🌸امروز برای سلامتی و ظهور
💗آقا امام زمان عج
🌸و سلامتی خودتون صلواتی
💗ختم کنیم به نیت
🌸حاجت روایی همه دوستان
🌸اللّهُمَّصَلِّعَلي
💗مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌸وَعَجِّلفَرَجَهُــم
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
📸 #گزارش_تصویری | تصاویری از دیدار جمعی از مبلغان و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور با رهبر انقلاب. ۱۴۰۲/۴/۲۱
💻 تصاویر به مرور تکمیل میشود، در👇
khl.ink/f/53328
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔺۲۱ تیرماه، در مسجد گوهرشاد چه گذشت؟
تیرماه سال ۱۳۱۴، مردم مشهد در اعتراض به سیاستهای ضد اسلامی رضاشاه در مسجد گوهرشاد تجمع کردند. صبح روز بیست و یکم نیروهای نظامیِ حکومت پهلوی با حمله به مسجد، مردم را به رگبار بستند.
سیدمحمدعلی شوشتری، نمایندهی مخصوص رضاشاه در آستان قدس که خود شاهد این واقعه بوده در خاطراتش مینویسد:
شوفر سردار ساعد میگوید:
آنچه کشته بود را ما حمل کردیم و بردیم زیر باغ خونی؛ بالغ بر یک هزار و ششصد و هفتاد نفر بودند.
مسئولین شهرداری نیز میگویند:
کامیون و اتومبیلهایی که جنازهها را حمل میکرد، شمرده یاداشت کردیم، تعداد ۵۶ کامیون بود که در اغلب این کامیونها صدای نالههای زخمیها هم شنیده میشد که التماس مینمودند:
برای رضای خدا، ما زندهایم!
منبع: خاطرات سیاسی سیدمحمدعلی شوشتری (خفیهنویس رضاشاه)، ص ۸۰ تا ۸۵
🖊️عماد داوری دولتآبادی
#حسین_دارابی
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
📸تصویری پر بازدید از بی توجهی سران اعضای ناتو به زلنسکی که مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
💢 سالروز تولد پاسدار مدافع حرم، شهید محسن حججی گرامی باد.
🔺رهبر معظم انقلاب حفظه الله : شهید حججی عزیز، حجت خداوند در مقابل چشم همگان شد.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🍃🌹🍃
رفیـــق خـــوب
⭕️ ولی آقای رئیسی رفیق خوبی برای حاج قاسم بوده و هست...
هرجایی که میره قبل ازینکه خودش برسه، عکس #حاج_قاسم اونجاست!
✍ ساسان دانش پژوه
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
💐روز مباهله؛
✨روز تجلی حقانیت اسلام،
💐روشن ترین دلیل باورهای شیعه،
✨دومین معجزه ماندگار پیامبر،
✨ و روز نزول آیه ی #تطهیر ،
بر شما مبارک باد.💐
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🌀امام رضا ع: "بزرگترین فضیلت امیرالمومنین در #آیه_مباهله است "
💠 روزى مأمون به حضرت رضا (ع) گفت: بزرگترين فضيلت امير المؤمنين عليه السّلام را برايم نقل كن كه شاهدى از قرآن داشته باشد.
💠 حضرت رضا ع فرمود: فضيلتى كه در آيه مباهله است كه خداوند ميفرمايد: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ تا آخر آيه.
💠 پيغمبر اكرم امام حسن و امام حسين كه دو فرزندش بودند آورد با فاطمه عليهما السّلام كه در آيه تعبير بزنان شده
💠 امير المؤمنين عليه السّلام را نيز آورد كه او #نفس_پيامبر [#جان_پیامبر] است تصريح آيه، پس ثابت شد كه هيچ كس از پيامبر اكرم بالاتر و برتر نيست، در نتيجه كسى نيز از #نفس_پيامبر بالاتر نخواهد بود بنا بحكم خدا.
