eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
12هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
4.9هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 وعده و وعید الهی 🔹 [ذات اقدس الهی] فرمود:﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یكُ مُغَیرًا نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی قَوْمٍ حَتّییغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ﴾[1] این از آن غرر آیاتی است كه هم در سوره مباركه «انفال» آمده هم در سوره مباركه «رعد»[2] و بیانگر سنّت الهی در و است. 1️⃣ فرمود اولاً نعمی كه افراد دارند از است، از خودشان نداشتند و از دیگران هم نگرفتند؛ هر نعمتی كه در دست دیگران است ذات اقدس الهی داد ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾،[3] این یك اصل. 2️⃣ اصل دوم تداوم نِعَم [یعنی] ادامه نعمت هاست كه این هم نعمتی [بر] روی نعمت است. این ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ﴾ بقای نعمت را هم شامل می ‌شود، اینكه در سوره مباركه «ابراهیم»[4] و مانند آن آمده است كه ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾ اصل نعمت «من الله» است، تداوم نعمت هم «نعمة الاخری» این «من الله» است، پس این دو مطلب رایگان از طرف ذات اقدس الهی آمده است. 3️⃣ امر سوم آن است كه نعمتی را كه داد و ادامه هم داد حالا می ‌گیرد یا نمی ‌گیرد؟ فرمود مادامی كه تحوّل درونی پیدا نشود ما [نعمت را] نمی‌ گیریم و همچنان ادامه می ‌دهیم،اگر تحوّل پیدا بشود می‌گیریم. خب پس آن نعمت ابتدایی كه «مِنَّتُكَ ابْتِدَاءٌ»[5] و «نِعَمِكَ ابْتِدَاءٌ»[6] در صحیفه سجادیه آمده است، است؛ ادامه نعمت كه نعمت فوق نعمت است، این هم نعمت الهی است؛ [در] ازاله این نعمت سخن از است دیگر تمام شد. فرمود: ﴿لَمْ یكُ مُغَیرًا نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی قَوْمٍ﴾ تا اینجا مرز وعده بود؛ یعنی نعمتی كه ما دادیم رایگان دادیم و مدتی هم ادامه دادیم همچنان ادامه می ‌دهیم، ما از كسی نمی‌ گیریم؛ از اینجا مرز شروع می ‌شود، مگر اینكه خود شخص باعث بشود كه نعمت از او رخت بربندد ﴿حَتّییغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ﴾، این یك اصل كلّی است. 🔹 چه نسبت به فرد، چه نسبت به امت و جامعه مطلق است و هرگز ذات اقدس الهی عمل كسی را بی اثر نمی ‌گذارد، مشابه این اصل كلی در آیه نود سوره مباركه «یوسف» به این صورت آمده است: وقتی برادران یوسف آن آخرین بار به حضور مبارك یوسف آمدند و او را شناختند ﴿قالُوا أَ إِنَّكَ َلأَنْتَ یوسُفُ﴾ وجود مبارك یوسف (سلام الله علیه) فرمود: ﴿قالَ أَنَا یوسُفُ وَ هذا أَخی قَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَینا﴾، چرا؟ این ﴿إِنَّهُ﴾ اصل كلی است،﴿إِنَّهُ مَنْ یتَّقِ وَ یصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لا یضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ﴾،[7] هر كه باشد! من هم كردم و خدا اجر من را داد، لازم نیست كه یك ملت صبر بكند! هر كسی چه فرد چه امت اهل بود، خدای سبحان جزای چنین احسانی را خواهد داد. پس درباره فرقی بین فرد و امت نیست، هر كس اهل پرهیزكاری بود پاداش خود را دریافت می‌ كند؛ اما درباره اگر امتی و ملّتی پشت پا به بزند، این زودتر منقرض می ‌شود؛ حكومتی پشت پا به بزند زودتر منقرض می ‌شود، اما درباره فرد ممكن است ذات اقدس الهی مدّتی عفو كند. [1]. سوره انفال, آیه53. [2]. سوره رعد, آیه11؛ ﴿... إِنَّ اللَّهَ لاَ یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ...