🌷امروزتون زیبا
🌼از خدای مهربان میخواهم
🌷بهترین ها نصیبتون بشه
🌼حالتون ،کارتون
🌷تقدیرتون قشنگ
🌼زندگیتون
🌷عاقبت تون
🌼و عمرتون بلنـد
🌷روز زیباتون بخیر و در پناه خدا
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
⛔️😳 این سه ممنوعیت جهان در هفته های اخیر را ببینید!
1⃣ ممنوعیت حمل قابلمه در فرانسه
2⃣ ممنوعیت حمل تخم مرغ در روز تاجگزاری شاهزاده چارلز در انگلیس
3⃣ ممنوعیت حمل و استفاده از کوله پشتی در مدارس آمریکا
👈 تصور کنید یکی از این ممنوعیت ها در ایران رخ داده بود! آیا ما امروز تیتر اول رسانه های دنیا نبودیم؟؟؟!!!
#عکس_نوشت
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
#غذای_روح 🧠
ترویج کتابخوانی یکی از دغدغه های مهم سردار سلیمانی بود. این را نویسندگان و فعالان فرهنگی که به حاج قاسم نزدیک بودند، اذعان می کنند. ایشان گاهی در مقام یک منتقد ادبی حاضر می شد و با خوانش دقیق کتاب ها، جزئیات ریز و دقیقی را به نویسندگان گوشزد می کرد.
#مکتب_حاج_قاسم
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکاری علیه جمهوری اسلامی انجام دادن داره سر خودشون میاد. تجمعات اسرائیل، اغتشاشات فرانسه، الانم انگلیس
امتناع بازیکنان و تماشاگران لیورپول از خواندن سرود ملی انگلیس در اعتراض به تاجگذاری چارلز سوم
🔻خدایا شکرت، بازی ایران و انگلیس را یادتونه؟ با دروغ پراکنی همین شبکه های انگلیسی بود که بعضی از بازیکنان ایران سرود را نخواندن که بعدش هم پشیمان شدند، اما الان چه بلایی به سر انگلیس اومد؟
🔹 در آغاز این مسابقه به مناسبت تاجگذاری چارلز سوم سرود ملی انگلیس پخش شد اما بازیکنان از خواندن سرود امتناع کردند و تماشاگران نیز سرود را که به تقدیس شاه اختصاص داشت با هیاهوی اعتراضی، هو کردند.
🔹 در سرود ملی انگلیس از خوانندگان سرود، خواسته می شود که بگویند: ‘God Save the King’ «خداوند، شاه را نگهدار باشد»
#خبرای_خوب
حسیندارابی
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
ذره بین🔍
ب نام او ک سرآغاز داستان های بلند است...📖 تصمیم گرفتیم با شروع بهار طبیعت و قرین شدنش با بهار معنوی
🍀🍀🍀💫#رویای_نیمه_شب
#قسمت_هجدم
صبح به کندی از پله ها پایین رفتم. پدربزرگ در حیاط، روی تخت چوبی منتظرم نشسته بود. نزدیک که شدم، ایستاد. شانه هایم را گرفت و خیره نگاهم کرد.
_ چیشده هاشم؟ چرا رنگ پریده و بیحالی؟ چرا نیامدی صبحانه بخوری؟
گیج و منگ بودم. نمیدانستم روی پا بایستم. روی تخت نشستم.
_ نمیدانم. دیشب بیخوابی به سرم زده بود. وقتی هم به خواب رفتم، باز خواب های پریشان دیدم. دیگر وقتی شب میشود، وحشت میکنم.
_ بهتر است امروز در خانه بمانی و استراحت کنی. فردا باید به دارالحکومه بروی. با این حال و قیافه که نمیتوانی بروی. خدمتکارمان را که پیرزن مهربانی بود، صدا زد.
_ ام حباب!
ام حباب از آن طرف حیاط، سرش را از اتاقی بیرون آورد.
