اعمال روز اربعین حسینی
✳️ زیارت امام حسین(ع) و زیارت اربعین
✳️ غسل اربعین و توبه
✳️ بعد از نماز صبح ۱۰۰ مرتبه << لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم >>
✳️ ۷۰ مرتبه تسبیحات اربعه
✳️ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰ مرتبه استغفار
✳️ غروب اربعین ۴۰ مرتبه لااله الا الله
✳️ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه ب سیدالشهدا حضرت اباعبدالله
_التماس دعا
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
اینها تیترهای دروغ یک روز رسانه های اصلاح طلب است.
جنگ رسانه ای با ایران در داخل است نه خارج:
مردم رای نمیدهند
شوک اقتصادی نزدیک است
آموزش و پرورش منهدم است
۸۵ میلیون کمیته امدادی خواهند شد
مردم افسرده اند
اربعین مزاحم مردم است
به شاه عمان هم رحم نکردندو میگویند پوتین هم مرده...
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🍀🍀🍀💫 #رویای_نیمه_شب
#قسمت_شصتُ_ششم
در همین فکرها بودم که پدربزرگ با چراغی روغنی که در دست داشت، وارد اتاق شد.
در بسترم نشستم. پدرربزرگ آمد کنارم نشست. پس از دقیقهای که به در و دیوار و من نگاه کرد، گفت:( میدانم ریحانه را دوست داری. دختر بینظیری است، اما باید بپذیری که این عشقی بی سرانجام و آزاردهنده است. ما با شیعیان حله برادریم، ولی دو برادر هم گاهی با هم فرقهایی دارند و هر کدام در خانه خودشان زندگی میکنند. دوست داشتن ریحانه نباید باعث شود که به تشیع گرایش پیدا کنی. از چنین چیزی وحشت دارم! در باغچه خانه خودت آنقدر گلهای زیبا هست که به گل باغچه همسایه، کاری نداشته باشی. مثلاً این قنواء چه عیبی دارد؟ به زیبایی و ملاحت ریحانه نیست، اما میتواند همسر خوبی برایت باشد.)
خمیازهای کشید و ادامه داد:( کار امروزت فوق العاده بود. به تو افتخار میکنم. نمیدانستم اینقدر شجاعی! اگر به توصیه من پنهان شده بودی، ابوراجح را اعدام کرده بودند و تو و خانوادهاش حالا تحت تعقیب بودید. همه به خاطر داشتن نوهای مثل تو، به من تبریک گفتند. من هم به تو تبریک میگویم و خدا را شکر میکنم که این ماجرا بخیر گذشت و تو دیگر مجبور نیستی از من دور شوی و به کوفه بروی. نمیدانم، شاید این معجزه عشق است.)
احتیاج داشتم با یکی درد دل کنم. خوشحال بودم که پدربزرگ آمد سر صحبت را باز کرد. گفتم:( من هم خدا را شکر میکنم که شما را دارم! گاهی دلم میخواهد با یکی حرف بزنم. در این وقتها، جای خالی پدر و مادرم آزارم میدهد. برای همین گاهی ب سراغ ابوراجح میرفتم. او سنگ صبور من بود. به حرفهایم گوش میکرد. با من حرف میزد. سعی میکرد کمکم کند.)
_بیچاره حالا خودش بیشتر از همه به کمک احتیاج دارد!
_ نه، پدربزرگ! کسی که وضعش از همه بدتر است، منم. اگر ابوراجح بمیرد، از این همه درد و رنج راحت میشود. ریحانه دیر یا زود، ازدواج میکند و به زندگیاش مشغول میشود. همسر ابوراجح با دیدن اولین نوهاش، دوباره لبخند میزند. این من هستم که باید با دردهایم بسوزم و بسازم. هیچکس هم نمیتواند کمکم کند.
