوحفص عبیدالله بن زیاد، در سال ۳۳ یا ۳۹ هجری به دنیا آمد. پدرش، زیاد بن اَبیه بود که داستان تغییر یافتن نسب او و الحاقش به ابوسفیان توسط معاویه، مشهور است. مادر عبیدالله نیز زن مجوسی به نام مرجانه، فرزند یکی از پادشاهان فارس بود که از زیاد، جدا شد و با مردی کافر به نام شیرویه ازدواج کرد و عبیدالله در خانه او پرورش یافت. : در حادثه كربلا، همه جنايت‌ها، به دستور مستقيم عبيدالله تحقق يافت، چنان ‌كه پس از يزيد، بيشترين نقش را در اين فاجعه دردناک داشت. او پس از واقعه كربلا نيز در كمال سفاكی، اعتراض‌های عراقيان را سركوب نمود؛ اما سرانجام و پس از مرگ یزید، در حالی که بر حسب نقل، چهار هزار و پانصد نفر از شیعیان با وضعی فجیع در زندان او بودند، در برابر نافرمانی و شورش بصریان، تاب نیاورد و ذلیلانه فرار کرد. : گفته‌اند که عبیدالله بن زیاد، وقتی امام حسین علیه السلام را کشت، ۲۸ ساله بود، بنابراین، او در سال ۳۳ هجری، به دنیا آمده است. سرنوشت او: زید ابن ارقم گوید: وقتی سر امام حسین علیه السلام را در دست داشت، دستش لرزید سر مبارک امام حسین علیه السلام بر زانوی او افتاد. یک قطره خون تازه از آن چکید. آن قطره رانش را سوراخ کرد و هرگز بهبود نیافت و همواره محل آن عفونی و بد بو بود. از همین رو عبیداله به همراه خود عطر داشت تا کسی بوی گند تعفن بوی زخم پایش پی نبرد. ابراهیم فرمانده دلیر و شجاع سپاه مختار وی را به همراه بسیاری از سپاه اش اسیر کرد و خود دستور داد پاهای ابن زیاد را با آتش بسوزاند. سپس خنجر خود را برداشت و از گوشت های ابن زیاد می برید و بصورت نیمه پخته بخورد ابن زیاد می داد و هرگاه امتناع از خوردن می کرد خنجر بر بدنش فرو می برد. در پایان سر او را گوش تا گوش برید و جسدش را آتش زد و سر او را نزد مختار فرستاد. مختار سر ابن زیاد و دیگر قاتلان را به مدینه نزد محمد ابن حنفیه و امام سجاد علیه السلام فرستاد. تا قیامت لعنت🌹🍃 تا قیامت لعنت🌸🍃 تا قیامت لعنت🌹🍃 تا قیامت لعنت🌺🍃 تا قیامت لعنت🌸🍃 تا قیامت لعنت🌹🍃 ملعونِ ملعون تا قیامت لعنت🌺🍃 کامل ابن اثیر طبری الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۱۵_مهر ۱۳۹۸ هجری شمسی ... @Yazinb3 🌷 (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۵۷ ه.ش) شهید حسن درویش ملا 🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید حمید توکلی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید محمدکاظم کلهر🌷 (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید منصور تاجیک حسین‌آبادی🌷 (استان تهران، شهرستان ورامین) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید حسین مرادی 🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید غلامرضا حسنوند 🌷 (استان لرستان، شهرستان الشتر) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید عبدالمحمد امیری🌷 (استان لرستان، شهرستان الشتر) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید تیمورعبدالله اقبالیان🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید مصطفی شاکری منظری🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید سیدقاسم کاظمی🌷 (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید غلام رضا جباریان🌷 (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید محمد تاج بخش🌷 (استان خوزستان، شهرستان گتوند) (۱۳۶۷ ه.ش) شهید محمد سادات رضوی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۷ ه.ش) شهید مهدی وجدان 🌷 (استان اردبیل، شهرستان بیله‌سوار، روستای بابک) (۱۳۹۵ ه.ش) شهید قربان برات‌زاده 🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان درگز، روستای تاجدین) (۱۳۹۶ ه.ش) ....🏴🕊 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🏴🍃 ...🏴🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🏴 @yazinb2🏴🍃
