eitaa logo
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
2.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
40 فایل
بسـم‌الله . شرو؏مـون‌از ‌1401.8.19(: حوالۍِ‌ساعت‌12.30🫀 ‌ ‹تحت‌لوای ِآقای313› -مـحـلی‌بـرای‌تسـکـین‌قـلب‌وروح‌انســان‌✨ | خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @okhte_dash_ebram کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ نگار:دیونه‌میدونی‌نویددربه‌دردنبالته؟ _اگع‌دنبالم‌نبود،شک‌میکردم نگار:رهادیروزاومده‌بوددانشگاه‌یه‌آبروریزیکردکه‌نگو،داشتم‌پس‌میافتادم،اگه‌حراست‌دانشگاه‌نیومده‌بود،یه کتکی‌هم‌نوش‌جان‌میکردم‌ازدستش -پسره‌ی‌پرو،چکاربه‌توداره نگار:فک‌میکنه‌من‌توروپناه‌دادم،الان‌ کجایی؟ -یه‌جای‌امن نگار:رهاجان‌تاکی‌میخوای‌قایم‌موشک‌بازی‌کنی؟،آخرش‌که‌چی! _نمیدونم،فعلابایدبرم،بازباهات‌تماس‌ میگیرم نگار:الورها،الووو￾ صدای‌دراومد _بله عزیزجون‌بود عزیزجون:دخترم‌ناهارآماده‌است _چشم‌الان‌میام شالموروسرم‌گذاشتم،بلندشدم‌که‌برم، چشمم‌به‌حیاط‌افتاد نزدیک‌پنجره‌شدم،آقارضاداخل‌حیاط‌راه‌ میرفتوباموبایل‌صحبت‌میکرد چقدرمثل‌این‌مردکم‌هستن چی‌میشدیکی‌مثل‌همینامال‌من‌میشد نه‌نه‌محاله،من‌کجاواین‌مردکجا رفتم‌سمت‌دربازچشمم‌به‌آینه‌افتادنگاهی‌بهخودم‌انداختم شالموکشیدم‌جلوموهام‌وزیرش‌پنهون‌ کردم ازاتاق‌رفتم‌بیرون نرگس:بیاکه‌مادرشوهرت‌خیلی‌دوستت‌ داشتههااا
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ (مادرشوهر،چقدردرکنارعزیزجون‌احساس‌آرامش‌میکردم،احساسی‌که‌هیچوقت‌ درکنارمادرم‌تجربه‌نکردم) نشستیم‌کنارسفره عزیزجون:رضامادر،بیاغذات‌سردشد رضا:عزیزجون‌نمازمومیخونم‌میام عزیزجون:باشه‌پسرم نرگس:داداشی‌التماس‌دعافراووون غذاموخوردم‌میخواستم‌ظرفاروجمع‌کنم‌ که‌نرگس‌نزاشت نرگس:نمیخوادبابا،خیلی‌هم‌خوردی‌که‌ میخوای‌الان‌جمع‌هم‌کنی پاشوبرو بلندشدم‌رفتم‌سمت‌اتاقم که‌چشمم‌به‌اقارضاافتاد تواتاق‌نرگس‌داشت‌نمازمیخوند منم‌محوخوندن‌نمازش‌شدم چه‌سجده‌های‌طولانی‌داشت بعدازتمام‌شدن‌نمازش بلندشدبرگشت دوباره‌نگاهمون‌به‌هم‌افتاد منم‌ازخجالت،سرموانداختم‌پایین‌ورفتم‌تواتاقم روزرفتن‌رسید یه‌مانتوی‌بلندمشکی‌پوشیدم‌بایه‌شال‌ مشکی،یه‌کم‌حجاب‌کردم،وسیله‌هامو. برداشتمورفتم‌بیرون همه‌داخل‌حیاط‌نشسته‌بودن رفتم‌سمت‌عزیزجون:عزیزجون‌بابت‌ این‌چندروزی‌خیلی‌ممنونم (عزیزجون‌بغلم‌کرد):قربونت‌برم،مواظب‌ خودت‌باش،هرموقع‌دوستداشتی‌برگرد پیش‌خودمون -ای‌کاش‌مادرمم‌همینومیگفت ولی‌حیف‌که‌هیچوقت‌نگفت