_ باور کن حاضرم تمام هستیام را بدهم تا تو دل شاد و سعادتمند باشی. حاضرم ریحانه را در کفهای از یک ترازو بگذارم و در کفه دیگر، طلا و جواهرات بریزم تا او به همسری تو درآید. افسوس که من و ثروتم نمیتوانیم در این باره کاری کنیم! چه روز شومی بود آن روز که از تو خواستم از کارگاه به فروشگاه بیایی. کاش ریحانه و مادرش هرگز تصمیم نگرفته بودند از مغازه ما گوشواره بخرند! اگر او را پس از سالها ندیده بودی، چنین نمیشد.
اندیشیدم: ریحانه حالا در خانه ما، کنار بستر پدرش نشسته و گوشوارههایی را که من ساختهام به گوش دارد. چقدر به او نزدیکم و او چقدر از من دور است؛ به فاصله خورشید تا زمین از من دور است و دست نیافتنی.
_ احساس ناتوانی و سرشکستگی میکنم وقتی میبینم نمیتوانم تو را از رنجی که میکشی نجات دهم.
سرم را روی شانهاش گذاشتم.
_ ناراحت نباش پدربزرگ! بهتر است به خدا توکل کنیم. ابوراجح در آن اتاق در حال احتضار است و همسر و دخترش از این مصیبت، بیتابی میکنند. خوب نیست من اینقدر خودخواه باشم.
سرم را به سینهاش فشرد و گفت:( حق با توست. تو را به خدا میسپارم و خوشبختیات را از او میخواهم. امیدوارم قبل از مردنم، تو را خوشحال و سعادتمند ببینم!)
به او خیره شدم و گفتم:( خواهش میکنم از مردن صحبت نکنید! ابوراجح را که دارم از دست میدهم. دیگر غیر از شما کسی را ندارم. شما باید آنقدر زنده بمانید تا نوههایتان را تربیت کنید و زرگری و جواهرسازی به آنها یاد بدهید.)
پدربزرگ خندید و گفت:( من که خیلی دلم میخواهد. باید دید خدا چه میخواهد.)
_ دیشب، همین جا، در خواب دیدم که من، شما، ابوراجح، ریحانه و مادرش میان باغی زیبا نشستهایم و از هر دری حرف میزنیم و میخندیم. بیدار ک شدم، با خودم فکر کردم: چقدر از آن خواب و رویا فاصله دارم! امشب بیشتر از هروقت دیگر خودم را از آن خواب زیبا و دلانگیز، دور میبینم. کاش هیچ وقت از آن خواب بیدار نمیشدم! امشب هم اگر خواب ب چشمم بیاید، شاید بتوانم همان رویا را دنبال کنم. چقدر وحشت دارم از ساعتی ک بیدار میشوم! روز سختی را پشت سر گذاشتیم. خدا میداند چ روزی را پیش رو داریم.
پدربزرگ برخاست و گفت:( روز سختی را با سربلندی، پشت سر گذاشتی. سعی کن بخوابی. امیدوارم فردا را هم با سربلندی پشت سر بگذاری! زندگی ب من یاد داده ک صبر، داروی تلخی است ک بسیاری از مصیبت هاو رنج ها را مداوا میکند. من در مرگ پدرت، صبر کردم. تو هم باید صبر کردن را یاد بگیری و میدانم ک میتوانی.)
_ من نمیتوانم در این شهر بمانم و در اینده، شاهد ازدواج ریحانه باشم. میخواهم ب جایی بروم ک دیگر نامی از حله نشنوم.
ادامه دارد....
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
شهید هوشنگ وحید دستجردی در سال ۱۳۰۴ در اصفهان متولد شد.وی پس از پشت سر گذاشتن دروس ابتدایی و متوسطه در سال ۱۳۲۸ وارد آموزشگاه شهربانی شد که دورههای عالی را نیز طی کرد که مسئولیتهای در ردههای مختلف شهربانی را بر عهده داشت و بعد از گذشت ۳۲ سال خدمت در پستهای مختلف باز نشسته شد.سرتیپ شهید وحید دستجردی از همان ابتدا روحیهای مذهبی داشت و هر شب به مسجد میرفت، از خواهر ایشان نقل شده است که در آن ایام نماز شب ایشان به هیچ وجه ترک نمیشد. وی مقلد حضرت امام خمینی (ره) بود و پایبندی خویش را به وظایف دینی، بارها و بارها به نمایش گذاشته بود. شهید دستجردی از آن دست نمونهها و الگوهایی است که در حیطه ظلم و فساد رژیم شاهنشاهی، خود را پاک نگاه داشت و به اصلاح جامعه نیز پرداخته است. وی با پیروزی انقلاب اسلامی در اسفند ۱۳۵۷ دوباره به خدمت در شهربانی دعوت شد که در سمتهای مختلف رئیس شهربانی اصفهان ‚ سرپرست اداره بازرسی ‚ اداره مبارزه با مواد مخدر، معاون انتظامی مشغول به کار شد و در نهایت نیز در ۲۴ اسفند ۱۳۵۹ به ریاست شهربانی کل کشور منصوب شد.سرهنگ وحید دستجردی در فاجعه انفجار دفتر نخست وزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰ که شهیدان محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر حضور داشتتند، به شدت زخمی شد و شش روز بعد (یعنی در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۶۰) بر اثر جراحات وارده شده، به درجه رفیع شهادت مفتخر شد و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
بسوز ای دل که امروز اربعین است
عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت
سراسر درس، بهر مسلمین است
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#اللهم_الرزقنا_زیارت_الکربلا
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔶 بعد ۴۳ سال فاش شد که فرانسه با شلیک برنامهریزی شده به یک هواپیمای مسافربری، ۸۱ نفر را کشته است؛ ایران در کمتر از چند روز مسئولیت شلیک ناخواسته به هواپیمای اوکراینی را در یکی از حساسترین مقاطع امنیت ملی خود پذیرفت. دوباره بیاد بیاوریم، غربگراها و غربیها آن زمان چه ژستی گرفتند
✍️ مهدی جهان تیغی
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
متن زیارت مخصوص اربعین
التماس دعا ✋🏻🌹
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین(ع) چراغ هدایت است
بخشی از بیانات امروز رهبر انقلاب در مراسم عزاداری اربعین حسینی با حضور هیئتهای دانشجویی دانشگاههای سراسر کشور. ۱۴۰۲/۰۶/۱۵
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🎥صوتهای افشاشده سیما ثابت مجری اخراجی شبکه اینترنشنال!
🔹پونه با گریه آمد، التماس میکرد، منو مجری نذارید، بهدلیل اینکه صادق صبا به او تجاوز کردهبود.
🔹تو BBC یک مشت آدم دارند کار میکنند که لیسانس هم ندارند. BBC رو گاهی اوقات خیلی دستبالا میگیریم.
🔹گروه زیادی از اساتید دانشگاه در لندن موافق این هستند که جمهوری اسلامی باید بماند و بهترین آپشن برای این کشور همین است.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔴وزیر آموزش ملی فرانسه در واکنش به انتقادات به قانون جدید پوشش مدارس:
♦️ما در نامهای به خانوادهها توضیح دادیم سکولاریسم یک محدودیت نیست، بلکه آزادی است.
♦️قوانین سکولاریسم باید در مدارس اجرا شود. پوشیدن عبا ممنوع است.
خاطرنشان میشود:
🔴دختران مسلمان از اول سپتامبر 2023 از ورود به مدارس فرانسه منع شدند❗️
🔹در پی اعمال محدودیتهای شدید برای ورود دانشآموزان مسلمان با پوشش اسلامی به مدارس فرانسه، دهها دانشآموز دختر بهدلیل پیروینکردن از سیاستهای ضداسلامی این کشور از ورود به مدرسه منع شدند.
🔹دولت فرانسه اعلام کرده اگر مذاکرات با خانواده این دانشآموزان شکست بخورد، تمامی آنها از مدارس اخراج میشوند.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
چرا ارزش پول ملی عراقی بالاتر از پول ایران است و ارزش آن کاهش نمی یابد؟
⁉️ پاسخ به یک #شبهه_رایج در راهپیمایی اربعین
🔹 از سال ۱۹۳۲ تا قبل دهه ۱۹۹۰ در دوره استعمار بریتانیا، که واحد پول #دینار در عراق شکل میگیرد، ارزش این پول، با کمک ارزهای خارجی، همچون روپیه هند در دوره استعمار آن توسط بریتانیا و یا با پوند استرلینگ، میخکوب میشدهاست.
🔸 در ابتدای دهه ۱۹۹۰ عراق بابت هزینههایی که دولت صدام به علت جنگ با ایران و کویت، برای این کشور به وجود میآورد، با کسری بودجه شدید مواجه میشود که دولت صدام حسین را مجبور به #چاپ_پول بسیار زیاد برای جبران کسریهای بودجه میکند. به همین خاطر، این کشور #تورمهای سه رقمی (٪۳۰۰ و ٪۴۰۰ و ٪۵۰۰ و....) را تجربه و در سالهای متوالی ارزش پولاش بهشدت کاهش پیدا میکند و ارزش هر دینار که تا قبل از این معادل با یک سوم دلار بوده(یعنی هر ۳ دینار معادل یک دلار بوده است) هزار برابر کم میشود.( ارزش هر دلار در بازار آزاد معادل ۳۰۰۰ دینار عراقی میشود.)
🔹 این مسئله ادامه پیدا میکند تا زمانیکه عراق تصمیم میگیرد با بدهکاری و گرفتن #وام آن را جبران کند؛
از کشورهایی همچون عربستان و ژاپن و چین و...برای تامین کسری بودجه خود وام میگیرد که این اقدام، بدهکاری سنگینی را برای این کشور به ارمغان میآورد.
🔸 در همین حین، آمریکا در سال ۲۰۰۳ به قصد #غارت_نفت عراق، ولی با بهانه وجود سلاحهای کشتار جمعی در این کشور، حمله کرد درحالیکه میدانست که در صورت اشغال نظامی آن، موظف خواهد شد بدهی عراق را از درآمد نفت این کشور به طلبکارانش بپردازد. در اینصورت سهم کمی از نفت به آمریکا میرسید؛ به همین خاطر آمریکا تصمیم میگیرد با اعمال فشار سیاسی به طلبکاران عراق، آنان را مجبور به بخشیدن مبلغ اعطاییشان به عراق کرده و از این طریق توانسته کل نفت عراق را تصاحب کند.
🔹 با این کار بحران بدهکاری سنگین عراق در پی کاهش شدید ارزش پول آن برطرف میشود اما مشکل همچنان از طریق دیگری باقی میماند و آن وابستگی شدید پول عراق به ارزهای میخکوب شده خارجی است.
🔸 مشکلی که این ارزهای میخکوب شده خارجی در عراق همانند کشور امارات و عربستان، به وجود میآورد این است که نرخی که برای ارزها تعیین میشود برای اینکه معیشت مردم حفظ بشود، پایین تر از نرخ واقعی است و این کار مانند آن است که دمای بدن یک بیمار با یک قرص تببر پایین نگهداشتهبشود. این که قیمت ارز با یارانه دولت یا با دستور دولت پایین نگه داشتهشود، منجر به این میگردد که تولید گرانتر از واردات برای کشور تمام شود. قیمت کالای وارداتی ارزانتر و بهصرفهتر از کالای تولیدی خود کشور تمام میشود. در نتیجه رغبت مردم به خرید کالای وارداتی بیشتر میشود و در نتیجه تولید تضعیف میگردد.
این مسئله معادل با تضعیف سیستم ایمنی بدن فرد بیمار برای مقابله با بیماری است که درنهایت نیاز بدن به قرص تببر برای مقابله با ویروس تشدید میشود.
🔹 این اتفاقی است که در عربستان و امارات نیز به صورت #وابستگی بودجه کشور تا ٪۹۰ درصد به فروش نفت و ضعف در تولید و واردات حتی اقلام غذایی و... میتوان مشاهده کرد که این مسئله آینده این کشورها را به شدت دچار مشکل خواهد کرد و وابستگی دولت به فروش نفت را افزایش داده و هزینههای دولت رشد صعودی داشته و کسری بودجه نیز تشدید خواهد شد.
🔸 پایان این مسئله قطع به یقین، #سقوط این کشورها در بحران بدهی خواهد بود.
و این میخکوب بودن کنونی پول این کشورها، قطعا در بلند مدت به ضررشان تمام خواهدشد و مشکلات زیادی علیالخصوص در صورت تحریم شدن یا درگیر جنگ شدن مشابه به جنگهای این کشور با ایران و یا کویت( که ارزش پول عراق را تا ۱۰۰۰ برابر کاهش داد) برایشان به دنبال خواهد داشت.
💠اندیشکده راهبردی #سعداء
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🍀🍀🍀💫 #رویای_نیمه_شب
#قسمت_شصتُ_هفتم
شاید در این صورت بتوانم زنده بمانم و صبر کنم.
لبخند تلخی به لب آورد و گفت:( با هم از اینجا میرویم و هروقت تو بگویی ب حله برمیگردیم.)
پس از رفتن او، سعی کردم بخوابم. هر لحظه منتظر شنیدن فریاد و شیون ریحانه و مادرش بودم. امیدوار بودم قبل از آنکه خوابم ببرد، اتفاقی نیفتد. نمیدانستم ابوراجح تا چه مدت دیگر میتوانست مقاومت کند. حسرت روزهایی را خوردم که به دیدنش میرفتم و از هر دری صحبت میکردیم. آن روزها فکرش را هم نمیکردم چنین سرانجام عجیب و تلخی در انتظار او باشد. دلم به حال خودم میسوخت. هم نمیتوانستم ریحانه را به دست آورم و هم داشتم ابوراجح را از دست میدادم. تا ده روز پیش، خودم را جوانی موفق با آیندهای درخشان میدانستم. حالا حس میکردم تمام غمها و غصههای دنیا، مثل تودههایی سیاه، روی دلم تلنبار شدهاند. در آسمان نیمه شب، با کنار رفتن ابرهای تیره، میدرخشید و ستارهای نزدیک افق، کورسویی داشت و من در آینده تیرهام، به اندازه آن ستاره دور و غریب، بارقهای از نور روشنایی نمیدیدم. خودم را شبیه کسی میدیدم که او را از ساحلی امن و زیبا، سوار قایقی کوچک و شکننده کرده و میان دریایی خروشان بیانتها رها کرده باشند. جز امواج تیره و بلند، چیزی نمیدیدم. آیا قایقم در هم میشکست و تخته پارههایش به هیچ ساحلی نمیرسید یا آنکه پروردگار مهربان، مرا از این ورطه و طوفان، نجات میداد؟
نفهمیدم کی به خواب رفتم. در خواب هم خود را سوار بر قایقی کوچک دیدم. دریا طوفانی بود. امواج مهیب، چون غولهایی سیاه پوش، شانه زیر قایق میزدند و مثل کوهی راست میایستادند. رعد و برقی زد و موجی سهمگین، قایق را در هم شکست. به تخته پارهای آویختم. پس از ساعتی سرگردانی و غوطه خوردن در میان صدها موج، از دور جزیرهای دیدم. چنان خسته شده بودم که به زحمت میتوانستم دست و پایم را حرکت دهم. هر طور بود سعی کردم با کمک امواج، خود را به ساحل نزدیک و نزدیکتر کنم. عاقبت با تلاش فراوان به ساحل رسیدم و با بدنی زخمی و کوفته، خود را روی شنهای خیس ساحل کشیدم. تنها توانستم از اینکه نجات پیدا کرده بودم، خدا را شکر کنم. آن وقت از خستگی از حال رفتم. مدتی بعد صدای دلربا و آشنایی شنیدم.
