eitaa logo
زلال معرفت
2.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
139 فایل
ارتباط با ما 👇 ✅️ انتشار و بهره‌بردارى با ذکر منبع موجب امتنان است. تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❧🔆✧﷽✧🔆❧ 📽 ما باید در قدرتمند شویم. 💻 «کاربر بودن در فضای » نمی‌تواند موازنه را به نفع تغییر دهد، ما باید به «مدیریت فضای مجازی» دست پیدا کنیم. 📌 آیت الله ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ ⁉️چگونه دین مردم را بگیریم؟ 🔖 یک روایتی از امام صادق علیه‌السلام دیدم که فهم این روایت بسیاری از مقدمات را آسان میکند. 🔹مردم، ذاتا گرایش به عبادتِ‌الله دارند ، انسانِ خوب را دوست دارد. پس هیچ وقت نباید دین مردم را مستقیما مورد حمله قرار داد. 🔸مخالفت صریح و واضح با و روزه و علیهم‌السلام جواب نمیدهد . هرچقدر بیشتر علیه مُحرَّم و و محبت اهل‌بیت کار کنند، مردم عموما توجه نمیکنند و از این دستگاه فاصله نمیگیرند. 🔹پس مبارزه علنی و مستقیم با دین جواب نخواهد داد. ⁉️ پس چگونه میتوان ایمان را از مردم گرفت؟ (چه فردی چه اجتماعی) اینجا میرسیم به آن روایت امام صادق علیه‌السلام که در ابتدا عرض کردم حضرت به یک مقدمه اساسی اشاره میکنند : 📌لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا حَيَاءَ لَه‏ ایمان ندارد کسی که حیا ندارد 📚 كافي ج‏۲، ص۱۰۶ ، ح۵ 🔸 بی سر وصدا و در بلند مدت را از جامعه بگیر، دین و ایمان هم جمع خواهد شد. 🔹لذا در یک برنامه ریزی طولانی و ترویج سبک زندگی جدید ،موضوعات و روابط جنسی دچار یک عجیب شد، مدل رفتاری را در دنیای غرب تغییر داد. 🔸حالا همین در مسیرما قرار گرفته است . حیا در جامعه جوان، با شهوترانی براحتی و خفه میشود . ➖کمترین حد آن بی‌حجابی و شاید ترویج روابط نامشروع در قالب سفید است. ➖آمار بالای مشاهده فیلم پورن در کشور حیا را میگیرد. ➖لقمه حرام حیا را به کالای دست نیافتنی تبدیل میکند 🔹برای مبارزه با دین یک نفر، ابتدا حیا را از او میگیرند حالا اگر جامعه بی حیا شود، دیگر ارزشها و اعتقادات دینی امری و فکاهی به نظر می آید. ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 4⃣ : ورزش باستانی ( ۱ ) ✍ راوی : جمعی از دوستان شهید 🔸اوايل دوران دبيرستان بود كه با ورزش باستاني آشنا شد. او شبها به زورخانه حاج حسن ميرفت. 🔹حاج حسن توكل معروف به حاج حسن نجار، عارفي وارسته بود. او زورخانه اي نزديك دبيرستان ابوريحان داشت. ابراهيم هم يكي از ورزشكاران اين محيط ورزشي و معنوي شد. 🔸حاج حسن، ورزش را با يك يا چند آيه شروع ميكرد. سپس حديثي ميگفت و ترجمه ميكرد. بيشتر شبها، ابراهيم را میفرستاد وسط گود، او هم در يك دور ، معمولاً يك سوره قرآن، دعاي توسل و يا اشعاري در مورد اهل بيت میخواند و به اين ترتيب به مرشد هم كمك ميكرد. 🔹از جمله كارهاي مهم در اين مجموعه اين بود كه؛ هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب ميرسيد، بچه ها ورزش را قطع ميكردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن جماعت ميخواندند.به اين ترتيب حاج حسن در آن اوضاع قبل از ، درس ايمان و اخلاق را در كنار به جوانها مي آموخت. 🔸فراموش نميكنم، يكبار بچه ها پس از ورزش در حال پوشيدن لباس و مشغول خداحافظي بودند. يكباره مردي سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت. 