📚 #معرفی_کتاب | «اسم تو مصطفاست»
📘 کتاب «اسم تو مصطفاست»، چنانکه بر جلدش نقش بسته، زندگینامۀ داستانی مصطفی صدرزاده به روایت سمیه ابراهیمپور، همسر اوست. مصطفی و سمیه در سال ۱۳۸۶، در ۲۱ سالگی با هم ازدواج کردهاند، وقتی هنوز خبری از داعش و جنگ تکفیریها در سوریه نبود. برای همین، این کتاب، فرصت مغتنمیست تا ببینیم یک پسر در آغاز جوانی، زیست روزمرهاش را چطور گذرانده که چند سال بعد، از امتحان دفاع از حرم اهلبیت علیهالسلام، سربلند بیرون آمده.
📘 خوبی این کتاب این است که فقط قاب تصویر مصطفی نیست. همسر شهید در این اثر، حضور پررنگی دارد. کتاب به ما کمک میکند زیست یک همسر شهید را هم تماشا کنیم. دشواریهای زندگی کنار یک مجاهد فیسبیلالله، آنهم با حضور دو فرزند کوچک، چیزی نیست که بهآسانی قابل درک باشد. باید پای روایتی مثل این اثر بنشینیم و دلشورهها، بیخبریها، دلتنگیها، دستتنهاییها و زیباییها و عشق پس این انتخاب را سر حوصله ورق بزنیم تا به آرمان پشت این انتخاب برسیم...
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوکی رژیمی😌
مواد لازم :
جو پرک ۱ پیمانه
آرد جو پرک نصف پیمانه
کره بادام زمینی ۱ پیمانه
تخم مرغ ۲ عدد
شیره خرما ۱/۴ پیمانه
وانیل ۱ ق چ
بیکینگ سودا نصف ق چ
شکلات چیپسی
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🍀🍀🍀💫 #رویای_نیمه_شب
#قسمت_شصتُ_دوم
ام حباب نزدیک بود از هوش برود. ب او گفتم:( تا طبیب و پدربزرگ از راه برسند، مقداری پارچه تمیز و آب گرم بیاور و سر و صورت ابوراجح را از خاک و خون، پاک کن! قنواء ب تو کمک میکند.)
ام حباب ک رفت، قنواء پرسید:( تو چ کار میکنی؟)
_ نماز عصرم را میخوانم و ی سراغ ریحانه و مادرش میروم. آنها نگران ابوراجح هستند. از طرفی، فکر میکنند هر لحظه ممکن است ماموران بریزند و دست گیرشان کنند. باید خیالشان را راحت کنم.
_ ب اینجا میآوری شان؟
_ چاره ای نیست. بهتر است در این لحظه ها، کنار ابوراجح باشند.
ب ابوراجح نگاه کردم. همچنان بیهوش بود و گاهی نفسی عمیق میکشید. قنواء با تاسف سر تکان داد و گفت:( بهتر است عجله کنی.)
ب سرعت خودم را ب خانه صفوان رساندم. از اسب پیاده شدم و حلقه در را کوبیدم. همسر صفوان از پشت در پرسید:( کیست؟)
_ منم هاشم. نترسید! در را باز کنید.
ریحانه و مادرش از دیدنم خوشحال شدند. ریحانه پرسید:( از پدرم چ خبر؟)
_ او حالا خانه ماست. دیگر خطری ما را تهدید نمیکند. توطئه وزیر نقش بر آب شد.
ریحانه و مادرش با شادی یکدیگر را در آغوش کشیدند، اما ریحانه ب من خیره شد و پرسید:( حال پدرم خوب است؟ چرا شما خوشحال نیستید؟)
سعی کردم لبخند بزنم.
_ من خوشحالم. مگر نمیبینید. دیگر خطری در کار نیست. بی گناهی ما ثابت شد. دعای شما کار خودش را کرد. حال پدرتان هم خوب است. فقط کمی...
نتوانستم جملهام را تمام کنم. چ میتوانستم بگویم؟ مادر ریحانه پرسید:( فقط کمی چ؟)
تاب نگاه خیره و مضطرب ریحانه را نداشتم.
_ فقط کمی... فقط کمی آزارش دادهاند.
ریحانه پرسید:( متوجه منظورتان نشدم. میخواهید بگویید پدرم را شکنجه دادهاند؟)
_ متاسفانه همینطور است. او را با تازیانه و چماق میزدند و ب طرف میدان میبردند تا اعدامش کنند. ما ب موقع رسیدیم و نجاتش دادیم.
ریحانه انگار از خواب بیدار شده باشد، چند بار پلک زد و شگفت زده پرسید:( اعدام؟ ب این سرعت؟!)
آنچه را اتفاق افتاده بود، برایشان شرح دادم.
ادامه دارد...
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺تقدیم به شما
🍃بدون هیچ بهانه ای
🌺لحظه هاتون پراز زیبایی
🌺عصرتون گلبارون
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
پیکر مطهر شهیدی که اخیراً کشف شد و حتی گروه تفحص عراقی ها رو نیز مبهوت خودش کرد!
شهیدی با دست مصنوعی در قلب میدان نبرد...
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فرانسه سوئد مجارستان هنگام خرید مخفیانه پهپادهای ایرانی!😁
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آی شهدا بین خودمان بماند
شبتون شهدایی💫
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺توصیف جالب عکاس انگلیسی درباره اربعین، پس از تصویربرداری از حرم امام حسین(ع) در این ایام
"هر سال ۲۵ میلیون نفر به گونه ای عزاداری میکنند انگار همان روز شهید شده است"
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