«قَالَ الْمَأْمُونُ يَوْماً لِلرِّضَا ع أَخْبِرْنِي بِأَكْبَرِ فَضِيلَةٍ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَدُلُّ عَلَيْهَا الْقُرْآنُ؟
قَالَ فَقَالَ لَهُ الرِّضَا ع فَضِيلَتُهُ فِي الْمُبَاهَلَةِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ»(آل عمران/61) فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ع فَكَانَا ابْنَيْهِ وَ دَعَا فَاطِمَةَ ع فَكَانَتْ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ نِسَاءَهُ وَ دَعَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَكَانَ نَفْسَهُ بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَجَلَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَفْضَلَ فَوَجَبَ أَنْ لَا يَكُونَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ ص بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»
📚الفصول المختاره، ص38
🔶شرح حدیث
🔻اگر غدیر عید #ولایت است مباهله عید #فضیلت است. چون بزرگترین فضیلت علی(ع) در روز #مباهله و آنهم صریحاً در قرآن کریم بیان شده.
🔻در جهان اسلام احدی نیست که منکر مباهله و این #فضیلت باعظمت علی(ع) بشود. آیۀ صریح قرآن است و داستان مباهله را همه بیان کردهاند.
🔻عاشقان اهل بیت(ع) کجا هستند که بزرگترین #جشن #محبت را برگزار کنند، و سرور خود را در نزول آیۀ مباهله به اهل عالم نشان بدهند؟ قبول کنیم ما هنوز در مکتب محبت اهل بیت(ع) آنچنان که باید رشد نکردهایم.
🔻#شادی از نزول آیۀ مباهله، موجب صعود دلها در عزای #محرم است. باشکوهترین تجمع #اهل بیت(ع)در طول #تاریخ اسلام در #مباهله است.
🔻باید داستان مباهله را به کودکان خود بیاموزیم. آی اهل #محرم ببینید #حسین(ع) در آغوش پیامبر(ص) است. چرا فریاد #شادی و هلهله سر نمیدهید؟ تنها منتظرید #اباعبدالله(ع) در گودی قتلگاه بیفتد تا فریاد عزا سر کنید؟ الان باید عالم را باخبر کنید تا علت گریهها و فریادهای عاشورای شما را بفهمند.
#شرح_حدیث
#مباهله
شیخ فرهاد فتحی
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔰 #سرخط_دیدار | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور ۱۴۰۲/۰۴/۲۱
📌با اطّلاعاتی که به من میرسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم!
↙️اینقدر ظرفیّت تبلیغ در کشور گسترده است که اگر ما چندین برابر آن مقداری هم که کار میکنیم، کار کنیم، به نظرم این ظرفیّت پُر نمیشود.
💠اولویت امر تبلیغ در حوزههای علمیه
🏷درباره اهمیت تبلیغ به عنوان ابزار رسیدن به اهداف دین
❎امروز نگاه رایج در حوزههای علمیّه این است که تبلیغ در مرتبهی دوّم قرار دارد.
✅ما از این نگاه باید عبور کنیم. تبلیغ، مرتبهی اوّل است.
☝️چرا این را میگوییم؟
⁉️برای اینکه ما هدف دین را چه میدانیم؟
📍هدف نهایی:
♦️ما را در مسیر خلیفةاللهی، در مسیر انسان کامل ارتقاء بدهد
📍هدفهای میانی و ابتدائی:
🔹اقامهی قسط
🔸تشکیل نظام اسلامی
🔹اقامه و اشاعه معروف
🔸ازاله منکر
🔹ترویج کَلِم طیّب و عمل صالح
⏫هر کدام از اینها را که شما نگاه کنید، وسیله و ابزار رسیدن به آن، تبلیغ است؛ بدون تبلیغ نمیشود.
👈قرآن کریم، پیغمبران را مسئول تبلیغ میداند
♦️شما [علما] هم که ورثهی انبیا هستید، اُسّ و اساس وظیفهی شما عبارت است از تبلیغ
🔉باید پیام دین را، پیام خدا را به دلها و گوشها برسانید.
🏷درباره استمرار سنّت تبلیغ در میان علما از زمان گذشته
✅در حوزههای علمیّه از اوّل، از هزار سال پیش، سنّت تبلیغ وجود داشت
🏷درباره اهمّیّت مضاعف تبلیغ در دوران کنونی
💎اولویّت حوزهها تبلیغ است. در همهی دورهها اینجور بوده امّا در دورهی ما بالخصوص این اهمّیّت مضاعف است؛ برای اینکه در دورهی ما یک اتّفاقی افتاده است که در طول بیش از هزار سال از صدر اسلام چنین اتّفاقی نیفتاده بود؛ و آن حاکمیّت اسلام بود. تشکیل سازمانِ سیاسیِ مدیریّتِ کشور در شکل محتوای اسلامی سابقه ندارد. وقتی که یک چنین وضعی هست، طبعاً دشمنیهای با اسلام شدّت پیدا میکند
📍تبلیغ در دورهی ما اهمّیّت مضاعف پیدا میکند؛ از دو جهت:
↙️در نظام اسلامی پایه و قوام نظام، مردمند، ایمان مردم است و اگر چنانچه ایمان مردم نباشد، نظام نخواهد بود.
↙️امروز، هم سختافزارهای مخالف، معارض و معاند تطوّر پیدا کرده، هم نرمافزارها.
🚨اگر امروز حوزهی علمیّه از اهمّیّت تبلیغ و حسّاسیّت تبلیغ و مضاعف بودن وظیفهی تبلیغ غفلت بکند، دچار عارضهای میشویم که جبرانش بهآسانی ممکن نیست و دچار استحالهی فرهنگی میشویم.
💠چند نکته کاربردی در مسئله تبلیغ:
1️⃣ شناخت مخاطب
🔍باید بدانیم طرف مقابلمان در چه مرحلهی فکری قرار دارد تا محتوا را، مادّه را و صورت را بر طبق نیاز او تنظیم کنیم.
⚠️در این آشفتهبازار صداهای مختلفِ فضای مجازی و تکثّر رسانهای که وجود دارد، یک صدا در انزوا قرار گرفته و آن، صدای انتقال معارفِ نسلی و خانوادگی است.
📱سابق ما نصیحت میکردیم جوانها را و برحذر میداشتیم از رفیق بد، مصاحب بد؛ حالا مصاحب بد داخل جیبش است.
☝️این مخاطب را بشناسید.
2️⃣ داشتن شناخت و موضع تهاجمی نسبت به مبانی فکری غلط طرف مقابل
✅تبلیغ صرفاً پاسخگویی به شبهه نیست... طرفِ مقابل مبانی فکری دارد، باید به آن حمله کرد؛
🌐اگر چنانچه این موضع تهاجمی به معنای واقعی کلمه بخواهد تحقّق پیدا کند، لازمهاش شناخت صحنه است.
⭕️جریانات جهانی را بشناسید، وضع و محاذات سیاستهای دنیا را بدانید و آنوقت افشاگری کنید؛ هم درست ببینید، هم درست روایت کنید.
3️⃣داشتن روحیه جهادی
❎اگر روحیهی جهادی نباشد:
📌انسان گاهی صحنه را خطا میکند و غلط میبیند
📌 گاهی در رفتار غلط عمل میکند.
👌روحانیّت باید وسط میدان باشد، باید مأیوس نشود؛ خاصیّت عمل جهادی این است.
❇️وقتی این عنصر مجاهدت با نگاه علمی، با کار علمی همراه بشود، حتماً تأثیر تبلیغ تضمینشده است.
4️⃣ توجّه ویژه به نسل جوان و نوجوان
✔️در بخشهای مختلف باید مواجههی تبلیغیِ مناسب با اصحاب فکر، اصحاب هنر، اصحاب قلم، اصحاب بیان بشود
👈لکن اهمّ از همه، قشر جوان و نوجوان است؛
♦️فردای کشور مال اینها است،
☑️ایمانشان باید محکم باشد
☑️ذهنشان باید خالی از شبهه باشد
📍ابزارهای ترغیب جوانان به التزامِ عملی به دین، خیلی مهم است؛ برخی از این جاذبهها:
❇️مسجد
❇️هیئت
❇️موعظه
💠نکته پایانی: لزوم ایجاد کانونهای عظیم حوزوی برای تربیت مبلغین اثرگذار با پشتوانه فکری، تحقیقی و علمی
📌اگر ما بخواهیم به قدر ظرفیّت یا نزدیک به اندازهی مورد نیاز ظرفیّت، عناصرِ تبلیغیِ با این خصوصیّات داشته باشیم، احتیاج داریم به کانونهای عظیم حوزوی.