﴾. [3]. سوره نحل، آیه 53. [4]. سوره ابراهیم, آیه6؛ ﴿..اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیكُمْ ..﴾. [5]. صحیفه سجادیه، دعای 45. [6]. صحیفه سجادیه، دعای 12. [7]. سوره یوسف، آیه 90. 📚سوره انفال ـ جلسه 64 تاریخ: 1379 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 ثواب جهاد و شهادت 🔹 قرآن كریم این نظام را شده می‌ داند; یعنی نه تنها نقصی در آن نیست و كامل هست، قابل احداث نقص هم نیست كه كسی بتواند این نظام را دگرگون كند. آنچه مربوط به عقلانیت دینی است كه در طی دفاع مقدس و مانند آن نشان داده شد و ـ ان ‌شاء الله ـ تا ظهور حضرت هست، این است كه فرمود مصالح ساختمانی سازمانِ خلقت است; یعنی اگر از یك مهندس سؤال كنید که این مسجد را با چه چیزی ساختید؟ می ‌گوید که با فلان مقدار سیمان، با فلان مقدار آهن و با فلان مقدار سنگ ساختم. از خدا سؤال كنید شما آسمان و زمین و دنیا و آخرت را با چه مصالحی ساختید؟ می‌ گوید با مصالحِ ساختم، من عالَم را با حق ساختم؛ این «حقّ مخلوقٌ‌به»[1] كه در كتاب ‌ها فراوان است این هست؛ یعنی مصالح ساختمانی انسان و حیوان و آسمان و زمین و دنیا و آخرت حقیقت است، پس باطل در این‌ جا راه ندارد. فرمود من خودم ساختم، متولّی ساختار هم من هستم و كسی هم حقّ دخالت ندارد; یعنی هیچ بطلانی در این‌جا راه ندارد و مصالح ساختمانی نظام الهی است؛ لذا اگر كسی بیراهه رفت یا راه كسی را بست ناچار بر می ‌گردد; یعنی واقعاً بن‌ بست است. هیچ ممكن نیست که كسی بتواند با گناه به برسد. فرمود: ﴿فَأَینَ تَذْهَبُونَ﴾[2] كجا می ‌خواهید بروید؟! این ﴿فَأَینَ تَذْهَبُونَ﴾ كه قرآن است؛ یعنی این عالم را که من ساختم دیوارهایش حق است، آسمان و زمینش حق است، برون‌‌ رفتش حق است، ورود و خروجش است، كجا می‌ خواهید بروید؟! ﴿فَأَینَ تَذْهَبُونَ﴾ این وظیفه همه ما را هم مشخص می ‌كند كه اگر خدای ناكرده بخواهیم راه كسی را ببندیم یا بیراهه برویم، به خطا رفتن است. مصالح ساختمانی نظام هستی، است و در چند جای قرآن فرمود که ما به حق آفریدیم: ﴿وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَینَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ﴾، ﴿ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَینَهُما لاعِبینَ﴾؛[3] فرمود ما بازیگر نیستیم، بازی در دستگاه ما نیست و بطلان هم در دستگاه ما نیست. بنابراین مصالح ساختمانی ساختارِ خلقت همین ‌طور است، دنیا این‌ طور است، بعد از مرگ این‌ طور است و قیامت كبرا هم همین ‌طور است. 🔹 فرمود اگر بالا را حساب كنید بر اساس نظم‌ است، پایین را حساب كنید بر اساس نظم‌ است، سر جایتان باشید؛ اگر سر جایتان باشید: ﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ﴾،[4] شما اگر سر جایتان بودید، بیراهه نرفتید و راه كسی را نبستید اقتصادتان تأمین است. یك سلسله مسائلی است كه مربوط به ماست، آن حداقلی است؛ حدّاقل این است كه ما بیراهه نرویم، وگرنه آن مهندسی و ساختارِ آسمانی که در اختیار ما نیست، آن مهندسی و ساختارِ زیرزمین كه در اختیار ما نیست. فرمود انجام ندهید، حرام نخورید و را هم دریابید، چیز دیگر كه از ما نخواستند! زندگی داشتن، طیب و طاهر بودن و مال حلال داشتن را كه كسی جلوی آن را نگرفته است. فرمود حرام نخورید و فقرا را هم دریابید. 🔹 بنابراین شما عزیزان و بزرگواران كه نور چشم ما هستید، هم قدر خودتان را بدانید و هم تلاش و كوشش كنید، نعمت خوبی خدا به شما داد. در زمان جنگ آن جنگ حق بود، اما الآن كارتان است، تعارف ندارد! كشور را از فقر نجات دادن یك جهاد است، شما می‌توانید با وضو كار كنید، با نیت كار كنید و همان را ببرید. [1]. الدرّة الفاخرة(جامی)، ص165. [2]. سوره تکویر، آیه26. [3]. سوره دخان، آیه38. [4]. سوره اعراف، آیه96. 