📜 هشتم صفر 📜 🔘 🐪رد پای اشتران بر زمین نقش زد تا کاروان به مدینه رسید••• 🔰خورشید سر فرو بُرد و در پس افق رُخ در هم کشید، سیدالساجدین، کاروان از حرکت باز داشت و اقامت گزید••• •••شاعری رفت و اهل مدینه را باخبر کرد••• 🔺مدینه سراسر عزا و ماتم شد، زانوی غم بغل گرفت🔻 🔰مردمان به سر زنان و شیون کنان آمدند••• •••ناله کردند و گریستند••• 🔹سید الساجدین حمد کرد پروردگار دو جهان را و زبان به مدح و ثنا و ستایش او گشود.🔹 + گفت: "حمد می کنم پروردگارم را که ما را به مصیبتهای بزرگی که در اسلام واقع شد، امتحان کرد." "اباعبدالله و عترت او را کشتند و زنان و کودکان او را اسیر کردند" "سر مبارک او را در شهرها بر نیزه گرداندند" "و این مصیبتی است که نظیر و مانندی ندارد." "ای مردم! کدامیک از مردان شما پس از این مصیبت با نشاط خواهد بود؟" "کدام دلی است که از غم و اندوه و درد خالی بماند؟" "کدام چشمی است که از ریختن اشک امتناع کند؟" ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۲ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
📜 هشتم صفر 📜 🔘 +••• "هفت آسمان بر او گریستند و ارکان آسمانها به خروش آمد و اطراف زمین نالید و شاخه های درختان و ماهیان و امواج دریا و ملائک مقرّب و همۀ اهل آسمانها در این مصیبت گریستند." "کدام دلی است که از مصیبت کشته شدن حسین از هم نشکافد؟" "کدامین دل می تواند که برای او ننالد؟" "کدام گوشی است که صدای شکافی را که در اسلام پدید آمده بشنود و کَر نشود؟" "ای مردم! ما صبح کردیم در حالی که رانده شدیم، ما را پراکنده ساختند و از وطن خود دور افتادیم" "گویا که ما از فرزندان ترک و کابل ایم، بی آنکه جرمی و یا عمل ناپسندی مرتکب شده باشیم" "با ما چنین کردند، چنین رفتاری را در مورد نیاکان بزرگوار خود هم نشنیده ایم، و این بجز تزویر نیست." "به خدا سوگند اگر رسول الله به جای آن سفارشها که در حق ما کرد، به جنگ با ما فرمان می داد بیش از این نمی توانستند کاری کنند." 💠"إنّا لله وإنّا إلیهِ رَاجعُون."💠 "چه مصیبت بزرگ و دردناک و دلخراشی، و چه اندوه تلخ بنیان کنی!" "اجر این مصیبت که به ما روی آورده از خدا خواهانم، که اوست پیروز و منتقم." ● ۱۲ روز تا 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴            🍃🏴 @Yazinb3🏴🍃
یا حسین...به همه گفتم امسال اربعین میرم کربلا، نکنه شرمنده بشم قسمتم نشه 😔 آقا جانم تو رو به خواهرت قسم میدم منم دریاب 😭 یازینب.‌.
🌴 #یازینب...
یا حسین...به همه گفتم امسال اربعین میرم کربلا، نکنه شرمنده بشم قسمتم نشه 😔 آقا جانم تو رو به خو
---~~~🌴 لبیک یا زینب...🌴~~~--- ... ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻳﺎ ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦ ‏( ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ‏) من جا مانده ام از تو جا مانده ام از حسین و از عباس قلبم تاب نمی آورد بی تابیم را تمامم میکند هر روز تا فردا نمیدانم چند قدم فاصله دارم تا آسمان مهربانیت تا ضریح چشمان زیبایت!؟ عزیز دل زهرا حسین جان علی میگویند حسین ومن دلم آب میشود بی تو پر میزنم تمام راه حرم را اما نمیدانم قسم ب چادر زینب نمیدانم چگونه صدایت کنم ک دوست تر بداری!؟ وچگونه زجه زنم دلتنگیم را که ترحم کنی!؟ چگونه اشک بریزم که دست بر گونه ام کشی!؟ جا مانده ام از غافله قبولم نکرده ای ب نوکری قبولم نکرده ای که تا قدم ب قدم سرمهٔ چشمان پر از گناهم کنم خاک پای خادمین زائرانت را من مرده ام از بی توئی تو را میخواهم خودت را همان توئی که حسین است واز آسمان من حسین را میخواهم سیاه پوش محرمش بوده ام تا اربعین به خدا که تاب نمی آورم نباشم ب یادگار از تو پرچمی بر دوش نشانده ام ب نام خواهرت زینب دیوانه وار فریادت میزنم بگذار همه بدانند چه خون است دلم بی تو از پا نمی نشینم ب اشتراک میگذارم قدم های نرفته ام را آنقدر از تو میگویم ک ب زینبت قسم آرامم کن امان از دل زینب... امانم بده زینب.... التماس دعا یاعلی ان شاءالله اربعین کربلا ... 🍃🏴اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم 🏴🍃 ‌ ----~~~ 🌴لبیک یازینب...🌴~~~--- _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🏴 @Yazinb2 🏴
🌴 #یازینب...