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ نرگس:خوبه‌حالا،دم‌رفتن‌اینقدرهندی‌ بازی‌درنیارین عزیزجون‌یه‌قرآن‌گرفت‌دستش آقارضاونرگس‌اززیرش‌ردشدن عزیزجونم‌یه‌نگاهی‌به‌من‌انداخت عزیزجون:چراوایستادیدخترم،بیا منم‌رفتم‌سمتش،قرآنوبوسیدمواززیرش‌ ردشدم حال‌خوبی‌داشتم علت‌شونمیدونستم سوارماشین‌شدیموحرکت‌کردیم وسطای‌راه‌آقارضاایستاد آقارضا:نرگس‌جان‌بروعقب‌بشین،مرتضی‌ هم‌همراهمون‌میاد نرگس:باشه‌چشم نرگس‌اومدکنارمن‌نشست،چنددقیقه‌ای‌ منتظرشدیم‌که‌آقامرتضی‌هم‌سوارشد آقامرتضی:سلام آقارضا:سلام‌داداش‌کجایی‌تو؟ نرگس:سلام آقامرتضی:شرمنده‌داداش،یه‌کم‌ازکارام مونده‌بود،تاتماش‌کنم‌تحویل‌سهیل‌بدم‌ طول‌کشید آقارضا:حالاپول‌بنزینی‌که‌سوختوازت‌ گرفتم،اون‌موقع‌میفهمی‌که‌زودتربیای آقامرتضی:باشه‌بابا،خسیس نزدیکای‌ظهربودکه‌آقارضایه‌جاکه‌رستوران داشت‌ایستاد
اینم چهار پارت از رمان تقدیم نگاهتون😍
دن‍‌بال چ‍‌نله م‍‌وود م‍‌یگ‍‌ردی.؟ ای‍‌نم ه‍‌مون چ‍‌نلی ک‌ م‍‌یخواس‍‌تی. @Dark_1_Life پ‍‌روف‍‌ای 𝐌𝐨𝐨𝐃ش‍‌اخ .! . @Dark_1_Life ت‍‌کستای‍‌ 𝐌𝐨𝐨𝐃 ک‍‌ه ح‍‌رف دل‍‌ت‍‌ه @Dark_1_Life کل‍‌یپای𝐌𝐨𝐨𝐃 خ‍‌ف‍‌ن. چ‍‌را ه‍‌ن‍‌وز و‍‌‍ای‍‌س‍‌اد‍ی م‍‌ن‍‌ت‍‌ظ‍‌ر ف‍‌رش ق‍‌رم‍‌زی?😂😔
⟌گاهۍ ذِهنت را بِخوابان بَرای‌فکرت‌استِراحَت مُطلق بنویس؛ بَرای‌چَشم‌هایَت‌نُسخه‌ۍ‌ندیدن تجویز کن؛ دارویۍبِهتر‌از‌بی‌خیالی‌براۍدرمان‌ِاین‌آشفتگی‌های جهان نیست . . .⭒𖢆 گاهی‌فِکرت‌را‌تعطیل‌کن،قبل‌از اینکه‌فِکرت‌روحت رابه‌یغما ببرد^◡^✨💛🌈 یه کانال پر از کتاب های هیجان انگیز رو لینک تا از دستش ندادی • · · · · · • ✢ • · · · · · • ∞https://eitaa.com/joinchat/1715601621Cbf85b2aea5
کانال ایده آل زندگیت اینجا همچی پیدا میشه بزن رو لینک این چنل رو از دست نده👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @romanestan1 @romanestan1
😍کانال دلنوشته عاشقانه ❤️ گلچینی از دلنوشته های ناب .... برای عضویت در کانال بزن👇👇👇👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔 ‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌@DelneveshteAsheghane
اجتماع گردهمایی رفقای شهدا ، بخصوص شهید دانشگر .... این یه دعوت خصوصیه رفیق 🙂🌱 @ef_zed_komeyl ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده ....
هرچیزی که بگی تو این کانال پیدا میشه 🙊 از سیاسی و مذهبی و ادبی و حتی آموزشی و عاشقانه گرفته ، تا چنل نویسی و کلیپ های دلی و رمان های صوتی و متنی جدیدی که خیلی طرفدار داشته ... این کانال یه پا آچار فرانسه ایه برا خودش 😂😝🤞🏻 @ef_zed_komeyl
دختری عکاس،که آرزوشه بشه عکاس حرم ارباب 📸:)' بیا ببین با عکساش و دلنوشته هاش چه غوغایی به پا کرده🚶‍♀...! Joinツ: https://eitaa.com/joinchat/3159097438Cf4a233632b Joinツ:https://eitaa.com/joinchat/3159097438Cf4a233632b دعوت نامه مخصوص از طرف اربابِ هاا مبادا ردش کنی 💔:)))