📌احتیاج داریم به یک کانون اساسی. مرکز هم در درجهی اوّل، حوزهی علمیّهی قم است.
⭕️تشکیل کانونی با مأموریّتِ:
1️⃣تهیّهی موادّ تبلیغیِ بهروز
2️⃣تنظیم شیوههای اثرگذار تبلیغی
3️⃣تربیت مبلّغ
🍀سلام بر شهیدان، سلام بر روح مطهّر امام(ره).
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
تقدیر از مبلغ نمونه وجهادگر برتر سال۱۴۰۱
💢 #حجت_الاسلام_راجی به عنوان مبلغ نمونه و جهادگر برتر
عرصه جهاد تبیین در سال ۱۴۰۱ انتخاب شد.
🔹 حجتالاسلام موسیپور #نماینده_ولیفقیه و رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در مراسم تقدیر گفت:
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی پس از بررسی فعالیتها، اقدامات و آثار مختلف در موضوع جهاد تبیین، جناب حجت الاسلام آقای سید محمدحسین راجی از پژوهشگران برتر در این زمینه را به عنوان جهادگر موفق عرصه جهاد تبیین سال ۱۴۰۱ انتخاب نمود که از خدمات مخلصانه و تلاشهای عالمانه این بزرگوار تقدیر میشود.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔺پنج مغالطه با مزه دردفاع از بی حجابی...
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
ذره بین🔍
🍀🍀🍀💫#رویای_نیمه_شب
#قسمت_چهلُ_چهارم
نمیتوانستم با کسی که دوستش داشتم زندگی کنم. دلم میخواست از آنجا بروم و ب کارگاه پدربزرگم پناه ببرم. دارالحکومه ب همان زودی برایم کسالت آور شده بود. از بیکاری و ولنگاری بدم میآمد. آنجا بوی دسیسه و قدرت طلبی میداد. انسان چطور میتوانست با بی تفاوتی، در جایی ب زندگیِ راحت خود مشغول باشد ک در کنارش، ده ها نفر بیگناه در سیاهچال، بدترین لحظه ها را میگذراندند و هیچ امیدی به ادامه حیات خود نداشتند! نمیدانستم بیشتر افسوس خودم را بخورم یا برای قنواء دل بسوزانم. برای امینه هم ناراحت بودم. معلوم نبود چ سرنوشتی در انتظار اوست. ناگهان از آنچه کنار ابنما دیدم، دهانم از تعجب باز ماند. مسرور را دیدم ک با عجله از پله ها پایین میرفت. داشت با عجله دارالحکومه را ترک میکرد. نمیتوانستم حدس بزنم برای چ ب آنجا آمده بود.
با دست پاچگی ب قنواء گفتم:( خواهش میکنم کمک کن! مسرور دارد از دارالحکومه بیرون میرود.)
_مسرور دیگر کیست؟ چی شده؟
ب کنار پنجره آمد. مسرور را ک ب طرف درِ خروجی میرفت، نشانش دادم.
_مسرور همان است ک دیروز او را توی حمام ابوراجح دیدیم و اسبها را ب او سپردیم. شاگرد ابوراجح است.
_حالا چرا نگرانی؟ آمدنش ب دارالحکومه چ اهمیتی دارد؟
_یکی را بفرست او را برگرداند. باید بفهمم برای چ ب اینجا آمده. اگر ابوراجح او راب دنبال من فرستاده، پس چرا کسی خبرم نکرده؟
_احتمال دارد برای کار دیگری آمده باشد.
_نمیدانم چرا دیدن او اینجا، نگرانم کرده. آدم قابل اطمینانی نیست. کارهایش مشکوک است. خواهش میکنم یک کاری بکن.
قنواء قبل از آنکه با امینه بیرون برود، گفت:( آرام باش! لازم نیست او را برگردانیم. یکی را میفرستم تا از سندی بپرسد. از یکی دو نگهبان دیگر هم میپرسیم.)
_از هردوی شما ممنونم.
آنها رفتند. نتوانستم توی اتاق بمانم. در سرسرا و کنار نرده ها قدم زدم. آمدن مسرور ب دارالحکومه، معمایی بود که هیچ جوابی برای آن ب ذهنم نمیرسید. دیدن یک فیل در حیاط دارالحکومه، نمیتوانست آنقدر متعجبم کند. از نظر سندی، مسرور یک بی سروپا بود. چرا او را به داخل راه داده بود؟ آیا مسرور برای دادن مالیات حمام آمده بود؟ نه، ابوراجح مالیات آن سالش را داده بود. اگر ابوراجح کاری با دارالحکومه داشت، باید ب من میگفت. احتمال داشت موضوع مهمی نباشد و باعث خنده و تفریح قنواء و امینه شود.
قنواء و امینه برگشتند. امید داشتم بخندند و مرا ب خاطر وحشت بیهودهام، دست بیندازد، اما چهرهشان جدی بود. قنواء گفت:( سندی و نگهبان ها میگويند ک مسرور با وزیر کار داشته. مسرور گفته که باید خبر مهمی را ب اطلاع وزیر برساند.)
امینه گفت:( موفق هم شده با وزیر صحبت کند.)
دلشورهام بیشتر شد. ب قنواء گفتم:( حق داشتم نگران شوم! یعنی او با شخصی مثل وزیر چ کار داشته؟ خواهش میکنم ب من کمک کن تا حقیقت را بفهمم. حس بدی دارم.)
_چیزی از وزیر دستگیرمان نمیشود. باید با رشید حرف بزنیم.
امینه گفت:( او معمولا همراه پدرش است و در کارها کمکش میکند.)
از پله ها پایین رفتیم. پس از گذشتن از عرض حیاط، ب طرف ساختمانی رفتیم ک اتاق هایی تودرتویی داشت. چند نفر در این اتاق ها روی تشک های کوچکی نشسته بودند و به کارهای اداری و دفتری رسیدگی میکردند. جلوی هرکدام، میزی کوچک و دفترهایی بود. کنار هریک از انها، دو سه نفر نشسته بودند تا کارشان انجام شود. ب درِ مشبک و بزرگی رسیدیم که شیشه های کوچک و رنگارنگی داشت. نگهبانی جلوی آن ایستاده بود. قنواء ب من و امینه اشاره کرد که بایستیم. خودش ب طرف نگهبان رفت و چیزی ب او گفت. نگهبان تعظیم کرد و ضربه آرامی ب در زد.
دریچه ای میان در باز شد و پیرمردی عبوس، چهره پر از ابله خود را نشان داد. با دیدن قنواء، لبخندی تملق آمیز را جانشین اخم خود کرد و چندبار ب علامت تعظیم، سرتکان داد. قنواء چند جمله ای با او صحبت کرد. پیرمرد باز سرتکان داد و از دریچه فاصله گرفت. قنواء ب طرف ما آمد و گفت:(برویم. بیرون از اینجا با رشید صحبت میکنیم.)
از همان راه ک آمده بودیم، برگشتیم. موقع بیرون رفتن، چشمم ب چند نفر افتاد ک آنها را با زنجیر ب هم بسته بودند. از قنواء پرسیدم:( اینها کیاند ک نگهبان ها اینطور تحقیرآمیز با آنها رفتار میکنند؟)
_نمیدانم. شاید دسته ای از راه زن ها هستند و یا تعدادی دیگر از شیعیان.
چهرهشان شبیه افراد شرور نبود. آنها را در گوشهای، تنگ هم نشانده بودند و نگهبانها با ضربه های پا و غلاف شمشیر، مجبورشان میکردند ک بیشتر در هم فرو بروند و کوچکتر بنشینند. پیرمردی خوش سیما میان آنها بود که بینیاش خونی شده بود. زیر لب ذکر میگفت. عجیب بود ک ب من خیره شد و لبخندی روی لبهایش نشست.
ادامه دارد....
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