📚 سخنرانی در مهندسین قرارگاه خاتم الانبیاء تاریخ: 1393/06/04 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 ملت مقدس 🔹 شما نهج البلاغه را كه تورّق می‌ كنید می ‌بینید در یكی از نامه‌ های پر فراز و پر فروغ علوی وجود مبارك امیر المؤمنین می ‌فرماید: من مكرر از پیغمبر شنیدم «فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ‏ (صلی الله علیه و آله و سلم) یقُولُ فِی غَیرِ مَوْطِنٍ» این حرف علی است! فرمود مردم من مكرر شنیدم كه پیغمبر در چندین جا فرمود: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ یؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقَّهَ مِنَ الْقَوِی غَیرَ مُتَتَعْتِعٍ»؛[1] آن ملتی كه حق ضعیف در آن ملت گرفته نمی‌ شود آن ملت هرگز به نمی ‌رسد، آن مظلومی كه با لكنت حرف می ‌زند و حق ندارد كه حرف خود را بگوید یا قدرت ندارد كه صریح انتقاد كند چنین ملتی از قداست سهمی ندارد «لَنْ تُقَدَّسَ»؛ فرمود ملتی كه یقیناً و قطعاً در آن ملت به سر می ‌برد و نمی ‌تواند با زبان باز كند خود را استیفا كند و بگیرد و دیگران او را كمك كنند چنین ملتی مقدس نیست، قداست ندارد، طهارت ندارد که می ‌شود ملت آلوده! اگر طهارت نداشت می‌ شود غیر طاهر! پس اگر نهج البلاغه علوی است از پیغمبر این ‌چنین نقل می ‌كند. 🔹 در اولین خطبه نهج البلاغه آمده انبیا آمدند «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»؛ انبیا آمدند كه عقل را «اثاره» كنند بگویند ایران حرف اول را بزند، اما در ماهواره، شما هم در ره یافته و ره ‌یاب مریخ سفر كنید اگر این را روزی به شما دادند شما چرا تماشاگر دیگرانید؟! این كار را می ‌گویند كه به عهده انبیا بود «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ». بعد همین علی (علیه آلاف التحیة و الثناء) فرمود انقلاب كردن، مبارزه كردن كه با جمع نمی ‌شود همه باید حضور پیدا كنند، وقتی همه حضور پیدا كردند باید در جمع شوند، میدان انقلاب كجاست؟ خدا رحمت كند استاد ما الهی قمشه ‌ای را این حكیم الهی و متألهه نامور فرمود بعضی از ما آدرس منزل خواستند ما در جواب آنها این شعر را گفتیم، گفتیم آدرس منزل ما این است: یار اگر پرسد نشانه منزل ما گو بیا ٭٭٭ كوچه مهر و خیابان وفا و میدان عشق ▫️ حالا اگر كسی اهل انقلاب شد آدرس انقلاب كجاست؟ وجود مبارك امیرالمؤمنین را در نهج البلاغه ترسیم كرد فرمود خاندان پیغمبر «مُسْتَثَارِ الْعِلْمِ»[2] ‌هستند؛ یعنی میدان انقلاب آنجا كه «ثوره» می‌ شود، «اثاره» می‌ كنند، آنجا كه «دَفَائِنَ الْعُقُولِ» را بالا می‌آورد آنجا كه حسّ تعدیل شده را پایین می ‌برند، خیال تعدیل شده را پایین می ‌برند، وهم تعدیل شده را پایین می ‌برند بدون اینكه ورزش را تعطیل كنند می ‌كنند، بدون اینكه آن لذت خیالی را تعطیل كنند تعدیل می‌ كنند، فرمود «مستثار»؛ یعنی میدان «ثوره» میدان انقلاب خاندان پیغمبر هستند. [1]. نهج البلاغه، نامه53. [2]. نهج البلاغه، خطبه105. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1377/02/20 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مسلم بن عقیل ▪️ وجود مبارك ابی عبدالله در ظهر عاشورا می ‌فرماید شما چه خونی از ما طلب دارید؟ از نظر مذهبی ما بدعت گذاشتیم؟ از نظر سیاسی ما بدعت گذاشتیم؟ ما كسی را كشتیم و ترور كردیم؟ فرمود ما خونریز نیستیم! نشانه ‌اش آن است كه در منزل هانی نماینده من پشت پرده بود همه فتنه‌ها مال ابن زیاد بود شمشیر برهنه هم به دست نماینده ‌ام بود، او می‌ توانست از پشت پرده به درآید و ابن زیاد را به هلاكت برساند و این غائله را ختم كند؛ ولی ما آدم كش نیستیم! وگرنه می ‌كشتیم. ما تا آخرین لحظه می ‌خواهیم را بیان بكنیم، اگر كسی حمله كرد دفاع كنیم. مگر این ابن زیاد نبود؟ مگر این غائله فتنه اخیر كوفه به دست و دسیسه ابن زیاد نیست؟ مگر همین ابن‌ زیاد اسیر شمشیر نماینده من نبود؟ مگر مسلم نبود؟ مگر نمی‌ توانست كار را یكسره كند؟ ولی نكرد ما تا آخرین لحظه بر داریم حركت می‌ كنیم. ▪️ آن جریان امام راحل را تربیت می ‌كند، آن جریان ـ شاگردان ـ امت ایرانی را تربیت می ‌كند. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1379/01/21 🆔 @a_javadiamoli_esra
22.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 تبیین حق ▪️ «أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا [و اُجوركم] بِمُصَابِنَا بِالْحُسَینِ(علیه السلام) وَ جَعَلَنَا وَ إِیاكُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَأْرِهِ(علیه الصلاة و علیه السلام)». ▫️ جریان سیدالشُهداء، جریان و عدل علیه ظلم بود، اوّلاً. ▫️ حسینیه‌ ها، عباسیه‌ ها، اباالفضلیه‌ ها و هر مکانی که به نام این خاندان مقدس و منزه بنیانگذاری می ‌شود، مسئولیت اساسی‌ آن و آثار پُر برکت عدل، و آثار مشئوم ظلم است و کسانی که در عباسیه‌ ها، اباالفضلیه ‌ها، حسینیه ‌ها تلاش و کوشش می ‌کنند، باید نموداری از و نموداری از باشند. 📚 پیام به عباسیه سيد حسن ولی نیاک تاریخ: 1397/06/16 کانال رسمی اسرا در شبکه های اجتماعی: https://t.me/a_javadiamoli_esra https://eitaa.com/a_javadiamoli_esra https://splus.ir/a_javadiamoli_esra https://www.instagram.com/a_javadiamoli_esra/ 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نقطه عطف بشریت ▪️ طبیعت را با نباید اشتباه كرد؛ طبیعت اختلاف ‌پذیر است، فطرت سالم است و اختلاف ‌پذیر نیست. فطرت فراطبیعت است، مربوط به جان آدم است، مربوط به روح آدم است. در شرق و غرب یكسان است، در شمال و جنوب یكسان است. فطرت یكسان است، می ‌تواند منبع باشد و آن اصول مشترك می ‌تواند مبدأ و ریشه برای مواد مشترك باشد. الآن شما می ‌بینید كشتن مردم بی‌ گناه فلسطین را عدل می ‌دانند، نه اینكه ظلم بدانند و بگویند ما ظالم و رهزنیم، این را عدل می ‌دانند و این را به محاكم قانونی می‌ برند! [آنها] تفسیر عدل را كه از عقل نمی ‌گیرند، از فطرت نمی ‌گیرند، از وحی نمی‌ گیرند، [بلكه] از خواسته برخاسته از جهلشان می ‌گیرند، از خواسته سیاسی خود‌شان می ‌گیرند، اینها منبع اساسی ندارند، وقتی منبع نداشتند این اصول ارزشی بی ‌منبع می ‌شود. این اصولی كه فعلاً در رسانه‌ های بین ‌المللی رایج است، همه اینها مورد احترام ماست، ولی باید از یك منبعی گرفت؛ مبارزه با تروریسم، حقوق بشر، مساوات، مواسات، عدالت، آزادی، استقلال اینها همه است؛ امّا وقتی بخواهید تفسیر بكنید می ‌بینید او عدل را طوری تفسیر می ‌كند كه صهیونیست می ‌شود عادل، فلسطینی مظلوم می ‌شود ظالم! تروریست را طرزی معنا می‌ كنند كه فلسطینی مدافع می‌ شود تروریست و صهیونیست مهاجم اشغالگر می ‌شود عادل! العدل ما هو؟ العقل ما هو؟ حریت ما هی؟ امنیت ما هی؟ اینها را باید از گرفت، اینها چون منبع مشترك ندارند حقوق مشترك هم نخواهند داشت. مبانی مشترك كه نبود حقوق مشتركی هم ندارند. ▪️ علی بن ابی ‌طالب (سلام الله علیه) عدل را به استناد وحی الهی تفسیر كرده است، عقل را مشابه همان عدل تفسیر كرد، قهراً این معانی نزدیك هم می ‌شوند؛ یعنی عدل، عقل، حق، صدق، حُسن و حَسن اینها یكسان خواهند بود؛ ظلم، باطل، كذب، منكر، قبیح، جهل اینها هم كنار هم قرار می‌ گیرند. هر كاری كه شده باشد عدل است و عقل، هر كاری كه معماری نشده باشد ظلم است و قبیح. تعبیر قرآن كریم این است كه اینها ﴿فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَرِیجٍ﴾[1]، اینها در زندگی می ‌كنند؛ یعنی چیزی را در جای خود قرار نمی ‌دهند. اگر اصول از یك منابع گرفته نشود، می‌شود هرج و مرج. وجود مبارك امیر بیان علی بن ابی‌طالب (سلام الله علیه) همین معنا را به عنوان پوستین وارونه معرفی كرد فرمود: اینها اسلام را یا آن معارف را وارونه پوشیدند: «لُبِسَ الإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً»؛[2] یعنی پوستین وارونه. ▪️ انبیا (سلام الله علیهم) آمدند تا هم را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند. سالیان متمادی زحمت انبیا (علیهم‌السلام) این بود كه بگویند عدالت یعنی چه. وجود مبارك رسول گرامی آن طوری كه در سورهٴ «شوریٰ» آمده است فرمود: ﴿وَ أُمِرتُ لِأَعدِلَ بَینَكُمُ﴾[3] من مأموریت یافتم كه عدالت را اجرا كنم همه بشر ‌هستند. ▪️ پیام نهضت حسینی (سلام الله علیه) این است كه ﴿وَ أُمِرتُ لِأَعدِلَ بَینَكُمُ﴾، نهضت آن حضرت از اینجا شروع شده كه فرمود: «أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا یعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا یتَناهى عَنهُ»[4] مگر نمی ‌بینید به حق عمل نمی ‌شود؟ مگر نمی ‌بینید از باطل صرف نظر نمی ‌شود؟ مگر نمی ‌بینید عدل دفن شده؟ مگر نمی ‌بینید ظلم حاكم است؟ من مأمورم كه عدل را معنا كنم و احیا كنم، مأمورم كه حق را معنا كنم و احیا كنم. ▪️ آنهایی كه مأموریت ویژه دارند نقطه عطفی در تاریخ ایجاد می ‌كنند. این یعنی ورق را بر می ‌گردانند؛ عده‌ ای كه بیراهه می ‌روند را منعطف می ‌كنند [و] سر راه می ‌آورند. وجود مبارك ولی ‌عصر و تاریخ است. تعبیر نورانی علی ‌بن ‌ابی ‌طالب (سلام الله علیه) دربارهٴ ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) این است كه «یَعْطِفُ الْهَوى عَلَى الْهُدَى، إذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى»؛[5] فرمود وقتی ولی‌ عصر (ارواحنا فداه) ظهور كرد آن است؛ یعنی اوراق را بر می ‌گرداند جامعه ‌ای كه بیراهه رفتند و هوامدار شدند آنها را می ‌كند آنها را بر می ‌گرداند. جامعه آمدند هدایت را بر هوا و هوس منعطف كردند، ولی ولی‌ّ عصر (ارواحنا فداه) كه ظهور می ‌كند هوای مردم را منعطف می ‌كند به . [1]. سوره ق، آیه 5 . [2]. نهج البلاغه ، خطبه 108 . [3]. سوره شوریٰ، آیه 15. [4]. تحف العقول، ص245. [5]. نهج‌البلاغه، خطبه 138. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1384/11/11 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نامه به معاویه 🔹 چهل و هشتمین نامه نهج ‌البلاغه كمتر از یك صفحه و مختصر هم است. نامه‌ای است كه وجود مبارك حضرت برای معاویه (علیه من الرحمن ما یستحق) نوشتند, نوشتند: «مِنْ عَبْدِاللَّهِ عَلِی أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ إِلَی مُعَاوِیةَ بْنِ أَبِی‏سُفْیانَ»[1] معاویه چندین نامه برای حضرت نوشت و حضرت را سفارش می ‌كرد! آن كه بخواهد دین را و چراغ دین را خاموش كند، چراغ دین را خاموش می ‌كند. 