_••🏴🍃 #یاحسین...🏴🍃••_ 🍃🏴ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﻋَﻠِﻰِّ ﺑْﻦِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﻭْﻻ
_••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🍃🏴ﺍَﻟﺴَّﻼﻡُ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﻋَﻠِﻰِّ ﺑْﻦِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﻭْﻻﺩِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﺍَﺻْﺤﺎﺏِ ﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ...🏴🍃 (علیه‌السلام )در کربلا..‌‌. ...🏴 ..🌷🕊 نام او یزید بن زیاد است و با عمر بن سعد به كربلا آمده بود، و چون كار به مقاتله انجامید، و سخنان امام را رد كردند، به جانب حسین علیه ‏السلام آمد. او كه تیرانداز ماهرى بود در برابر امام حسین علیه ‏السلام زانو زد و صد تیر به سوى دشمن پرتاب كرد و امام می ‏فرمود: خدایا! تیرهاى او را به هدف بنشان و بهشت خود را پاداش او قرار ده! و هنگامى كه تیرهاى او تمام شد، در حالى كه بپا می خواست گفت: پنج تن از سپاه عمر بن سعد را كشتم، سپس بر سپاه دشمن حمله كرد و نوزده نفر را به قتل رساند و بعد به شهادت رسید. او هنگام حمله این رجز را می‏خواند: "انا یزید و ابى‌مهاجر اشجع من لیث نبیل خادر یارب انى للحسین ناصر ولا بن سعد تارك و هاجر. ..... : «السلام على یزید بن مهاجر الكندى». او مردى شجاع و شریف بود و از كوفه بیرون آمد و به امام حسین علیه‏ السلام قبل از برخورد با حر بن یزید پیوست و به كربلا آمد. ۱۰۳ ، مقرم ۲۴۳ ، شجاع‌تر از شیر كه در بیشه باشد؛ خدایا من حسین را ناصرم، و از ابن سعد دور و بیزار هستم». ، ۱۰۳ ....🏴🕊 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🏴🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🏴 _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
#داستان_امشب...🏴 🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴 خاطره‌ای شنیدنی از روحانی زندان رجایی شهر تهران دربار
...🏴 🍃🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🍃 در يكى از باغستانهاى شهر مدينه قدم می‌زد كه ناگاه چشمش به يك غلام سياه چهره افتاد كه نانى در دست دارد و يك لقمه خودش می‌خورد و يك لقمه هم به سگى كه كنارش بود می‌داد تا آنكه نان تمام شد. حضرت با ديدن چنين صحنه‌اى، به غلام خطاب كرد و فرمود: چرا نان را به سگ دادى و مقدارى از آن را براى خود ذخيره نكردى؟ غلام به حضرت پاسخ داد: زيرا چشم‌هاى من از چشم‌هاى ملتمسانه سگ خجالت كشيد و من حيا كردم، اينكه من نان بخورم و آن سگ گرسنه بماند. امام حسن عليه‌السلام فرمود: ارباب تو كيست؟ پاسخ گفت: مولاى من ابان بن عثمان است حضرت فرمود: اين باغ مال چه كسى است؟ غلام جواب داد: اين باغ مال ارباب و مولايم می‌باشد. پس از آن حضرت اظهار داشت تو را به خدا سوگند می‌دهم كه از جايت برنخيزى تا من باز گردم سپس حضرت حركت نمود و به سمت ارباب غلام رفت و ضمن گفتگوهايى با ابان بن عثمان، غلام و همچنين باغ را از او خريدارى نمود و سپس به جانب غلام بازگشت و به او فرمود: اى غلام! من تو را از مولايت خريدم پس ناگاه غلام از جاى خود برخاست و محترمانه ايستاد، سپس حضرت در ادامه سخنان خود اظهار نمود: اين باغ را هم خريدارى كردم و هم اكنون تو را در راه خداوند متعال آزاد نموده و اين باغ را نيز به تو بخشيدم. : الامام الحسن عليه‌السلام، صفحه۱۴۸، حدیث۲۴۹ ، جلد۱۱، صفحه۱۴۶ 😔 ‌ _••🏴🍃 ...🏴🍃••_ 🏴 ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🏴 @Yazinb2 🏴
نی(01).mp3
2.94M
_••🏴🍃 #یاحسین...🏴🍃••_ #اَلسلامُ_علی_قَلب_الزِینَبِ_الصَبور🏴 #لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🏴 @Yazinb2 🏴