_ بله آقا.
_این بچه، مریض احوال است. امروز در خانه میماند. باید حسابی تیمارش کنی.ظهر که آمدم، باید صحیح و سالم تحویلم بدهی.
_ خیالتان راحت باشد آقا.
رو کرد به من و گفت:( این حالت ها برایم آشناست. نگران کننده است. به ریحانه علاقه پیدا کردهای. درست است؟ حدس زده بودم. حالا چه باید کرد؟ هیچ راه حلی برای ازدواج تو با او به فکرم نمیرسد. گرفتاریمان که یکی دوتا نیست! از رفتار دیروز قنواء هم برمیآمد که شوهر آیندهاش را پیدا کرده.)
نتوانستم جلوی تعجبم را بگیرم.
_ چه میگویی پدربزرگ؟
کنارم نشست و دست روی شانهام گذاشت.
_ تو آنقدر خامی و آنقدر ریحانه، ذهن و دلت را مر کرده که متوجه اطرافت نیستی!
ایستادم. سرم گیج رفت.
_ اگر اینطور است به دارالحکومه نمیروم.
مرا سر جایم نشاند و خودش برخاست.
_ زود تصمیم نگیر. فکرش را که میکنم میبینم اینطوری بد هم نیست. به نفع توست که قنواء را به ریحانه ترجیح دهی. مرجان صغیر ناصبی است؛ با شیعیان دشمنی میکند، اما وصلت با او افتخار بزرگی است. اگر پایت به دارالحکومه باز شود، خیلی زود ریحانه را فراموش میکنی. یعنی در واقع چاره دیگری نداری.
سرم را میان دست ها گرفتم.
_نه پدربزرگ، نه.
_آرام باش پسرم!
_شما از ثروتمندان این شهرید. به فکر آیندهام هستید، ولی نمیتوانید چیزی را که میخواهم به من بدهید.
ضعف و ناامیدی، اشکم را راه انداخت. چند قطرهای روی پیراهنم چکید. کنارم نشست و در آغوشم گرفت.
_جوانک دیوانه! نمیدانستم اینقدر به آن دخترک فتنه انگیز علاقه پیدا کردهای. تقصیر من است که از کارگاه بیرونت کشیدم. اگر همان جا مانده بودی، این همه گرفتاری پیش نمیآمد.
ام حباب که چاق و قدبلند بود، سراسیمه و نفس زنان پیش آمد.
_خودم این قصاب از خدا بیخبر را خفه میکنم. گوشت دیروزش فاسد بوده و این طفلک مادرمرده مسموم شده.
از غبغب آویزان و لرزانش خندهام گرفت. لبخندم را که دید، نفس راحتی کشید و گفت:( آه! خدا را شکر! پس حالت خیلی هم بد نیست. مرا بگو که میخواستم این قصاب بیچاره را خفه کنم. خدا از سر تقصیراتم بگذرد!)
پدربزرگ که نمیدانست باید چه کند، به ام حباب گفت:( برو جوشانده ای چیزی برایش بیاور. دیشب هم غذای درستی نخورد.)
رو به من گفت:( باید فکر کنم ببینم چه میشود کرد. تو امروز را فقط استراحت کن.)
_من شب و روز دارم فکر میکنم. هیچ راهی نیست.
قبل از رفتن گفت:( باید به خدا توکل کنیم. کلید هر قفل بسته ای دست اوست.)
روی تخت دراز کشیدم. ام حباب خیلی زود برایم معجونی مقوی آورد. با خوردنش تا حدی حالم جا آمد. همه آنچه را اتفاق افتاده بود، برایش تعریف کردم. خیلی دلم برایش سوخت. از کودکی بزرگم کرده بود. علاقه فراوانی به من داشت. اشکش را پاک کرد و آب دماغش را گرفت. گفتم که ریحانه به خانم ها قرآن و احکام یاد میدهد. نشانی خانهشان را دادم. خواهش کردم برود و خبری از او برایم بیاورد. دو دیناری را که در جیبم بود بیرون آوردم و به طرفش گرفتم. خیلی بهش برخورد.