🔹 در نامه چهل و هشتم فرمود: «فإِنَّ الْبَغْی وَالزُّورَ یؤتِغانِ الْمَرْءَ[2] فِی دِینِهِ وَ دُنیاه» در برخی نسخه‌ ها «یذیعان» است این «ذاع» یعنی «اشتهر» یعنی شیوع دادن و شهرت دادن؛ ولی آن نسخه ‌های اصلی گویا «یوتغان» است «وتغ» یعنی هلك. «یوتغ» یعنی یهلك. فرمود دنیا و دین مرد را هلاك می‌ كند و بدنامی او را به گوش دیگران می ‌رساند، این‌چنین نیست كه انسان ظالم و تبهكار در دنیا كامیاب باشد و به آخرت منتقل بشود بلكه ﴿خَسِرَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةَ﴾[3] دامنگیر اینها خواهد بود. «وَ یبْدِیانِ خَلَلَهُ عِنْدَ مَنْ یعِیبُهُ» آن زشتی‌های او و بدنامی ‌های او هم نزد دیگران روشن می ‌شود «وَ قَدْ عَلِمْتَ». 🔹 بعد فرمود معاویه! این بهانه ‌هایی كه تو راجع به خون عثمان می‌ گیری می ‌دانی كه عثمان مدت‌هاست كه جریانش گذشت و تو هم می ‌توانستی او را یاری بكنی با اینكه از طرف او حكومت می ‌كردی و منسوب بودی و عمداً نكردی و الآن خواهان خون او هستی; تو می ‌دانی «أَنَّكَ غَیرُ مُدْرِكٍ مَا قُضِی فَوَاتُهُ» و عده ‌ای به نام طلحه و زبیر و مانند آن خون عثمان را بهانه كردند جنگ جمل را راه‌ اندازی كردند دیدی که به مقصد نرسیدند. «وَ قَدْ رَامَ أَقْوَامٌ أَمْراً بِغَیرِ الْحَقِّ فَتَألّوا[4] عَلَی اللَّهِ» برخی نسخه‌ ها «تأولوا» است برخی ‌ها «تألّوا» دارند «اَلِیة» یعنی سوگند و قسم، «تألوا» یعنی دین خدا را به میل خودشان تأویل بردند «فَتَألُّوْا عَلَی اللَّهِ فَأَكْذَبَهُمْ» اینها به بهانه خون عثمان قیام كردند و خدای سبحان دروغ اینها را روشن كرد. ▫️ «فَاحْذَرْ یوْماً یغْتَبِطُ فِیهِ مَنْ أَحْمَدَ عَاقِبَةَ عَمَلِهِ»؛ معاویه، كسی كه برای خود كار كرد، در حالی است كه دیگران به حال او غبطه می ‌برند؛ راحت است و در رفاه است. 🔹 «وَ ینْدَمُ مَنْ أَمْكَنَ الشَّیطَانَ مِنْ قِیادِهِ»؛ این وسوسه ‌هایی كه انسان در خود می ‌بیند اینها گزاف نیست بالأخره شورشی در درون هست، انسان اینها را می ‌بیند، یک اصل. تصادف و اتفاق و شانس و بی‌ جهت پدید آمدن شیء هم ، مگر می ‌شود چیزی در یك جای عالم پیدا بشود و عامل نداشته باشد؟ این دو اصل. پس این وسوسه كه كم كم انسان را به سَمتی می ‌كشاند از جایی آمده و این كار جز كار شیطان كار دیگری نیست اگر نفس در مسیر شیطنت حركت كرد، این با آن هم‌ آوا می ‌شوند و انسان را از پا در می‌آورند. فرمود این شخص, شیطان را به عنوان قائد و پیشوای خود پذیرفت و اختیارش را به دست همین وسوسه ‌كننده داد. ▫️ بعد فرمود معاویه شما می‌ دانی در جریان جنگ صفین پیشنهاد قرآن دادی و قرآن ‌ها را بالای نیزه كردی، تو به قرآن معتقد نبودی ما هم اگر قبول كردیم حرف قرآن را قبول كردیم نه پیشنهاد تو را «وَ قَدْ دَعَوْتَنَا إِلَی حُكْمِ الْقُرْآنِ وَلَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ»؛ تو كه اهل قرآن نیستی. «وَلَسْنَا إِیاكَ أَجَبْنَا»؛ ما جواب پیشنهاد تو را ندادیم. قرآن, كتاب حقی است ما به مراجعه كردیم. «وَ لَكِنَّا أَجَبْنَا الْقُرْآنَ فِی حُكْمِهِ» بعد در پایان نامه هم فرمودند: «وَالسَّلاَمُ». [1] . تمام نهج‌البلاغه, ج7, ص219. [2] . استاد «بالمرء» قرائت می‌نمایند; در منهاج البراعة (راوندی) ج3, ص157 به این صورت آمده است. [3] . سورهٴ حج, آیهٴ 11. [4] . استاد «فتأوّلوا» قرائت می‌نمایند; در منهاج البراعة (راوندی) ج3, ص157 و نیز اختیار مصباح‌السالكین, ص536 به این صورت آمده است. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1391/09/23 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 وصف ممتاز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم ▪️ مرحوم كلینی (رضوان الله علیه) نقل كرده است كه درباره ائمه (علیهم السلام) «كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْم‏»؛[1] هر وقت ستاره ‌ای از غروب بكند یك ستاره دیگر طلوع می ‌كند. امام اول رحلت كرد امام دوم آن خلأ را پر كرد، امام دوم رحلت كند امام سوم آن خلأ را پر كرد، تا برسد به وجود مبارك ولی‌عصر (ارواحنا فداه) كه همه خلأها را پر كرده است. فرمود «كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْم‏»؛ هر وقت در كرانه غرب عالم امامی غروب كند و رحلت كند، از كرانه شرق عالم امامی طلوع می ‌كند. اما درباره این ‌چنین نیست، این‌چنین نیست كه اگر رحلت كرده است دیگری بتواند رسول بعدی باشد؛ زیرا آن حضرت است. ▪️ خاتَم را هم خاتَم گفتند، زیرا خاتَم یعنی مهر. وقتی صفحه نبوت و رسالت تمام شد آن ‌گاه ذات اقدس الهی خاتَم نگاری كرد؛ یعنی مهر زد، دیگر از این به بعد نبوت و رسالتی نیست. گرچه آن حضرت خاتِم هم هست، اما خاتَم بودنش برای آن است كه این انگشتر مهری به دست ذات اقدس الهی بود و خدا این دیوان نبوت را با آمدن آن حضرت مهر كرده است. ولی خود امیر بیان، وجود مبارك امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در (علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) فرموده است كه «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ»؛[2] یعنی وجود مبارك رسول گرامی همه انبیای گذشته كه آمدند كمالات آنها را داراست و آنچه را كه گذشته است ایشان مختوم كرد و پایان برد و راه و روش ‌اش او هم این است كه حق را با حق زنده می‌ كند؛ یعنی اگر خدای سبحان به او دستور داد ﴿ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ﴾[3] این سه راه را با حقیقت و حق پیموده است. «﴿ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ﴾ بالحق، ﴿وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ﴾ بالحق و «الجدال الحسن» بالحق؛ یعنی همان طور كه خدای سبحان آسمان و زمین را با حق خلق كرد كه این مضمون با تعبیرات گوناگون در قرآن كریم آمده كه ﴿خَلَقَ السَّمَاواتِ وَ اْلأَرْضَ بِالْحَقّ﴾[4] خدا آسمان و زمین را به حق خلق كرد؛ یعنی باطل در آفرینش آسمان ها نیست، در آفرینش زمین نیست، شریعت پیامبر هم این‌ چنین است. ▪️ وجود مبارك آن حضرت دینش را كه است با حق یاری كرد و علنی كرد و تبلیغ كرد؛ یعنی هرگز از باطل كمك نگرفت تا حق را روشن كند؛ زیرا هدف وسیله را توجیه نمی ‌كند. اگر ما خواستیم به مقصد صحیح برسیم باید از راه صحیح به مقصد صحیح برسیم، از راه باطل به مقصد صحیح رسیدن ممكن نیست. از ضعف مردم، عجز مردم و سوء تشخیص مردم بهره ناصواب بردن این حق را با باطل یاری كردن است، فرمود: «الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ» هدفش حق، راهش هم حق، از ، هدف را زنده كرد. [1]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص338. [2]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه72. [3]. سوره نحل، آیه125. [4]. سوره أنعام، آیه73؛ سوره إبراهیم، آیه19؛ سوره نحل، آیه3؛ سوره زمر، آیه5؛ سوره تغابن، آیه3. 📚 درس اخلاق تاریخ: 13863/12/16 🆔 @a_javadiamoli_esra
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تقوای سخن 🔸 این كسی كه حركت می ‌كند، تصدیق و تكذیب او و اثبات و نفی او تابع تصدیق و تکذیب و اثبات و نفی نیاكان اوست. این دو اصل را قرآن كریم از این گروه نقل می‌ كند که هر جا می ‌خواستند بگویند این مطلب است می‌ گفتند... . 👇👇👇👇
💠 تقوای سخن 🔸 این كسی كه حركت می ‌كند، تصدیق و تكذیب او و اثبات و نفی او تابع تصدیق و تکذیب و اثبات و نفی نیاكان اوست. این دو اصل را قرآن كریم از این گروه نقل می‌ كند که هر جا می ‌خواستند بگویند این مطلب است می‌ گفتند: ﴿إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی‏ أُمَّةٍ﴾ و هر جا می‌خواستند بگویند این مطلب ناحق است می ‌گفتند: ﴿ما سَمِعْنا بِهذا فی‏ آبائِنَا الْأَوَّلینَ﴾ اما دین آمده گفته: ﴿أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا یعْلَمُونَ شَیئاً﴾ شما قبول و نكول را به دست افراد غیر عاقل دادید، آنها خودشان راه نیفتادند، ندارند، چرا تابع آنها هستید؟! 🔸 این از بهترین معارف قرآن كریم است که فرمود انسان دو سیم خاردار دارد و دو طرف او بسته است: بخواهد رأی مثبت بدهد، الاّ ولابد باید یقین داشته باشد یا حداقل طمأنینه و بخواهد رأی منفی بدهد الاّ ولابد باید داشته باشد یا طمأنینه؛ هم فرمود: ﴿لا تَقْفُ ما لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾ هم فرمود: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ یحیطُوا بِعِلْمِهِ﴾ فرمود بالأخره می‌خواهی رأی بدهی، چیزی را اثبات كنی چیزی را نفی كنی، چیزی را تصدیق كنی چیزی را تكذیب كنی، این ‌چنین نباشد كه در تصدیق و تكذیبت رها باشی، حرف بزنی و فكر كنی. اگر كسی برهان نداشت، سر تكان داد، امضا كرد و قیام و قعود داشت، این اسلامی حرف زد و جاهلی فكر كرد، او در قیامت با جاهلیت محشور می‌ شود، برای اینكه برای تصدیق و تكذیب معیاری نداشت. لینک آپارات با کیفیت مناسب: https://aparat.com/v/6etkH 📚 سوره مبارکه ص جلسه 1 تاریخ: 1393/02/14 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 شکوه تجلّی 🔸 هیچ تجلّی به اندازه نیست؛ اینکه در دعای شب دارد که خدایا تو را قسم می دهیم «بِالتّجَلِّی الأَعْظَم» یعنی این! تجلّی است، چون در نهج البلاغه آمده است که «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِه‏» کل خلقت تجلّی است، درباره خصوص قرآن کریم هم فرمود: «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی كِتَابِهِ مِنْ غَیرِ أَنْ یكُونُوا رَأَوْه‏» در خصوص قرآن هم فرمود خدا در آن تجلّی کرده است، این ؛ و چون مخلوقات یکسان نیستند و دارای درجات متفاوت اند برای وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله سلّم) است که در است. 🔸در قرآن کریم نام انبیا را با احترام می برد، نام کتاب هایشان را با احترام می برد، اما انبیا نسبت به هم ﴿مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَیهِ﴾؛ یا مبشّر نسبت به آینده اند یا مصدّق نسبت به گذشته هستند، یعنی هر کدام از این بزرگان آمدند فرمودند تمام فرمایش پیامبر قبلی درست است با اینکه نسخ شد اما معلوم می شود که در آن زمان این بود. فقط یک جا کلمه هیمنه و مانند آن هست که است که ذات اقدس الهی پیغمبر را مُهیمن می داند؛ هیمنه و سیطره و سلطنت دارد؛ این می شود . اگر آنها هم هیمنه می داشتند آنها هم تجلّی أعظم بودند اما تنها فقط یک جا خدای سبحان هیمنه و مُهیمن بودن را ذکر فرمود و آن مخصوص پیغمبر است؛ این می شود . 📚 درس خارج فقه ارث جلسه 83 تاریخ: 1399/12/20 🆔 @a_javadiamoli_esra
13.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠
رستگاری شهید

▫️ در محدوده نظام هستی، آنچه پيروز است است به نحو موجبه كليه! فرمود: ﴿إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ َ تِلْكَ اْلأَيّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النّاسِ﴾... . 👇👇👇👇 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra