eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
10.6هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
4.6هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تقرّب الهی 🔸 انسان كامل كمالش در پرتو تقرّب به كمال محض یعنی خدای سبحان است و هیچ چیزی بیرون از پیوند با خدا مایه انسان نیست و هر چیزی غیر از پیوند با خدا كمال خود را از دریافت می ‌كند؛ این دو مطلب را آغاز سوره «بلد» به ما تفهیم می‌كند. بیان مطلب آن است كه در آغاز این سوره آمده است ﴿لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَ أَنْتَ حِلُّ بِهذَا الْبَلَدِ﴾،[1] اگر این كلمه «لا» زائد باشد یعنی سوگند به حرم به مكه و اگر زائد نباشد یعنی نیازی به سوگند به حرم و مكه نیست. مكه حرم خداست كه خانه خدا را در بر دارد، ولی این بخش از سوره می ‌گوید من اگر به حرم سوگند یاد می ‌كنم و اگر برای مكه حرمتی قائلم به پاس احترام تو است كه در مكه به سر می ‌بری. 🔸 وجود مبارك نبی اكرم (علیه آلاف التحیة و الكرم) در سایه و «قرب إلی الله» كامل شد. او كمالش را از حجاز نگرفت، كمالش را از پیوند به غیر خدا دریافت نكرد، بلكه كمالش را از ناحیه تقرّب به حق دریافت كرد كه عمر نبی اكرم در راه عبادت گذشت و این تقرّب به خدا پیامبر را كامل كرد، مطلب اول؛ مكه به پاس احترام به پیامبر مورد عنایت حق شد، مطلب دوم؛ یعنی چون تو در مكه به سر می ‌بری من به آن سرزمین می ‌نهم و به او سوگند یاد می ‌كنم، چه اینكه در زمانی كه نبی اكرم در آن زمان به سر می ‌برد آن زمان حرمت پیدا می ‌كند. 🔸 همان ‌طور كه زمین شامل انسان كامل حرمت دارد، زمان شامل هم محترم است؛ یعنی روزگاری كه پیامبر در آن سر می ‌برد، آن روزگار گرامی می‌ شود و مورد سوگند خداست كه فرمود: ﴿وَالعَصْرِ ٭ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ﴾؛[2] سوگند به عصر! این عصر در مقابل ظهر نیست، این عصر عصر وحی است؛ این وحی گاهی به صورت و رسالت ظهور می ‌كند و گاهی به صورت تجلّی می ‌كند كه عهده‌ دار اجرای همان وحی تشریعی است كه پیامبر آن را دریافت كرد. اگر گفته می‌ شود منظور از این عصر یا عصر ظهور ولی عصر (ارواحنا فداه) است یا عصر ظهور نبی اكرم (علیه آلاف التحیة) بازگشتش به یك مطلب است؛ یعنی سوگند به آن زمانی كه وحی در آن زمان حضور و ظهور دارد و آن عصاره عالم است و همان مایه عصاری و فشار و كار و و است. [1]. سوره بلد، آیات 1 و2. [2]. سوره اخلاص، آیات 1 و2. 📚 سخنرانی در جمع كارگزاران و دانشجویان ایرانی مقیم ایتالیا تاریخ: 1369 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 نگاه ولایی حکیم 🔹 حکیم وقتی می‌خواهد به انقلاب و نظام نگاه کند از چه منظری نگاه می ‌کند؟ حکیم را را را با کدام عینک می ‌بیند؟ مرحوم صدر المتألهین همان طور که می‌دانید شاخص است، رساله فارسی ایشان همین رساله سه اصل است، هر چه نوشتند عربی است. در این رساله سه اصل وقتی مسئله و و را مطرح می ‌کنند، وقتی بررسی می ‌کنند که نقش امامت چیست؟ نقش ولایت چیست؟ نقش نبوت چیست؟ در صفحه 133 می ‌فرماید: «پس زنهار كه بعلم ظاهر و صلاح بى‌بصیرت، مفتون و مغرور نگردى، كه هر شقاوتى كه بمردودان راه یافت از غرور علم ظاهر و عمل بى‌اصل راه یافت و آنچه در قصص الانبیاء خوانده‌اى یا از احوال شهداء و اولیاء شنیده‌اى، از مصیبتها و محنتها كه بخاندان نبوت و ولایت و اهل بیت عصمت و طهارت راه یافته، اگر نیك دریابى آنها همه از نفاق و كید اهل شید و ریا و غدر و حیله متشبهان باهل علم و تقوى برخواسته. على مرتضى علیه السلام نه بضرب ابن ملجم بر زمین افتاد، بلكه بسكنجبین شهد صلاح ابو موسى اشعرى و سركه نفاق عمرو بن عاص شربت شهادت نوشید». 🔹 در ادامه نگاه کنید: «و امام حسین علیه السلام نه بخنجر بیداد شمر ذى الجوشن خوابید بلكه بمعجون افیون پرسم مكر و افسون و تریاق پرزهر اتفاق اهل نفاق خونش با خاك كربلا آمیخته شد كه قتل الحسین یوم السقیفة»؛ فرمود او در کربلا کشته نشد، او در سقیفه کشته شد! این است. این پیام حکمت است به انقلاب که اگر ـ خدای ناکرده ـ ایمان کامل نباشد، باشد، باشد، باشد و باشد این چنین می شود. این حکیم است می‌گوید مبادا شما خیال کنید حسین بن علی در کربلا شهید شد خیر، حسین بن علی در سقیفه کشته شد! «قتل الحسین یوم السقیفة و همچنین پاره‌هاى جگر حسن مجتبى علیه السلام از كید و غدر نهانى معاویه بخاك محنت ریخت، و برین قیاس هر چه بسائر ائمه علیهم السلام واقع شده همه بزور شید اعدا و مكر و تلبیس ارباب رزق و ریا بوده» یعنی این! 📚 دیدار ـ جمعی از اعضای همایش ملی جایگاه حکمت اسلامی در انقلاب با حضرت استاد تاریخ: 1398/10/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 عید فطر 🔸 در اسلام روزی است كه بندگان به خدای خود عود كنند و برگردند. بعد از یك ماه عبادت امت اسلامی به خود بر می‌ گردند. عید عبد وقتی است كه به مولای خود برگردد. فروردین عید یك درخت است كه خرم و سبز می ‌شود؛ ولی كه سخن از است، سخن از است و سخن از است، در حقیقت عبد به بر می ‌گردد. 📚 پیام عید فطر تاریخ: 1374 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 عدل دلپذیر ▪️ وجود مبارك علی بن ابی ‌طالب (سلام الله علیه) بعد از اینكه به حكومت رسیده ‌اند به والیان، مسئولان و دولتمردانشان فرمودند را رعایت كنید، ممكن است كسی در اثر بیماری روانی و خصوصی خودش از عدل زده بشود؛ لكن جامعه، عقل برای آن است [و] عدل برای آن گوش ‌نواز است، فرمود: «اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَیفَ فَإِنَّ الْعَسْفَ یعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَیفَ یدْعُو إِلَى السَّیف»،[1] اینها از كلمات حكیمانه امیر كلام علی بن ابی ‌طالب (علیه آلاف التحیة والثناء) است كه ‌است. به مسئولانشان فرمودند شما عدل را تبیین كنید، تفسیر كنید، اجرا كنید و از عدل حمایت كنید؛ زیرا اگر عدل نبود یا سختگیری است یا ظلم است یا افراط است یا تفریط، اگر از هسته مركزی عدل فاصله گرفتی یا سختگیری یا ظلم‌ كننده، فرمود اگر سختگیر بودید مغزها فرار می ‌كنند، سرمایه ‌ها فرار می ‌كنند، كشورتان ویران می ‌شود [و] اگر ظالم بودید مردم دست به شمشیر می ‌كنند علیه شما قیام می ‌كنند، مبارزه می ‌كنند و براندازی شروع می ‌شود: «اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَیفَ فَإِنَّ الْعَسْفَ یعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَیفَ» عسف، اعتساف یعنی تندروی، كجروی، بیراهه ‌روی [و] حیف یعنی ستم ‌كردن، حق مردم را ضایع‌ كردن. فرمود اگر بخواهی كشور بماند، باید بماند. ▪️ عدالت است. ممكن است شما سخن حق بگویید، حرف حق و عدل بزنید، مخاطبتان فی اللحظه برنجد، ولی وقتی تنها شد می‌آرمد و دیگران نصیحتش می‌ كنند، جامعه آرام می ‌شود. فرمود شما متخلق به باشید، خدای سبحان جهان را آفریده، اگر عدل معنایش این است كه هر چیزی را با ساختار درونی و هماهنگ بیافریند هدفمند كند راه رسیدن به هدف را هموار كند، خدا چنین كاری را درباره عالم و آدم كرده ‌است: ﴿مَا تَرَی فِى خَلْقِ الرَّحْمنِ مِن تَفَاوُتٍ﴾،[2] فرمود نه تنها در انسان، در هیچ موجودی از موجودات آسمان و زمین ذات اقدس الهی عدل را فروگذار نكرده ‌است هر چیزی را عادلانه آفریده: ﴿أعْطَی كُلَّ شَى‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی﴾،[3] شما هم متخلق به باشید. ▪️ دید حقوق بشر، احكام فقهی، احكام اخلاقی، موادش درست است مبانی ‌اش درست است [ولی] بی ‌منبع، چون منبع ندارد این مبانی سرگردان است، قهراً آن مواد هم عوض می‌ شود، هیچ چاره نداشت مگر اینكه قیام كرد این منبع را سر جایش گذاشت، گفت حق است، حق است، حق است، حق است، حق است. امام سجاد بالای منبر فرمود: «أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَی»[4] امامت خود را، عصمت خود را، طهارت خود را، قداست خود را، در شام تثبیت كرد، را خواند، ﴿وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ﴾[5] را خواند، را خواند این بخش های وسیع قرآنی را در شام خواند و این منبعی كه می‌ رفت سرنگون بشود این را تثبیت كرد و آمد پیروز شد، فرمود ما رفتیم پیروز شدیم و برگشتیم، این كار بود. [1]. نهج‌البلاغه، حكمت 476. [2]. سوره ملك، آیه 3 . [3]. سوره طـه، آیه 50 . [4]. مقتل الحسین علیه السلام (خوارزمی)، ج2، ص77. [5]. سوره اسراء، آیه 26. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1384/11/13 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 صلوات متقابل 🔹 در سوره مباركه «توبه» فرمود: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ﴾ این یك است كه بندگان نسبت به وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) صلوات می‌ فرستند. از آن جهت كه نماز, است[1] و بالاتر از نماز, مسئله اصلِ اعتقاد به است، اگر كسی معتقد به توحید بود، معتقد به بود، معتقد به و امامت بود، معتقد به بود و معتقد به اصول كلی بود این هم می ‌تواند مشمول صلوات پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باشد؛ این‌ چنین نیست كه این به مسئله زکات اختصاص داشته باشد؛ حالا اگر كسی مجاهد در راه خدا بود او هم می ‌تواند مشمول باشد، ذكر آنجا به صورت تمثیل است نه به صورت تعیین, اینها یك صلوات و لطف متقابلی است بین , امام در برابر پیغمبر نه, امامی كه شامل خود پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌ شود؛ نظیر آنكه درباره حضرت ابراهیم خدای سبحان فرمود: ﴿إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً﴾.[2] 🔹 اگر مؤمنین به همراه پیامبر در این امور شریك ‌اند، ایذای آنها هم مثل است. یك وقت است كسی مؤمن را در اثر یك اختلاف مالی, اختلاف ملكی اهانتی می ‌كند یا مثلاً ـ خدای ناكرده ـ بالاتر از اهانت مثلاً قتلی, آن یك حكم خاص دارد معصیت كبیره است؛ اما اگر مؤمن را لإیمانه كُشت، می ‌شود ﴿مَن یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً﴾[3] كه در بحث سوره مباركه «نساء» گذشت. خلود برای كفر است نه برای معصیت‌های عادی؛ ولی درباره مؤمن اگر كسی مؤمن را لإیمانه بكشد نه برای اختلاف مِلكی خب این می ‌شود كفر، این كیفرش است. اگر كسی مؤمن را لإیمانه اهانت بكند مثل این است كه پیامبر را اهانت كرده، چون در حقیقت به دین اهانت كرده است؛ اما اگر نه, یك اختلاف مِلكی دارد اختلاف مالی دارد اهانتی كرده آن دیگر مشمول این آیه نیست. اینكه فرمود اگر كسی مؤمنی را آزار بكند یعنی لإیمانه اما اگر نه, این اختلاف مالی دارد اختلاف دارد معصیتی كرده اما آن معصیت طوری باشد كه در حدّ ایذای خدا باشد این مئونه لازم دارد، این تعلیق حكم بر وصف هم مشعر به علیت است؛ فرمود: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ حكمشان این است ﴿لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ﴾ لعن یعنی خدا اینها را از رحمت الهی دور می ‌كند، رحمت هم در عالَم فقط دست خداست غیر خدا كه راحمی در كار نیست « هَلْ يَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ اِلا الْخالِقُ ... وَهَلْ يَرْحَمُ الْفَقيرَ اِلا الْغَنِىُّ»[4] این است غیر خدا هم كه توان رحمت ندارد، پس این نیاز دارد و هیچ راحمی هم در عالَم برای او نیست ﴿وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُّهِیناً﴾ این هم قبلاً گذشت این عذاب روحی است غیر از آن عذاب جسمی و بدنی است كه در سوره «نساء» بیان شده ﴿كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَیرَهَا لِیذُوقُوا الْعَذَابَ﴾[5] آن عذاب جسمی و بدنی است كه در سوره «نساء» مشخص شده، این عذاب روحی است كه او را رسوا می ‌كند اهانت می ‌كند تحقیر می ‌كند این تحقیر شدن, مورد اهانت قرار گرفتن, منفور جامعه شدن اینها عذاب روحی است این شخص كه مؤمن را آزار كرده گرفتار می ‌شود. [1] . الكافی, ج2, ص19, 7, ص52. [2] . سوره بقره, آیه 124. [3] . سوره نساء, آیه 93. [4] . بحارالأنوار, ج91, ص110. [5] . سوره نساء, آیه 56. 