میدانستم همین را میگوید. سکه ها را توی جیبم گذاشتم. باز دراز کشیدم.
_ مرا ببخش ام حباب! تو به اندازه ی خودت گرفتاری داری. گناه تو چیست که من به این روز و حال افتادهام؟
گوشه تخت نشست و زانوهایش را مالش داد. داشت سبک سنگین میکرد.
_باشد. فردا شاید رفتم. البته شاید. امروز که حالن تعریفی ندارد. این درد زانو امانم را بریده.
از او رو برگرداندم.
_خجالت بکش بچه! حیف از تو نیست که عاشق دختر یک حمامی شدهای!
_ همین امروز باید بروی. تو که او را ندیدهای. وقتی او را ببینی، نظرت عوض میشود.
_ من فقط این را میدانم که هیچ دختری در حلّه، حتی لیاقت خدمتکاری تو را ندارد.
ادامه دارد....
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🌷امروز چهارشنبه
❤️دهانمان را خوشبو کنیم
🌷با ذکر شریف
❤️صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ
🌷و خاندان مطهرش
🌷اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
❤️وَ آلِ مُحَمَّد
🌷وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🇮🇷
📝 ایلان ماسک: واتساپ قابل اعتماد نیست!
🍃🌹🍃
🔹همچنین آقای فوآد دبیری میگوید: واتساپ از میکروفون در پسزمینه استفاده میکنه، در حالی که من خواب بودم و از ساعت ۶ صبح از خواب بیدار شدم (و این فقط بخشی از جدول زمانیست!) چه خبره؟
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔴شلیک ۳۰۰ موشک تاکنون به سمت مناطق اشغالی/تماسهای فوری مقامات صهیونیست با دولت بایدن
♦️رسانههای رژیم صهیونیستی اذعان کردند که تا کنون بیش از ۳۰۰ موشک از نوار غزه به سمت مناطق اشغالی شلیک شده است.
♦️این رسانهها همچنین اعلام کردند که مقامات اسرائیلی در سازمان ملل با دولت بایدن برای جلوگیری از محکومیت اسرائیل در شورای امنیت در تماس هستند.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🌷پنجشنبه تون پرامید
♥️ذهنتون آروم
🌷شادی هاتون بی پایان
♥️قلبتون پراز مهر
🌷برکت در زندگی تون جاری
♥️زندگیتون پراز عشق
🌷شادی و زیبایی
♥️نصیب لحظه هاتون
🌹روز خوبی پیش رو داشته باشید
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔻ادامه دستگیریهای عناصر مرتبط با رسانههای معاند در استان گلستان
اداره کل اطلاعات استان گلستان:
🔹به دنبال دستگیریهای صورت گرفته در ۱۲ اردیبهشت ماه جاری، یکی دیگر از عناصر مرتبط با رسانههای معاند که در پی ایجاد فتنه قومی و مذهبی در شرق استان گلستان بود، دستگیر شد.
🔹فرد دستگیر شده، مأمور جمعآوری، تولید و ارسال اخبار مخدوش و جعلی از استان گلستان بویژه شهرستان گالیکش بود و سابقه همکاری نزدیک با شبکه تروریستی تلویزیونی اینترنشنال داشت و در زمان اغتشاشات پاییز گذشته با هدف ایجاد آشوب و گسترش اغتشاشات در شبکههای اجتماعی بشدت فعال بود.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
37.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #اجتماع_بزرگ_دهه_نودی_ها
📅 چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
📍 شاهین شهر استان اصفهان
💠 کانال رسمی حاج ابوذر روحی
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
💢 بازی بی بازی
🔹 378 کودک از سال 2000 تا 2022 با موشک های اسرائیلی به شهادت رسیده اند و به این آمار دائما اضافه میشود
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔴مخبر: کسی متوجه نقش کلیدی رهبر انقلاب در ماجرای واکسن کرونا نشد
🔹معاون اول رئیس جمهور در نشست با استانداران کشور در نمایشگاه ایران اکسپو:دولت سیزدهم را با تورم حدود ۵۹ درصدی، و با آمار فوتی ۷۰۰ کرونایی در روز تحویل گرفتیم.
