eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5953793466554124444.mp3
8.51M
فکر توام که تو صحرا خیمه زدی آقا 😢 کاش می شد امسال سال ظهورت باشه ...😭 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🌸📖 هفت سین قرآنی 📖🌸 هفت سین قرآنی هفت آیه‌ای از قرآن که با سلام شروع شده است: ⓵ سَلامُ قَولاً مِنْ رَبِّ الْرَّحیمْ ▫️سوره یس، آیه ۵۸ ⓶ سَلامُ عَلىٰ نوح فِى العالَمین ▫️سوره صافات، آیه ۷۹ ⓷ سَلامُ عَلىٰ اِبراهیم ▫️سوره صافات، آیه ۱۰۹ ⓸ سَلامُ عَلىٰ موسى وَ هارون ▫️سوره صافات، آیه ۱۲۰ ⓹ سَلامُ عَلىٰ آلِ یاسین ▫️سوره صافات، آیه ۱۳۰ ⓺ سَلامُ عَلَيکُم طِبتُم فَادخُلُوها خالِدين ▫️سوره زمر، آیه ۷۳ ⓻ سَلامُ هِیَ حَتّىٰ مَطلَعِ الفَجر ▫️سوره قدر، آیه ۵ با خواندن هفت سین قرآنی میتوان خانه دل را تکاند و سالی با برکت را شروع کرد ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
💠 اعمال عید نوروز 🖋 امام صادق (علیه السلام)👇👇 ➖در عید نوروز شود : غسل کن ➖پاکیزه ترین لباس جامه بر تن کن ➖بو خوش خود را معطر کن ➖🌺 و روزه بگیر ➖چون از نماز پیشین و پسین و نافله های آن فارغ شوی 👇👇 ✨ چهار رکعت نماز بخوان یعنی هر دو رکعت به یک سلام ✨رکعت اول؛ بعد از حمد ۱۰بار سوره قدر ✨رکعت دوم؛ بعد از حمد ۱۰بار سوره کافرون ✨رکعت سوم؛ بعداز حمد ۱۰بار سوره توحید ✨رکعت چهارم؛ بعداز حمد ۱۰بار سوره فلق و ۱۰بار سوره ناس 🍃 بعداز سلام 🍃 و به سجده شکر ابن دعا رو می خوانی: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ عَلَى جَمِیعِ أَنْبِیَائِكَ وَ رُسُلِكَ، بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِكَ وَ بَارِكْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَكَاتِكَ، وَ صَلِّ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ. اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ بَارِكْ لَنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا الَّذِی فَضَّلْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَ خَطَرَهُ. اللَّهُمَّ بَارِكْ لِی فِیمَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ، حَتَّى لا أَشْكُرَ أَحَدا غَیْرَكَ وَ وَسِّعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ. اللَّهُمَّ مَا غَابَ عَنِّی فَلا یَغِیبَنَّ عَنِّی عَوْنُكَ وَ حِفْظُكَ وَ مَا فَقَدْتُ مِنْ شَیْ ءٍ، فَلا تُفْقِدْنِی عَوْنَكَ عَلَیْهِ، حَتَّى لا أَتَكَلَّفَ مَا لا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ، یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَالام 👆گناهان پنجاه ساله ات آمرزیده می شود و بسیار بگو: (( یاذاالجلال والاکرام )) 📚مفاتیح الجنان 『❥⇣•』___