📚 سوره مبارکه احزاب آیه 25 تاریخ: 1392/02/28 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 وصف ممتاز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم ▪️ مرحوم كلینی (رضوان الله علیه) نقل كرده است كه درباره ائمه (علیهم السلام) «كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْم‏»؛[1] هر وقت ستاره ‌ای از غروب بكند یك ستاره دیگر طلوع می ‌كند. امام اول رحلت كرد امام دوم آن خلأ را پر كرد، امام دوم رحلت كند امام سوم آن خلأ را پر كرد، تا برسد به وجود مبارك ولی‌عصر (ارواحنا فداه) كه همه خلأها را پر كرده است. فرمود «كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْم‏»؛ هر وقت در كرانه غرب عالم امامی غروب كند و رحلت كند، از كرانه شرق عالم امامی طلوع می ‌كند. اما درباره این ‌چنین نیست، این‌چنین نیست كه اگر رحلت كرده است دیگری بتواند رسول بعدی باشد؛ زیرا آن حضرت است. ▪️ خاتَم را هم خاتَم گفتند، زیرا خاتَم یعنی مهر. وقتی صفحه نبوت و رسالت تمام شد آن ‌گاه ذات اقدس الهی خاتَم نگاری كرد؛ یعنی مهر زد، دیگر از این به بعد نبوت و رسالتی نیست. گرچه آن حضرت خاتِم هم هست، اما خاتَم بودنش برای آن است كه این انگشتر مهری به دست ذات اقدس الهی بود و خدا این دیوان نبوت را با آمدن آن حضرت مهر كرده است. ولی خود امیر بیان، وجود مبارك امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در (علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) فرموده است كه «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ»؛[2] یعنی وجود مبارك رسول گرامی همه انبیای گذشته كه آمدند كمالات آنها را داراست و آنچه را كه گذشته است ایشان مختوم كرد و پایان برد و راه و روش ‌اش او هم این است كه حق را با حق زنده می‌ كند؛ یعنی اگر خدای سبحان به او دستور داد ﴿ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ﴾[3] این سه راه را با حقیقت و حق پیموده است. «﴿ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ﴾ بالحق، ﴿وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ﴾ بالحق و «الجدال الحسن» بالحق؛ یعنی همان طور كه خدای سبحان آسمان و زمین را با حق خلق كرد كه این مضمون با تعبیرات گوناگون در قرآن كریم آمده كه ﴿خَلَقَ السَّمَاواتِ وَ اْلأَرْضَ بِالْحَقّ﴾[4] خدا آسمان و زمین را به حق خلق كرد؛ یعنی باطل در آفرینش آسمان ها نیست، در آفرینش زمین نیست، شریعت پیامبر هم این‌ چنین است. ▪️ وجود مبارك آن حضرت دینش را كه است با حق یاری كرد و علنی كرد و تبلیغ كرد؛ یعنی هرگز از باطل كمك نگرفت تا حق را روشن كند؛ زیرا هدف وسیله را توجیه نمی ‌كند. اگر ما خواستیم به مقصد صحیح برسیم باید از راه صحیح به مقصد صحیح برسیم، از راه باطل به مقصد صحیح رسیدن ممكن نیست. از ضعف مردم، عجز مردم و سوء تشخیص مردم بهره ناصواب بردن این حق را با باطل یاری كردن است، فرمود: «الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ» هدفش حق، راهش هم حق، از ، هدف را زنده كرد. [1]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص338. [2]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه72. [3]. سوره نحل، آیه125. [4]. سوره أنعام، آیه73؛ سوره إبراهیم، آیه19؛ سوره نحل، آیه3؛ سوره زمر، آیه5؛ سوره تغابن، آیه3. 📚 درس اخلاق تاریخ: 13863/12/16 🆔 @a_javadiamoli_esra