🔹️دولت قبل ۱۸۰ میلیون دلار پول به کوواکس پرداخت کرد، ولی نتوانست یک واکسن دریافت کند. مانند بسیاری از اقدامات دیگر کسی متوجه نقش کلیدی رهبر انقلاب در ماجرای واکسن کرونا نشد.
🔹️وقتی واردات واکسن حل شد و تجهیزات و مواد اولیه را ارسال کردند که رهبر معظم انقلاب واکسن کرونا را تزریق کرده بودند.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔴 روحانی با برجامش ۲ تا هواپیما وارد کرد گوش عالم را کر کرد!!
🔹 این دولت ۵۰ فروند هواپیما وارد میکنه، حدود ۶۰ جنگنده سوخو 35 خریده و خط تولید هواپیما داخلی هم داره استارت میخوره اما هیچ ریپورتاژ خبری نمیشه!!
🔹 واقعا از نظر رسانهای ضعیفه دولت و ضعیفیم
#خبرای_خوب
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
ذره بین🔍
ب نام او ک سرآغاز داستان های بلند است...📖 تصمیم گرفتیم با شروع بهار طبیعت و قرین شدنش با بهار معنوی
🍀🍀🍀💫#رویای_نیمه_شب
#قسمت_نوزدهم
_نمیتوانم صبر کنم. باید خبری از او برایم بیاوری. اگر واقعا دوستم داری. همین حالا باید راه بیفتی.
_حرفش را هم نزن. نباید به من پیرزن، زور بگویی.نمیدانم این عشق و عاشقی دیگر چه زهر ماری است که شماجوان های ابله را اینطور مریض و بیچاره. خوش به حال خودم که در زندگی ام خبری از این چیز ها نبود!شوهر خدابیامرزم را دوست داشتم. اوهم مرا دوست داشت ،ولی وقتی به سفر میرفت هیچکدام دق مرگ نمیشدیم.
ایستادن.وانمود کردم چشم هایم سیاهی میرود.
_راست میگویی.نباید تورا به زحمت بیندازم. توکه عاشق نشدی،من شدم .چشمم کور خودم میروم.اگر شب شد و نیامدم نگران نشويد.
بال بال زنان گفت:(بگیر بشین بچه !من نمیتوانم جواب غرولندهای آن پیرمرد بداخلاق را بدهم. هرچه باداباد!میروم،اما اگر این دخترک بلا به جان گرفته را همان جا خفه کردم،ناراحت نشو!)
ازخوشحالی میخواستم پرواز کنم.
_درباره اش این طور صحبت نکن. روزی به همین خانه میآید ودر کارها به تو کمک می کند. آن وقت آن قدر از او خوشت می آید که دیگر یک روز هم نمیتوانی بدون او سر کنی.
_به همین خیال باش !چطور ممکن است یکی مثل ابوراجح دخترش را به یکی مثل تو که شیعه نیستی بدهد؟
این را گفتو رفت تا آماده شود.وقتی با زنبیل خرید بیرون میرفت، گفت:(از جایگاهت تکان نخور. صبحانهات راتا ته بخور. بعد خوب استراحت کن تا هوایی به مخ معیوبت بخورد و خون به مغزت برسد.)
پارا که از در خانه بیرون گذاشت،گفت:(خوب فکر کن و ببین جواب خدا را چه باید بدهی. من بیچاره با این پاهای دردمند تا آن طرف بازار بروم و برگردم که چی؟ هیچی!)