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان آنلاین سرزمین عشق ✨🌹 _باشه نرگس:رها،دیدی‌نمیتونی‌بری.برگرد،زیر دست‌وپاله‌میشی _باشه‌مواظبم نمیدونستم‌کجابایدبرم واردمحوطه‌ضریح‌شدم جسمم‌دربین‌ازدحام‌به‌این‌سمت‌وآن‌سمت میرفت ولی‌من‌چشم‌دوخته‌بودم‌به‌ضریح آقاجان‌بعداز۲۳سال‌اومدم‌حرمت،بزاردستمبه‌ضریحت‌بخوره یکبارفقط،یکباردرآغوش‌بگیرم‌ضریحتو برام‌کافیه نفهمیدم‌چیشدکه‌یه‌دفعه‌دستم‌کشیده میشد یه‌خانمی‌بودانگارعرب‌بود،زبونش‌رو نمی‌فهمیدم نزدیک‌ضریح‌بود،دستمومیکشید ومنوبه‌سمت‌خودش‌میکشوند نفسم‌بنداومده‌بود،یه‌لحظه‌به‌خودم‌اومدم که‌دستام‌روی‌ضریحه آخ‌که‌چقدرتومهمان‌نوازی مهماننوازیاتشهرهشهرشده امامن‌گناهکار،کربودم‌ونشنیدم یاامامرضا،آمدم‌تابرایت‌بگویم‌رازهای‌بزرگ دلم‌رابرضریحت‌دخیلی‌ببندم،تاکنی‌چاره ای‌مشکلم‌را آمدم‌بادلی‌تنگ‌وخسته،تابه‌پای‌ضریحت بمیرم یاکه‌ای‌ضامن‌آهوازتوحاجتم‌رااجابت‌بگیرم خودتم‌واظب‌زندگیم‌باش‌آقاجون خودموازجمعیت‌رهاکردم‌وازضریح‌دور شدم رفتم‌سمت‌نرگس،نرگس‌درحال‌نمازخوندن بود منم‌یه‌مهربرداشتمواول‌دورکعت‌نمازشکرانهخوندم‌بعددورکعت.نماززیارت بعدازکمی‌خوندن‌نمازوقرآن‌بانرگس‌رفتیم بیرون آقامرتضی‌ورضا،بیرون‌حیاط‌روی‌فرش نشسته‌بودن،رفتیم‌کنارشون
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ رضا(نگاهی‌به‌من‌کرد):زیارت‌قبول‌بانو _زیارت‌شماهم‌قبول،آقااا یه‌کم‌توحیاط‌حرم‌نشستیموچندتاعکس‌ هم‌گرفتیم،من‌که‌اینقدرازهرمدل‌ژست‌ عکس‌میگرفتم‌بارضاکه‌نرگس میگفت:رهاحیف‌شدی‌بایدمیرفتی‌کلاس عکاسی _عع‌مثلااومدیم‌ماه‌عسلمونااا،به‌جای‌اینکه بریم‌آتلیه‌هزینه‌کنیم،همین‌جاازگوشیمون عکس‌میگیریم رضا:اره‌عزیزم‌بیاعکس‌بگیریم،ایناحسودن بعدازکلی‌عکس‌گرفتن‌رفتیم‌سمت‌هتل، ناهارخوردیم‌ویه‌کم‌استراحت‌کردیم‌که‌ غروب‌زودتربریم‌حرم‌چون پنجشنبه‌هم‌بود،مراسم‌دعای‌کمیل‌برگزار میشد اینقدرخسته‌بودم‌که‌خوابم‌برد رضا:رهاجان،خانومم (چشمام‌نصفه‌بازشد):جانم رضا:پاشوبریم‌نزدیک‌اذانه‌هاا (یعنی‌مثل‌موشک‌بلندشدم‌ازجام) _وااایی‌چقدرخوابیدم‌من،الان‌آماده‌میشم، زنگ.بزن‌واسه‌نرگس‌‌ایناآماده‌شدن؟ رضا:خانم‌گل،نرگس‌ومرتضی‌خیلیوقته‌که رفتن _ایواییی‌پس‌چرازودتربیدارم‌نکردی؟ رضا:دلم‌نیومد،الان‌به‌خاطرمراسم‌بیدارت کردم‌وگرنه‌میزاشتم‌بخوابی _چقدرتوماهییییی زودآماده‌شدم‌چادرموسرم‌کردم،تسبیح فیروزه‌ای‌رودوردستم‌پیچیدم‌رفتیم صدای‌اذان‌میاومد تن‌تن‌راه‌میرفتیم نفس‌نفس‌میزدیموهمدیگه‌رونگاه‌میکردیم ومیخندیدیم واردحیاط‌شدیم‌جای‌سوزن‌انداختن‌نبود، رضااول‌منوبردیه‌جایی رضا:رهاجان،توهمین‌جابشین‌منم‌میرم سمت‌آقایون،جایی‌نریاااخودم‌بعدنمازمیامپیشت
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹 _چشم نشستم‌باتسبیح‌ام‌ذکرمیگفتم صدای‌اقامه‌نمازاومدایستادم‌که.نمازبخونمفهمیدم‌مهرندارم ‍ چندقدم‌اون‌طرف‌تردیدم‌یه‌بچه‌داره‌بامهر بازی‌میکنه رفتم‌نزدیکش‌شدم _خاله‌به‌من‌یه‌مهرمیدی‌نمازبخونم &(بادستای‌کوچیکش‌یه‌مهروانتخاب‌کرد گرفت‌سمتم)بفلما _خیلی‌ممنونم‌عزیزم برگشتم‌سرجام،نمازم‌واقتداکردم‌ و الله‌واکبرگفتم بعدازخوندن‌نماز جمعیت‌بلندشدن‌ورفتن،بعضیارفتن‌سمت حرم‌بعضیاهم‌ازصحن‌حیاط‌خارج‌میشدن بعدازمدتی‌رضااومدسمتم رضا:قبول‌باشه _قبول‌حق‌باشه نشست‌کنارم‌ویه‌کتاب‌مفاتیح‌بازکرد،شروعکردیم‌به‌خوندن‌زیارت‌امین الله،بعدهم‌زیارت‌عاشوراخوندیم بعدمراسم‌دعای‌کمیل‌شروع‌شد رضامیگفت،حاج‌مهدی‌میردامادمیخواد بخونه،ولی‌من‌نمیشناختمش بندبنددعای‌کمیل‌وکه‌میخوند،دلم‌وبه‌آتیش میکشوند توبندبنددعاش‌ازحسین‌وکربلاگفت ازحسین‌وقتلگاه‌گفت از،زینبواسارتش‌گفت هرحرفی‌که‌میزدبیشترشرمسارمیشدم‌که چقدرگناهکاربودم که‌چقدرراهواشتباه‌رفتم هردفعه‌الهی‌العفوکه‌میگفت،انگارراه‌ بازگشت‌به‌سویم‌بازمیشد انگارنوری‌بودتوی‌تاریکی‌دلم بعدازمدافعین‌حرم‌گفت،باآوردن‌اسمش‌ صدای‌زجه‌های‌رضارومیشنیدم
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ حتمایاددوستاش‌افتاده بعدازتمام‌شدن‌دعا رضاروکردبه‌من رضا:خانومم -جان‌دلم رضا:میشه‌برای‌منم‌دعاکنی؟ _من‌دعاکنم،منکه‌پرازگناهم؟ رضا:اره‌تودعاکن،تودلت‌پاکه،ازخداوامام‌ رضابخواه‌حاجتموبده _چه‌حاجتی؟ رضا:روکردسمت‌گنبد،واشک‌میریخت، اینکه‌منم‌برم _کجابری؟ رضا:سوریه (انگارحکم‌جونموازمن‌میخواست،چند لحظه‌پیش‌دلم‌میخواست‌ای‌کاش‌اون‌موقعکناربی‌بی‌زینب‌بودمو همراهیش‌میکردم،ولی‌راست‌میگفت،حرفوعمل‌باهم‌فرق‌میکنه،من‌که‌دلم‌به‌رفتن‌رضا نرم.نمیشه،چطوراون‌فکر اومدسراغم) چشماموبستموروبه‌سمت‌حرم‌کردم:یاامام رضا،من‌رضای‌خودموبه‌تومیسپارم‌اگه‌ ضامنش‌میشی‌که‌به‌نزدمن برگردونیش،خودت‌حکم‌رفتنشوصادرکن دستای‌رضااشکای‌صورتموپاک‌میکرد _رضاچه‌سخته‌بین حرفوعمل‌یکی‌باشی،چه‌سخته‌ازیه‌طرف‌ دلت‌بخوادهمراه‌بی‌بی‌باشی،ازیه‌طرف‌دلت نیادعشقتوراهی‌این‌سفرکنی رضا:الهی‌قربون‌اون‌دلت‌بشم،دستتدردنکنهکه‌دعاکردی‌برام زمان‌برگشت‌رسیده‌بودودل‌کندن‌ازاین‌ بهشت‌دردآور ای‌کاش‌میشدهرموقع‌دلتنگت‌میشدم‌مثل این‌کبوترای‌حرم‌پروازمیکردم‌ومیاومدم روی‌گنبدت‌مینشستمویه‌دل سیرنگاهت‌میکردم آقا‌جآن‌باز‌بطلب‌بیایم‌به‌پابوست‌
- آخرین سـٰاعات سـٰال است... ڪجایۍ آقـٰا...؟!💔
یکسال گذشت وهنوز نیامدی....🕊
ولی زمان؛ یه جا نشون میده که همه میرن و فقط حسین(ع) می مونه❤️🌱
اللهم‌َالرزُقنا‌‌کربلایِ‌آقا!(((:♥️ الهی‌به‌فاطمه!
آخرین‌روز‌ِسالِ۱۴۰۱تون‌قشنگ ...😍🧡🌹
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
💙🐠 - در‌هیـاهو؎‌شـب‌عیـدتوراگـم‌‌ڪردیم‌، غافل‌ازاینڪہ‌‌شما‌فصل‌بہار؎‌آقــٰا‌🌸 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پویش همگانی 🌱لحظه تحویل سال همه دعای فرج (الهی عظم البلاء) را به نیت تعجیل در فرج و رفع گرفتاری از مردم قرائت می‌کنیم.
سین مثل سلام فرمانده❤️ سین مثل سلام بر حسین💜
سین مثل سرباز حاج قاسم
سین مثل سال ظهور آقا🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌎سال تحویل ۱٤٠٢ 🗓سه‌شنبه ۱۴۰۲/۱/۱ ⏰ساعت ۰۰:۵۴:۲۸ 🎉سال‌نو‌‌پیشاپیش‌مبارک ♥️:) ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا اباعبدالله خدا بدون تو سال مرا رقم نزند :)🌿
حاج مهدی ام مشهده🚶‍♂
ساݪ‌خوشۍࢪوبࢪاۍهمہ‌ۍشما دࢪڪناࢪخانوادھ‌آࢪزومیکنیم.. انشاءالله‌امساݪ‌ساݪ‌ظہوࢪبابامہدےباشہ . . ! 🙂🖐🏿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبخند می‌زنیم... ولی غم داریم! لباسِ نو می‌پوشیم... روزگارمان اما، سیاه است! به دلِ خیابان می‌زنیم... کسی از دل‌مان خبر ندارد! وقتی تو نیستی... هیچ‌چیز سَرِ جایش نیست! کدام عید؟! کدام شادی؟! کدام گشت‌وگذار؟! از اعماقِ قرون... مِهرَت را به‌ دل‌مان انداختی... ما را دچار کردی... بی‌آن‌که ببینیم تو را! خدا را خوش نمی‌آید! این‌همه چشم‌انتظاری... این‌همه سرگشتگی... این‌همه دلداگی! ما اما... جماعتِ صبوری هستیم! صبر می‌کنیم! یا می‌آیی... یا یک روز تو را سخت در آغوش می‌گیریم! ایرادی ندارد! شاید تقدیر ما جماعتِ آخرالزمانی... این‌طور رقم خورده! سال که تمام شد... اما نگذار روی تو را ندیده... صورت به خاک بگذاریم! مولاي من! شرمنده‌ام كه امسال نیز مانند گذشته، نيّت خود را در انجام خدمت به شما خالص نكردم! شرمنده‌ام كه در هنگام عرضه‌ی اعمال، دل شما با ديدن نامه‌ی پر از گناه من به درد آمد! اكنون در پايان سال، چاره‌اي ندارم كه مانند برادران خطاكار يوسف، به پدر خود عوض كنم: "يا أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنّا كنا خاطئين" "ای پدر مهربان! برای ما طلب استغفار کنید! که ما گنهکاریم" و انتظار داريم شما پدر مهربان‌تر از يعقوب، ما را عفو نموده و بفرماييد: "سوف أستغفر لكم ربي إنه هو الغفور الرحيم" "بزودی برای‌تان طلب استغفار خواهم کرد، زیرا خدای‌تان غفور و مهربان است." امّا می‌دانم که خوب نيست كه گزارش پايان سال، فقط گزارش شرمندگي باشد و بهتر است با تجديد پيمان و قول به جبران و استدعاي توفيق براي انجام پيمان همراه باشد.
لحظه ی تحویل سال، نبودنش سخت است...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا