فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺اول صبحتون
معطر به عطر خوش
صلوات بر حضرت مُحَمَّد (صلوات الله علیهم اجمعین)
و خاندان مطهرش🌺🍃
🌺🍃🌸اللّهُمَّصَلِّعَلي
🌺🍃🌸مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌺🍃🌸وَعَجِّلفَرَجَهُـم
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🍃🌹🍃
📣 رکوردزنی تهرانیها در بزرگترین شهربازی جهان
🔸️طبق اعلام دبیر ستاد جشن ده کیلومتری، بیش از دو هزار دستگاه بازی در قالب یک شهربازی ده کیلومتری از مسیر میدان امام حسین علیه السّلام تا میدان آزادی به صورت ادامهدار و منسجم تدارک دیده شده است.
🔸️این اتفاق نه تنها در ایران بلکه در دنیا بینظیر است و حتی در بزرگترین جشنهای دنیا چنین تدارکی دیده نشده است.
پ ن: آقا جان برای غدیرت اینچنین در تدارکند،
تو بیایی چکار خواهند کرد....
#امام_زمان عج #غدیر
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
بعد از فرانسه، آشوب در بلژیک؛ نوشته اروپا در حال سقوط است.
مهاجرا برگردین 😂😂
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
💯 تحلیل کوتاه انتصاب خانم آذر منصوری به ریاست جبهه اصلاحات:
1-جبهه اصلاحات با این انتصاب عملا به آشوبهای مهسا امینی و شعار زن،زندگی و آزادی پیوسته است.
2- این انتصاب با خط دهی شخص محمد خاتمی انجام و نشان دهنده برنامه این جبهه برای حضور در انتخابات با محوریت زنان، حجاب و آزادی اجتماعی است.
3-این انتصاب با انتقاد طیف کارگزاران مواجه شده که معتقدند نباید اصلاحطلبان وارد فاز تقابل با نظام شوند.
4-تحلیلگران معتقدند با این انتصاب جبهه اصلاحات ضعیفتر از گذشته خواهد شد و منصوری فردی نیست که بتواند تحولات سیاسی را مدیریت کند.
5-این انتصاب در آستانه نزدیک شدن به سالروز آشوبهای سال گذشته معنادار است.
#خباثت_اصلاحات
#خیانت_اصلاحات
#افساد_اصلاحات
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
ذره بین🔍
🍀🍀🍀💫#رویای_نیمه_شب
#قسمت_سیُ_نهم
_اگر دقت کرده باشی، میبینی که شفای اسماعیل هرقلی، مسالهای شخصی و خصوصی نیست. بسیاری از مردم با دیدن آن معجزه، به پیروان امام زمان پیوستند و برای شیعیان هم قوت قلبی شد که فکر نکنند امامشان آن ها را فراموش کرده. دشمنان شیعه، ما را ملامت میکنند که شما اگر امام و پیشوایی دارید و زنده است، چرا به فکرتان نیست و کمکتان نمیکند. معجزه های غیر قابل تردیدی مثل شفا یافتن اسماعیل هرقلی، جواب دندان شکنی است به یاوه های آنان.
دست ابوراجح را گرفتم. مجبور شد بایستد.
_طبق قولی که دادهام باید به دارالحکومه بروم. قنواء لابد اسب ها را آماده کرده و منتظر من است. اگر به او قول نمیدادم نمیتوانستم به سیاهچال بروم.
پیشانیام را بوسید و گفت:( اگر پرهیزکار باشی، خدا کمکت میکند. این کار که تمام شد، به مسجد میروم و برایت دعا میکنم. تو امروز دل امام زمان را شاد کردهای. امیدوارم با دعا و عنایت آن حضرت، تو نیز به مقصودت برسی و کامیاب شوی!)
به طرف دارالحکومه که میرفتم، در پوست خودم نمیگنجیدم. دلم میخواست روزهایی که بین من و جمعه، فاصله انداخته بودند، هرچه زودتر بگذرند و مرا با جمعه تنها بگذارند.
ناهارمان ماهی بود. ام حباب آن را عالی درست میکرد. هر وقت مهمان داشتیم، با دستپخت او، سرمان را بالا میگرفتیم. سرسفره، زیتون پرورده و ترشی مخصوص ام حباب هم بود. کم غذا خوردم. او ناراحت شد.
_گربه از این بیشتر غذا میخورد.
پدربزرگ گفت:( اگر قرار است ناهاری شاهانه در دارالحکومه بخوری، بگو ما هم بیاییم!)
از ظرف شربت خرما و انگور، کمی نوشیدم.