_یادت باشد.نباید بفهمد تو کی هستی.
_فکر نکن من وقتم را به خاطر حرف زدن با او تلف میکنم! باید زود برگردم ناهار را آماده کنم.بیکار که نیستم.
هنوز از پیچ کوچه نگذشته بود که از خانه بیرون زدم. نمیتوانستم در خانه تاب بیاورم. باید ابوراجح را میدیدم.
ابوراجح نبود. قوها روی آب بیحرکت بودند. مسرور، توی اتاقک چوبی، داشت سکهها را میشمرد. پرسیدم:( ابوراجح کجاست؟)
شانه بالا انداخت. وانمود کرد اگر شمردن سکهها را قطع کند، شمارهشان از دستش درمیرود. صبر کردم کارش را تمام کند. ابوراجح که نبود، حمام انگار تاریک بود و روح نداشت. آخرین سکه را شمرد. با بیمیلی به من نگاه کرد و ساکت ماند.
_حالا بگو ابوراجح کجاست؟
سکهها را با خونسردی توی کیسهای چرمی ریخت و در صندوقچه کنارش گذاشت.
_به من نگفت کجا میرود.
لبه سکو نشستم.
_پس صبر میکنم تا بازگردد.
_شاید برای عبادت به مقام حضرت مهدی رفته باشد.
خواستم بروم که گفت:( اینجا نیایی بهتر است. )
به او نزدیک شدم.
_چرا؟ طوری شده ؟
_میدانی ابوراجح تحت نظر است؟
_از کجا میدانی؟
نتوانست به چشمهایم نگاه کند. نگاهش را متوجه مردی کرد که روی سکو به فرزندش لباس میپوشاند.
_خودت که بودی و دیدی وزیر با او چطور برخورد کرد. دارالحکومه از ابوراجح خوشش نمیآید. به نفع توست که از او کناره بگیری. خود او هم راضی نیست که تو خودت را بیجهت گرفتار کنی.
_پس تو چرا اینجا مانده ای؟
_قضیه من فرق میکند. همه میدانند سالهاست شاگردش هستم. در هر شرایطی باید درِ حمام را باز نگه دارم. این سفارش خود ابوراجح است.
کنار پرده گفتم:( از اینکه به فکر من هستی و نصیحتم کردی ممنونم، اما به نظرم جا داشت در مقابل وزیر از ابوراجح دفاع میکردی. هرچه باشد او ولی نعمت توست. )
_این خواست ابوراجح است که من دخالتی توی این کارها نداشته باشم. فرض کنیم او را گرفتند و به سیاهچال بردند، بهتر است من هم با او زندانی شوم یا اینجا بمانم و حمام را اداره کنم؟
از حمام بیرون آمدم. از راه کوچه پس کوچهها به سمت مقام حضرت مهدی شروع به دویدن کردم. شیعیان معتقد بودند که آخرین پیشوای آنها به فرمان خدا از دید مردم پنهان شده و هروقت خدا بخواهد، ظهور میکند. قبرستان شیعیان، کتار آن مقام بود. معروف بود که پیشوای آنها، در آنجا خود را نشان داده است. پدربزرگ میگفت:( چطور ممکن است یک انسان، صدها سال عمر کند؟) از زمان ناپدید شدن پیشوای آنها، نزدیک به پانصد سال میگذشت. از ابوراجح در تعجب بودم که باور داشت هنوز آن پیشوا زنده است.
ادامه دارد...
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #السلام_علیک
🌼 #یا_اباصالح_المهدی(عج)
🌼روزهای هفته را
💫با عشق تو سر میکنم
🌼تا به جمعه می رسم
💫احسـاس دیگر میکنم
🌼حس دیدار تو در من
💫جمعه غـوغا میکند
🌼جمعه ها چشمان خود را
💫حلقه بر در میکنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌼
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