🔹با رنگي پريده و با صدائي لرزان گفت: حاج حسن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد. ابراهيم بلند شد و گفت : لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توي گود. 🔸خودش هم آمد وسط گود. آن شب ابراهيم در يك دور ورزش، دعاي را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوزدل براي آن كودك دعا كرد. آن مرد هم با بچه اش در گوش هاي نشسته بود و گريه ميكرد. 🔹دو هفته بعد حاج حسن بعد از ورزش گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! با تعجب پرسيدم: كجا !؟ گفت: بنده خدائي كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده. براي همين ناهار دعوت كرده. 🔸 برگشتم و ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسي که چيزي نشنيده، آماده رفتن ميشد. اما من شک نداشتم، دعاي توسل اي که ابراهيم با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده. 🔹بارها ميديدم ابراهيم، با بچه هائي که نه ظاهر داشتند و نه به دنبال مسائل ديني بودند رفيق ميشد. آنها را جذب ورزش ميکرد و به مرور به و هيئت ميكشاند. 🔸 يکي از آ نها خيلي از بقيه بدتر بود. هميشه از خوردن مشروب و کارهاي خلافش ميگفت! اصلاً چيزي از دينم نميدانست. نه نماز و نه روزه، به هيچ چيز هم اهميت نميداد. حتي ميگفت: تا حالا هيچ جلسه مذهبي يا هيئت نرفته ام. به ابراهيم گفتم : آقا ابرام اينها کي هستند دنبال خودت ميياري!؟ با تعجب پرسيد: چطور، چي شده؟! گفتم : ديشب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت ميکرد. از مظلوميت امام حسين وکارهاي يزيد ميگفت. 🔹اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش ميکرد. وقتي چراغها خاموش شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهاي ناجور به يزيد ميداد!! ابراهيم داشتب با تعجب گوش ميکرد. يكدفعه زد زير خنده. گفت: عيبي نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين که رفيق بشه تغيير ميكنه. ما هم اگر اين بچه ها رو مذهبي کنيم هنر کرديم. 🔸دوستي ابراهيم با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار گذاشت.او يکي ازبچه هاي خوب ورزشکار شد. چند ماه بعد و در يکي از روزهاي عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد. بعد گفت : رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و... . 🔹ما هم با تعجب نگاهش ميکرديم. با بچه ها آمديم بيرون، توي راه به کارهاي ابراهيم دقت ميکردم.چقدر زيبا يکي يکي بچه ها را جذب ورزش ميکرد، بعد هم آ نها را به و هيئت ميکشاند و به قول خودش مي انداخت تو دامن امام حسين . 🔸 ياد حديث به افتادم كه فرمودند: «يا علي، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن ميتابد بالاتر است.» 📚 سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/joinchat/940769314Cc4462fb5bb ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 5⃣ : پهلوان ( ۲ ) ✍ راوی : حسین الله کرم 🔸داستان پهلواني هاي ادامه داشت تا ماجراهاي پيروزي انقلاب پيش آمد. بعد از آن اکثر بچه ها درگير مسائل شدند و حضورشان در ورزش باستاني خيلي کمتر شد.تا اينکه ابراهيم پيشنهاد داد که صبحها در زورخانه نماز جماعت را بخوانيم و بعد ورزش کنيم و همه قبول کردند. 🔹بعد ازآن هر روز صبح براي اذان در زورخانه جمع ميشديم. صبح را به جماعت ميخوانديم و ورزش را شروع ميکرديم. بعد هم صبحانه مختصري و به سر کارهايمان ميرفتيم. 🔸ابراهيم خيلي از اين قضيه خوشحال بود. چرا که از طرفي ورزش بچه ها تعطيل نشده بود و از طرفي بچه ها نماز صبح را به جماعت ميخواندند. هميشه هم حديث گرامي اسلام ﷺ را ميخواند: « اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم در نظرم از عبادت و شب زنده داري تا صبح محبوبتر است. » 🔹 با شروع تحميلي فعاليت زورخانه بسيار کم شد. اکثر بچه ها در جبهه حضور داشتند. ابراهيم هم کمتر به تهران مي آمد. يکبار هم که آمده بود، وسائل ورزش باستاني خودش را برد و در همان مناطق جنگي بساط ورزش باستاني را راه اندازي کرد. 🔸زورخانه حاج حسن توکل، در تربيت پهلوانهاي واقعي زبانزد بود. از بچه هاي آنجا به جز ابراهيم، جوانهاي بسياري بودند که در پيشگاه خداوند پهلوانيشان اثبات شده بود! آنها با خون خودشان ايمانشان را حفظ کردند و پهلوانهاي واقعي همينها هستند. 🔹 دوران زيبا و معنوي زورخانه حاج حسن در همان سالهاي اول دفاع مقدس، با شهيد حسن شهابي مرشد زورخانه شهيد اصغررنجبران فرمانده تيپ عمار و شهيدان سيدصالحي، محمدشاهرودي، علی خرّمدل، حسن زاهدي، سيد محمد سبحاني، سيد جواد مجد پور، رضاپند، حمدالله مرادي، رضا هوريار، مجيد فريدوند، قاسم كاظمي و ابراهيم و چندين شهيد ديگر و همچنين جانبازي حاج علي نصرالله، مصطفي هرندي وعلي مقدم و همچنين درگذشت حاج حسن توکل به پايان رسيد. 🔸مدتی بعد با تبديل محل زورخانه به ساختمان مسکوني، دوران باستانی ما هم به خاطره ها پيوست. 📚 سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/joinchat/940769314Cc4462fb5bb ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 3⃣1⃣ : حوزه حاج آقا مجتهدي ✍ ايرج گرائي 🔸سالهاي آخر، قبل از بود. ابراهيم به جز رفتن به بازار مشغول فعاليت ديگري بود. تقريباً کسي از آن خبر نداشت. خودش هم چيزي نميگفت. اما كاملاً رفتار واخلاقش عوض شده بود. 🔹 خيلي معنويتر شده بود. صبحها يک پلاستيک مشكي دستش ميگرفت و به سمت بازار ميرفت. چند جلد داخل آن بود. 🔸يكروز با موتور از سر خيابان رد ميشدم. ابراهيم را ديديم. پرسيدم : داش ابرام کجا ميري؟! گفت: ميرم بازار. سوارش کردم، بين راه گفتم: چند وقته اين پلاستيک رو دستت ميبينم چيه!؟ گفت: هيچي کتابه! بين راه، سر کوچه نائب السلطنه پياده شد. خداحافظي کرد و رفت. تعجب کردم، محل کار ابراهيم اينجا نبود. پس کجا رفت!؟ 🔹با كنجكاوي به دنبالش آمدم. تا اينکه رفت داخل يك مسجد، من هم دنبالش رفتم. بعد در کنار تعدادي جوان نشست و کتابش را باز کرد. فهميدم دروس حوزوي ميخوانه، از آمدم بيرون. 🔸از پيرمردي که رد ميشد سؤال کردم: ببخشيد، اسم اين مسجد چيه؟ جواب داد: حوزه حاج آقا مجتهدي با تعجب به اطراف نگاه کردم. فکر نميکردم ابراهيم شده باشه. ◽️آنجا روي ديوار حديثي از پيامبرﷺ نوشته شده بود : «آسمانها و زمين و فرشتگان، شب و روز براي سه دسته طلب آمرزش ميکنند : ⓵علماء ⓶کسانيکه به دنبال علم هستند ⓷و انسانهاي با سخاوت .» 🔹شب وقتي از زورخانه بيرون ميرفتم گفتم : داش ابرام حوزه ميري و به ما چيزي نميگي؟ يکدفعه باتعجب برگشت و نگاهم کرد. فهميد دنبالش بودم. خيلي آهسته گفت : آدم حيفِ عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه. من طلبه رسمي نيستم. همينطوري براي استفاده ميرم، عصرها هم ميرم بازار ولي فعلاً به کسي حرفي نزن. 🔸تا زمان پيروزي انقلاب روال کاري ابراهيم به اين صورت بود. پس از پيروزي انقلاب آنقدر مشغوليتهاي ابراهيم زياد شد که ديگر به کارهاي قبلي نميرسيد. 📚 سلام بر ابراهیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
04_Fateme_Va_Afkare_Omoomi_1397_11_19_Fatemieh_1440_Mashhade_Moghaddas.MP3
20.92M
❧🔆✧﷽✧🔆❧ 🎧🎼 🔻 4⃣ ▪️ دلیل اهمیت حضرت زهرا سلام الله علیها به افکار عمومی ▫️ قدرت با کسی است که افکار عمومی را پیش می‌برد. ▪️ شیطان و افکار عمومی ▫️ به کار انداختن عقل نه به کار انداختن ترس ▪️ نبود متولی؛ مشکل افکار پمپاژ شده در بین مردم در فضای رسانه ▫️ سختی‌های بودن با امام علی علیه السلام ▪️ دفاع از نقش یا دفاع از نفس؟! ▫️رمز غربت حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️ مد، محکم‌ترین استدلال!! ▫️ مثال مدیریت افکار عمومی در فضای فوتبالی ▪️ خاطره‌ای از معجزه بودن انقلاب ▫️ فهماندن ظلم منافقین، بسیار کار سختی است. ▪️ باریک بودن مرز بین حق و باطل ▫️ شباهت تشخیص حق و باطل با بازی مافیا ▪️ افکار عمومی کجا فریب می‌خورد؟ ▫️ راه‌های حضرت زهرا سلام الله علیها برای نشان دادن مظلومیت خودشان 🗓تاریخ1397/11/19 پیشنهاد دانلود👌 ⏰( ۴۹دقیقه و ۳ثانیه ) 📌 حجت‌الاسلام 🎤 ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧ 🔻 🔖 وجه تمایز انقلاب اسلامی ایران با انقلاب های صدر اسلام از منظر آیت الله ◽️نقش کلیدی مردم در انقلاب اسلامی، وجه تمایز تحقق موفقیت آمیز با انقلاب های صدر اسلام می باشد. ◽️اگر کسی انقلاب اسلامی ایران را با صدر اسلام بسنجد که چرا رهبری چون حضرت علی علیه السلام پیروز نمی شود، ولی وارث آن حضرت امام خمینی (ره) به ظفر دست می یابد، ◽️سرّش را در بیانات وجود مبارک امیر المؤمنین علیه السلام چنین خواهد یافت که حضرتش فرمود : ◽️" من دارو در اختیار دارم و خود نیز طبیب هستم، ولی دستیاران و بهیاران و پزشکان من که رابط بین من و بیماران هستند، خود، بیمارند" . ◽️دستیار و پرستار بیمار و پزشک و طبیب و بهیار بیمار، هرگز رابط خوبی بین طبیب متخصّص و امّت بیمار نخواهند بود. ✨اکنون بنگرید و نالهٴ حضرت علی علیه السلام را بشنوید که فرمود : 🔖«أُریدُ ان أُداوی بِکُم و أنتُم دائی کَناقش الشّوکة بالشّوکة و هو یعلم أنّ ضلعَها معها» ✨فرمود : من می خواهم این جامعهٴ بیمار را درمان کنم، امّا به وسیلهٴ کسانی که آنها گذشته از اینکه مریض اند، مرض آفرین نیز هستند. آنها نه تنها به درد مبتلایند، بلکه دردِ من هستند و درد آفرین اند. لذا حضرت علی علیه السلام به ظفر نرسید. ◽️سرّش را در میان سه رکن انقلاب، باید در رکن دوّم و سوّم، یعنی «میدان انقلاب» و «انقلابیون وفادار» جستجو کرد. 🔻امّا سرّ پیروزی امام امّت(ره) این بود که هم آن حضرت وارث تامّ حضرت علی علیه السلام بود و هم مردم گرانقدر وارثان اصحاب حسین بن علی علیه السلام بودند، که هیچ ناکث و مارق و قاسطی در بین حواریین حضرتش نبود. ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❧🔆✧﷽✧🔆❧ 🎬 🔺 اطلاعاتی در مورد ایران که نمیدانید⁉️ چهل و دومین سالروز انقلاب اسلامی مبارک🎉🎊 👌 ⏰( ۵دقیقه و ۲۸ثانیه ) ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