_با شکم پر ک نمیتوانم به سوارکاری بروم.
_مبارک است! نمایش تمام شد؟ نوبت به سوارکاری رسید؟
ام حباب گفت:( چ عیب دارد! قنواء میخواهد به شوهر آیندهاش نشان دهد که سوارکار قابلی است.)
هنوز از دعوت ابوراجح حرفی نزده بودم.
_موضوع قنواء و سوارکاری مهم نیست. مهم این است که برای روز جمعه به مهمانی دعوت شدهایم.
_مهمانی حاکم؟
سر تکان دادم.
_حاکم خرواری چند است!
ام حباب گفت:( باید بگردم لباس مناسبی برای خودم آماده کنم. راستی، نگفتی کی دعوتمان کرده.)
_ابوراجح ازمان دعوت کرده.
پدربزرگ تکیه داد و نفس راحتی کشید.
_خدا را شکر! حال و حوصله رفتن به دارالحکومه را ندارم، اما رفتن به خانه ابوراجح و مصاحبت با او برایم شیرین و لذتبخش است.
ام حباب لب ورچید و گفت:( حیف شد! من نمیتوانم بیایم. همهاش تقصیر این آقاست!)
به من اشاره کرد. پدربزرگ با بدگمانی گفت:( مثل اینکه اتفاقاتی افتاده که من خبر ندارم!)
_آن روز که حالم خوش نبود و در خانه ماندم، ام حباب بیچاره را به خانه ابوراجح فرستادم تا خبری از ریحانه برایم بیاورد. حالا اگر ریحانه و مادرش، ام حباب را با ما ببينند، میفهمند که من او را به آنجا فرستاده بودم. آن وقت ابوراجح متوجه میشود که من به دخترش علاقه دارم و از این که ما را به خانهاش دعوت کرده، پشیمان میشود.
ام حباب گفت:( حالا تا روز جمعه! از این ستون تا آن ستون فرج است. یک سیب را بالا میاندازی، صدتا چرخ میخورد تا پایین بیاید. باید ببینیم روزگار چ در آستین دارد. شاید خدا خواست و من هم آمدم و ریحانه را همانجا از پدرش برایت خواستگاری کردیم.)
به او گفتم:( در عمرم زنی ب سادگی تو ندیدهام. برای رضای خدا، حرف ک میزنی، کمی هم فکر کن.)
ام حباب قهر کرد و پشت ب من نشست.
_خجالت نکش! حرف دلت را بزن. یکبار بگو من خُل و چلم!
در جمع کردن سفره کمکش کردم تا از دلش درآورم. فایدهای نداشت. پدربزرگ پیش از آنکه برای استراحت ب اتاقش برود، گفت:( توی این دو هفته، روزی هزار بار از خدا خواستهام ک ابوراجح و خانوادهاش را به راه راست هدایت کند. خدا میداند چقدر دلم میخواهد روزی ب خانهاش برویم که میان ما و او هیچ جدایی و فاصلهای در مذهب و اعتقاد نباشد! افسوس! این ها آرزوی قشنگی است که بعید است شاهد انجامش باشیم.)
ام حباب ک گوش ایستاده بود، گفت:( تو چرا اینطوری حرف میزنی ابونعیم! این چیزها ک برای خدا کاری ندارد. برای او از آب خوردن هم راحتتر است.)
خندیدم و گفتم:( چ میگویی ام حباب! خدا ک مثل ما آب نمیخورد. )
پدربزرگ خندید، اما ام حباب نگاه تندی ب من انداخت و ب آشپزخانه رفت. قهر ک میکرد، جان آدم را به لبش میرساند تا آشتی کند.
با دیدن قنواء نتوانستم جلوی خندهام را بگیرم. موهایش را زیر دستاری ک ب سر پیچیده بود، پنهان کرده بود. با کمک سرمه، دوده و موادی که خودش سرهم میکرد، چین هایی مردانه ب پیشانی و دو طرف بینی، و حالتی آفتاب سوخته به چهرهاش داده بود. کسی با دیدن آن قیافه نمیتوانست حدس بزند با دختری روبه روست که چند خدمتکار، گوش ب فرمانش هستند.
_حالت چطور است هلال؟ از بانو قنواء چ خبر؟
ادامه دارد....
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🌺بسم رب العلی...🌺
❤مولا علی علیه السّلام ضمانت کرده است: هر کس برای خدا در روز غدیر وام دهد، خداوند چندین برابر به او خواهد داد❤
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
به رسم هر ساله قرار است برای برگزاری
🎊💐جشن عید غدیر💐🎊
چندین موکب پذیرایی،فرهنگی،کودکان و...برای چند شب
برقرار گردد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
عزیزانی که تمایل دارند در این خیر کثیر
مشارکت نمایند؛نذورات نقدی خود را به
کارت مسکن۶۲۸۰۲۳۱۳۵۶۲۴۷۰۷۱(قیومیان)
واریز نمایند.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🌱 چرا باید در عید غدیر اطعام داد؟
#غدیر جشن سیاسی است
#پناهیان #عیدغدیر
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔶 تو فرانسه خانواده های کشته شدگان، معترض هارو دعوت به آرامش میکنن؛ تو ایران دختره خودشو از پشت بوم میاندازه پایین؛ خانوادش میشن لیدر درگیری ها!
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
شبهات حجاب 9.mp3
1.62M
#پرسش_پاسخ
🎙چگونه حیاءِ دخترانمان را افزایش دهیم تا در آینده افرادی با حجاب شوند؟
🍃 استاد شمشیری
🔗 #شبهات_حجاب
#حجاب
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
صدا ۰۰۲_sd--1.m4a
3.85M
#پرسش_سوال
⭕️آیا قانون کار آمدی برای جلوگیری از قانون شکنی وجود ندارد⁉️
که اگر هست چرا کشف حجاب روز به روز در کشور بدتر میشود و مسئولین کاری نمی کنند؟
کارشناس سیاسی:استاد قنبریان
💢⭕️💢
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
#ولادت_امام_هادی_ع
سلام حضرت خورشیدِ سامرایی ها
سلام معنی امّید سامرایی ها
تو آمدی و بپا شد بساط جشن و سرور
ولادت تو شده عیدِ سامرایی ها
🔸شاعر: رضا قاسمی
#السلام_علیک_یا_علی_النقی_علیه_السلام
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🍃🌹🍃
🔴 دنیا زبان ما را یاد گرفت!
بعد از #شانگهای نوبت پیوستن ایران به #بریکس است
✅ بریکس شامل پنج کشور برزیل، روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی است که به پنج قول بزرگ اقتصادی دنیا معروف اند .
❌ «تحریم، مانع پیوستن به سازمان همکاری شانگهای است»
❌ «عضویت ایران در شانگهای در گروی حل مشکل تحریمها و FATF است»
❌ «کشورهای عضو شانگهای حاضر نیستند در بحث برجام و FATF خود را درگیر مسائل ایران کنند»
👆👆 موارد مذکور بخشی از ادعاهایی است که در دولت #روحانی از سوی برخی مدعیان #اصلاحات و روزنامههای زنجیرهای مطرح شد
در آن مقطع اگر شخص یا رسانهای به این قبیل ادعاها اعتراض میکرد، بلافاصله برچسب «کاسب تحریم» و «بیسواد» و «تندرو» و... به او زده شده و آماج توهین و تخریب قرار میگرفت.
و اما امروز بیست و سومین نشست سران سازمان اقتصادی #شانگهای به شکل ویدئو کنفرانس در دهلینو هند برگزار میشود. جناب آقای #رئیسی، رئیسجمهور محترم کشورمان به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران، برای اولینبار به عنوان #عضو_اصلی سازمان همکاری شانگهای، در این نشست به تشریح دیدگاهها و مواضع کشورمان میپردازد.
یک سؤال؛ آیا در دولت سیزدهم برجام احیا شد؟!⁉️ پاسخ منفی است
آیا در دولت آقای رئیسی، عضویت کشورمان در FATF# تغییر کرده و ایران شرایط این سازمان مافیایی را پذیرفت؟!⁉️ باز هم پاسخ منفی است
بله، ایران بدون #برجام و بدون FATF# عضو دائمی و رسمی سازمان اقتصادی شانگهای شد. همانطور که بدون برجام و بدون FATF، در #واکسیناسیون کرونا رکورد زده و از 700 فوتی در روز رسیدیم به رکوردهای متوالی در روزهای بدون فوتی کرونا.
✅ ایران دقیقا مشابه مسیری که در پیوستن به #شانگهای طی کرد، در حال حاضر در تلاش برای پیوستن به سازمان #بریکس است. بریکس شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی (معروف به پنج قول اقتصادی دنیا) با پیشرفتهای اقتصادی و ژئوپلیتیک خود برای کشورهای دیگر هر روز جذابتر میشود چون از این فرضیه حمایت میکند که هر منطقه بر اساس منطقه جغرافیایی خود نیازها و منافع اقتصادی متفاوتی دارد که باید در توسعه متقابل اعضا به خدمت گرفته شود.
در دولت قبل، یکی از دولتمردان گفته بود: «شما میخواهید با دنیا مذاکره کنید؟!! شما بلد هستید که با دنیا مذاکره کنید و آیا زبان دنیا را میدانید؟!!»
🔹حال در پاسخ به طرفداران این رویکرد باید گفت که «بنشینید و زبان مذاکره با دنیا را یاد بگیرید»؛ در دنیایی که به واسطه اقدامات مخرب و جنایتکارانه دولتهای سلطهگر، «قانون جنگل» بر آن حاکم است، این اقتدار و دیپلماسی عزتمندانه است که احترام میآورد. احترامی که میوههای آن را میتوان در حوزههای مختلف از جمله #امنیت، #عزت_ملی و اقتصاد چید و از آنها بهره برد.
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
ترس و وحشت #مریم_رجوی از انتقال دیسک سخت رایانه ها از #اشرف۳ به ایران!
شورای ملی مقاومت از ترس لو رفتن تروریستهای مرتبط به #مجاهدین در داخل ایران، دولت آلبانی را تهدید به شکایت کرده و گفته این یک فاجعه است و باعث دستگیری هواداران مجاهدین در ایران میشود.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
امروز تولد آرمان بود
مادر آرمان میگه، هروقت عید یا ولادت یکی از ائمه میشد، حتما شیرینی یا شکلاتی چیزی میگرفت و میاومد خونه. اعتقاد داشت همونطوری که توی روزهای شهادت نباید کم بذاریم، تو اعیاد و ولادتها هم باید خوشحالیمون رو نشون بدیم
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
ذره بین🔍
🍀🍀🍀💫 #رویای_نیمه_شب
#قسمت_چهلم
سوار بر دو اسب جوان و چابک، از راهی ک پشت دارالحکومه بود، بیرون میرفتیم ک گفت:( ساعتی قبل ب دیدن حماد رفتم. او و پدرش را ب زندان عادی منتقل کردهاند. طبق دستور من، آنها را به حمام بردهاند و لباس تمیزی پوشاندهاند. آنقدر خوشحال شدم که انگشترم را ب رئیس زندان بخشیدم!)
_کنجکاو شدم بدانم چرا اینقدر خوشحال شدی؟ چرا میگویی ب دیدن حماد رفتم؟ انگار پدرش چندان اهمیتی ندارد! اتفاقی افتاده؟
شانه بالا انداخت و اسبش را هی زد.
_ حماد جوان زیبایی است. اگر حالا او را ببینی، باور نمیکنی همان موجود ژولیده و کثیف دیروزی باشد؛ همانطور که کسی باور نمیکند من قنواء باشم.
_این را ک فهمیدی، خوشحال شدی؟
_راستش نمیدانم چرا. او را ک دیدم، احساس خاصی ب من دست داد. سابقه نداشت.
_امروز این حس ب تو دست داد یا دیروز در سیاهچال؟
_بدجنسی نکن! با این سوال های آزاردهنده، میخواهی از بازی هایی ک ب سرت آوردم، انتقام بگیری.
_اگر تو عاشق حماد شده باشی، خیالم تا حدی راحت میشود. من هم میروم سراغ کار و گرفتاری هایی که دارم. از طرفی دلم برایت میسوزد، چون داری وارد همان بن بستی میشوی ک من شدهام. این عشقی ممنوع و بی سرانجام است. پدرت هرگز رضایت نخواهد داد با رنگ رزي شیعه ک ب جرم دشمنی با او ب سیاهچال افتاده، ازدواج کنی.
_برای من تجربه تازهای است، اما میدانم عشق، بدون آن که اجازه ورود بگیرد، هجوم میآورد. هرچه هست، هیجان انگیز است. احساس خوبی دارم!
بیرون دارالحکومه از کنار چند نخلستان گذشتیم و ب فرات رسیدیم. خط ساحل را گرفتیم و تا پل، اسب ها را ب یورتمه واداشتیم تا گرم شوند. عبور از پل با اسب، لذت بخش بود. خوشحال شدم که کسی به مت توجهی نداشت. آن طرف پل، باز مسافتی را یورتمه رفتیم. ی فضای باز و بدون مانع ک رسیدیم، اسب ها را ب تاخت درآوردیم. قنواء سعی کرد از من پیشی بگیرد، اما من شانه ب شانهاش میتاختم. بیرون شهر، کنار کاروانسرایی، دست از مسابقه کشیدیم. اسب ها عرق کرده و کف بر لب آورده بودند. آفتاب، سوزندگی نداشت. قنواء پرسید:( سواری را کی یاد گرفته ای؟)
سواری حالم را جا آورده بود.
_در نوجوانی؛ آن سال ها ک تابستان ها ب روستا میرفتیم.
_شش ساله بودم ک پدرم کره اسبی ب من داد. او پسر ندارد. من سعی کردم با یادگرفتن سوارکاری و تیراندازی، جای خالیاش را در زندگیِ پدرم پر کنم.
کاروانی در دوردست، در حاشیه فرات دیده میشد. معلوم نبود در حال آمدن است یا رفتن. چند کشاورز توی مزرعه ها کار میکردند. آسمان توی جوی هایی ک از رود جدا کرده بودند، پیدا بود. بیرون شهر، هوای سبک تری داشت. قنواء انگار دوست داشت هرچه بیشتر از دارالحکومه دور شود. من ترجیح میدادم قبل از غروب به شهر برگشته باشم. یورتمه میرفتیم تا بدن اسب ها سرد نشود.
_پدرت ناصبی است و با اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان دشمنی دارد، اما تو ب دو شیعه کمک کردی. خدا کند نفهمد!
_ولی مادرم ن تنها ناصبی نیست، بلکه ب اهل بیت علاقه دارد.
_مگر میشود چنین زن و شوهری با هم زندگی کنند؟
_کار آسانی نیست. مادرم مخالف آزار دادن شیعیان است، ولی معمولا مجبور است ساکت بماند.
_وزیر هم ناصبی است؟
_نمیدانم. فکر نمیکنم.
_در بازار، مرد نیکوکاری است ب نام ابوراجح. حمام زیبایی دارد. شیعه است. من تا ب حال مردی چنین خوب و درستکار ندیدهام. چند روز پیش ب حمام رفته بودم ک وزیر ب آنجا آمد تا دو قوی زیبای ابوراجح را بگیرد و ب پدرت هدیه بدهد.
_شنیدهام پرنده های قشنگیاند. کاش میتوانستم آنها را ببینم!
_قوها توی حوض رختکن هستند. ابوراجح و مشتری ها ب این دو پرنده علاقه زیادی دارند. ابوراجح به وزیر گفت ک قوهایش را دوست دارد و آنها باعث رونق بیشتر کسب و کارش شدهاند. وزیر ب بهانهای سیلی محکمی ب ابوراجح زد ک آن بیچاره، روی زمین افتاد و از بینیاش خون جاری شد. بعد هم تهدیدش کرد و رفت. این در حالی بود ک ابوراجح ب وزیر بی احترامی نکرده بود و حاضر شده بود قوها را ب پدرت هدیه بدهد.
قنواء قبل از آنکه اسبش را ب تاخت درآورد، گفت:( مذهب وزیر، مقام پرستی است. او هرکاری میکند تا همچنان وزیر بماند. پسرش <<رشید>> را واداشته تا مثل او فکر کند، وزیر دلش میخواهد مرا برای رشید بگیرد تا رابطهاش با پدرم محکمتر شود. و حالا از این ک مرا با جوان زیبا و ثروتمندی ب نام هاشم میبینند، خوششان نمیآید.)
نزدیک پل از سرعتمان کم کردیم. قنواء گفت:( حالا که خودم را به شکل پسرها درآوردهام، دوست دارم بروم و قوهای ابوراجح را ببینم.)
ب من فرصت نداد تصمیمش را تغییر دهم. پاها را ب پهلوی اسب کوبید و مثل تیری ک از چله کمان رها شود ب حرکت درآمد.
ادامه دارد....
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🌷چهارشنبه تون عالی
🦢امروزتان شاد و زیبا
🌷لحظه هایتان سرشار
🦢آرامش و دلخوشی
🌷امیدوارم امروز خدا
🦢سرنوشتی دوستداشتنی
🌷زندگی پراز عشـق
🦢روزی فراوان ، لبی خندان
🌼و دلی مهربون براتون رقم بزنه
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🍃🌹🍃
🎥 چشمهایی که بسته شد!
🔸استانداردهای دوگانه در بازتاب خبر درگذشت مهسا امینی و قتل نوجوان فرانسوی!
🔹فضاسازی مقابل سفارت فرانسه توسط تعدادی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 این پایان شعار زن زندگی آزادی در غربه
🔹 اگه خیال کردید این شعار در ایران پایان دیگه ای در انتظارشه کاملا در اشتباهید.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
خدایا یا من پولدار بشم یا حزبالله فرانسه تاسیس بشه. خدا: 👆😁
#حسین_دارابی
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