_ هاشم!.... هاشم!
صدای ریحانه بود. به زحمت چشم باز کردم. هوا روشن شده بود. خودم را در ساحل جزیرهای سرسبز و زیبا دیدم. ریحانه با لبی خندان، کنارم نشسته بود.
_ هاشم، بیدار شو! تو بالاخره به ساحل نجات رسیدی.
از نجات یافتن من خیلی خوشحال بود. با دیدن او تمامی خستگی و کوفتگیام را فراموش کردم و به چهره گیرا و درخشانش خیره شدم.
هاشم! هاشم!
از خواب پریدم. همان صدا بود. ریحانه کنار بسترم نشسته بود. پدربزرگم چراغ در دست، کنارش ایستاده بود. برای لحظه ای این فکر از ذهنم گذشت ک ای کاش بیدار نشده بودم! آیا ابوراجح از دنیا رفته بود؟ اما پدربزرگ داشت میخندید.
_بیدار شو فرزندم!
چشم هایم را مالیدم. نه، اشتباه نکرده بودم. پدربزرگم داشت بیصدا میخندید. ب ریحانه نگاه کردم. لبخند میزد و از شادی اشک میریخت. چقدر لبخندش زیبا بود! آرزو کردم کاش زمان می ایستاد تا او همچنان با لبخندِ امیدآفرینش نگاهم کند! چشمانش فروغ عجیبی داشت. انگار اشکش با شیرینی و عشق آمیخته بود. حتی در کودکی او را آنقدر خوشحال ندیده بودم. نمیتوانستم چشم از او بردارم. آرام آرام راست نشستم و با خنده گفتم:( چ جالب، دارم خواب میبینم ک از خواب بیدار شدهام!)
ریحانه بیآنکه لبخند پرمهرش را پنهان کند، گفت:( تو واقعا بیدار شدهای.)
ادامه دارد....
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
امام صادق (علیه السلام):
هرکس سوره جمعه را در هر شب جمعه بخواند ، کفاره گناهان مابین دو جمعه خواهد بود.🌿
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
#فوری/ رکورد زائران اربعین شکسته شد.
تعداد بازدیدکنندگان اربعین امسال 1445 هجری قمری به 22.019.146 میلیون نفر رسید.
دبیرخانه حرم مطهر عباس (ع) بعدازظهر دیروز (20 صفر الخیر 1445 هجری قمری) منطبق با (6 شهریور 1392 ه. برای بازه زمانی (1) صفر الخیر تا ظهر (20) در بیستم می، به (22,019,146) میلیون بازدیدکننده رسید.
این بیانیه شامل آماری از تعداد بازدیدکنندگان بر اساس سیستم شمارش الکترونیکی در هفت سال گذشته است
1- (21,198,939) بازدید کننده برای سال 2022 میلادی
2- (16,327,542) بازدید کننده برای سال 2021 میلادی
3- (14,553,308) بازدید کننده برای سال 2020 میلادی
4- (15,229,955) بازدید کننده برای سال 2019 میلادی
5- (15,322,949) بازدید کننده برای سال 2018
6- (13,874,818) بازدید کننده برای سال 2017 میلادی
7- (11,210,367) بازدید کننده برای سال 2016 میلادی
پن: این آمار در حالی است که رسانههای دشمن شبانه روز در حال تبلیغات علیه اربعین است.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