eitaa logo
کانال رسمی آیت الله العظمی جوادی آملی
15.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
29 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سنت نبوی 🔸 پیامبر در تلقّی قرآن چگونه بود؟ این مطلب را مرحوم شیخ طوسی[1] و مرحوم امین الاسلام طبرسی[2] نقل كردند، البته بسیاری از بزرگان دیگر (رضوان الله علیهم) هم نقل كردند. وجود مبارك رسول گرامی به ابن مسعود فرمود برای من قرآن بخوان! این گوش دادن برای آن است كه خود گوش لذت ببرد؟ اینكه گفتند اگر شما قرآن می ‌خوانید از روی قرآن بخوانید، ولو كه حافظ قرآنید ولی از خود قرآن بخوانید، برای اینكه چشم هم عبادت كند. اگر كسی یك سوره ای را از حفظ بخواند یا همان شخص سوره را از خود قرآن بخواند، ثواب دومی بیشتر است؛ برای اینكه این چشم او هم عبادت كرده، زبان او هم عبادت كرده، گوش او هم عبادت كرده است؛ ولی آن اولی فقط زبان و گوش او عبادت كرده است. ▫️ حضرت به ابن مسعود فرمود قرآن بخوان تا من بشنوم، ابن مسعود شروع كرد سوره مباركه «نساء» را خواندن تا رسید به این آیه ﴿فَكَیفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلی هؤُلاءِ شَهیدًا﴾[3] كه دید اشك چشمان پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را فرا گرفته است. خب به این آیه كه رسید دید وجود مبارك آن حضرت دارد گریه می ‌كند و اشك چشمانش را فرا گرفته، برای اینكه سخن از است، سخن از است و سخن از است. او با اینكه بود اشك ریخت، ما كه مشهود علیه هستیم! 🔸 استنان به سنت او [باید داشته باشیم]، انسان وقتی بداند كه «عَلی‏ رُؤُوسِ‏ الأَشْهادِ» دارد محاكمه می ‌شود، همین مناجات شعبانیه جریان شهود «عَلی‏ رُؤُوسِ‏ الأَشْهادِ» را یادآوری می‌ كند، می‌ گوید خدایا تو در دنیا كه آبروی ما را حفظ كردی، از این به بعد هم نسبت به ما احسان بكن كه آبروی ما را در قیامت نبری «الهِی قَدْ احْسَنْتَ الَی إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لأَحَدٍ مِنْ عِبادِكَ الصَّالِحِینَ » آن‌گاه آن روز هم «فَلا تَفْضَحْنِی یوْمَ الْقِیامَةِ عَلی‏ رُؤُوسِ‏ الأَشْهادِ»[4] ما را رسوا نكن! خب او كه شاهد است ﴿فَكَیفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهیدًا﴾ او با این كه شاهد است مضطرب است و می ‌نالد، ما كه مشهود علیه ‌ایم چه كار باید بكنیم؟! استنان به سنت آن حضرت همین است كه انسان گذشته از اینكه در خدمت قرآن است، اگر این احساس را به او دست داد كه این تفسیر و این قرآن غیر از فقه است، غیر از اصول است، غیر از فلسفه و كلام است، این معلوم می ‌شود كه طنابی را گرفته كه احساس می ‌كنی یك طرفش به دست خداست. ما یك وقت دست به طنابی می‌ زنیم و درك نمی ‌كنیم كه آیا طرف دیگر در دست كسی هست یا نیست؛ اما یك وقت می ‌فهمیم نه خیلی محكم است، معلوم می ‌شود كسی گرفته است، ما این‌ چنین باید قرآن را بخوانیم! آن‌گاه اگر حرف زدیم، حرف ما هم در جامعه اثر دارد. [1]. التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص201 و 202. [2]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج3، ص77. [3]. سوره نساء، آیه41. [4]. الإقبال بالأعمال الحسنة(ط - الحدیثة)، ج3، ص297. 📚 سخنرانی در جمع حافظان قرآن تاریخ: 1388/05/21 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مصادیق کوثر ◻️ چند نكته را سودمند است كه [باید] در نظر داشته باشیم. نكته اول آن است كه شناسایی بقاع و قبور متبرّكه امامزادگان سوره مباركه است. اگر ذات اقدس الهی در سوره مباركه كوثر [فرمود] ﴿إِنَّا أَعْطَینَاكَ الْكَوْثَرَ﴾،[1] برای كوثر مصادیق فراوانی ذكر شده است؛ حقیقت هست، حقیقت هست، حقیقت ، و مانند آن خواهد بود، اما آنچه با زمینه نزول این سوره مبار‌كه تناسب دارد و در ذیل این سور‌ه هم به آن زمینه اشاره شده است ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾،[2] آن است كه دوده طه و اُسره یس (علیهم الصلاة و علیهم السلام) ـ كوثر یعنی ـ مانا و پویایند و تا قیامت این دودمان می ‌ماند. نام مبارك اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است و وجود مبارك ولی عصر (ارواحنا فداه) به عنوان بقیة الله مطرح خواهد بود، بنابراین شناخت این بقاع متبرّك و قبور پربركت سوره كوثر است. ◻️ نكته دوم آن است كه باید خیلی دقیق بود تا بیگانه ‌ای وارد نشود و آشنایی خارج نگردد، اگر دقیق نباشیم و بیگانه ‌ای به این حرم امن راه پیدا كند یا آشنایی از این حرم امن خارج بشود یك خسارتی است در تفسیر سوره . ◻️ نكته سوم آن است كه ما باید كاملاً بررسی كنیم تفاوت بین تكاثر و كوثر در چیست؟ آن كثرتی كه به ختم نشود، آن كثرتی كه از وحدت دلمایه نگیرد و آن كثرتی كه ما را به نرساند تكاثر مذموم می ‌شود. آن كثرتی كه هم از وحدت نشأت گرفته و هم به وحدت می ‌رسد و در راستای توحید ذات اقدس الهی است كه به وسیله قرآن و عترت معصومین (علیهم السلام) به ما تلقین شده است آن می ‌شود. 🔹 مطلب بعدی آن است كه این بزرگواران بودنشان در حیات و ممات محفوظ است. تكاثر می ‌میرد، ولی نمی‌ میرد، بلكه تكاثر در زمان حیاتش مرده است و كوثر بعد از مرگ هم زنده است بلكه اصلاً مرگ ندارد. این ذوات قدسی كه كوثر الهی ‌اند مشمول ﴿إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُكِی وَمَحْیای وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾[3] هستند، البته معصوم های آ‌نها در قلّه قرار دارند، عادل های آنها در مراحل میانی قرار دارند و شاگردان آنها در مراحل ابتدایی؛ به هر تقدیر محیای اینها محیای دینی بود و ممات اینها ممات دینی بود. اینها ناشران علوم اهل بیت بودند، اسامی حسنای اهل بیت (علیهم السلام) را، روش و منش آن ذوات مقدس را برای منطقه خود تبیین كردند و آنها هم تشیع را پذیرفتند و ولایتمدار شدند. ممات اینها هم بركت است، قبر اینها هم «رَوضهٌ مِن رِیاضِ الجَنَّة». [1]. سوره کوثر، آیه1. [2]. سوره کوثر، آیه3. [3]. سوره انعام، آیه162. 📚 پیام به همایش امامزاادگان تاریخ: 1390/11/30 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 باب علم النبی 🔹 وجود مبارك رسول گرامی فرمود: «أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها»،[1] یك در داریم و یك دربان آن حضرت هم در است هم دربان؛ زیرا ممكن نیست كسی در علم باشد و دربان نباشد و نداند كه چه كسی می‌آید و چه كسی نمی‌رود. همه طالبان علوم الهی و دانش ‌پژوهان سعی و كوشششان این باشد كه با خاندان عصمت و طهارت یك ارتباط عمیق و وثیقی داشته باشند كه وجود مبارك امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اجازه عبور و راه بدهد كه انسان به «مدینة العلم» برسد. اگر كسی به وجود مبارك امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) معتقد نبود یا معتقد بود ولی مرتبط اخلاقی نبود یا مرتبط عملی نبود، این با در و دربان «مَدِینَةُ اَلْعِلْم» رابطه ندارد، وقتی رابطه نداشت بیراهه می‌ رود، وقتی بیراهه رفت ممكن است چیزی یاد بگیرد، ولی آن علم برای او وبال است! همه ما سعی و تلاش داشته باشیم كه از در وارد بشویم. 🔹 همه ‌ما می‌خواهیم به «مَدِینَةُ اَلْعِلْم» وارد بشویم، چون علم كه غیر از قرآن و عترت جای دیگر نیست! اگر كسی بخواهد از علوم استدلال الهی باخبر بشود، اولین منبع است، بعد هم بیت، چون فرمود: «إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَین»،[2] نفرمود من فقط قرآن در بین شما گذاشتم، فرمود من این دو وزنه وزین را به عنوان میراث وحی به شما می ‌سپارم و من «مَدِینَةُ اَلْعِلْم» هستم؛ یعنی «اَلْمَدِینَهْ اَلْجَامِعُهْ بَینَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْعِتْرَة» و علی (علیه السلام) باب این مدینه است؛ یعنی «بَابُ اَلْمَدِینَهِ اَلْقُرْآنُ وَ اَلْعِتْرَة»، نه اینكه «بَابُ اَلْعِتْرَة» است! [تا] كسی بگوید من سنت را بخواهم یاد بگیرم از علی باید یاد بگیرم، قرآن را بخواهم یاد بگیرم خودم یاد بگیرم، این‌چنین نیست! پس «مَدِینَةُ اَلْعِلْمِ مُؤَلَّفُهُ مِنَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْعِتْرَة» و وجود مبارك رسول گرامی (علیه آلاف التحیة و الثناء) حاوی و شامل هر دو حقیقت است و كُنه هر دو حقیقت در اختیار اوست و وجود مبارك رسول گرامی كه است یعنی شهر قرآن و عترت و وجود مبارك علی ‌بن ‌ابی‌ طالب (سلام الله علیه) كه «بَابُ مَدِینَةِ اَلْعِلْم» است یعنی «بَابُ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْعِتْرَة». [1]. صحیفه الامام رضا علیه السلام، ص58؛ تحف العقول، ص430. [2]. عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص62. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1381/11/30 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 قرآن و امام 🔹 مرحوم کاشف الغطای بزرگ کتاب معروف کشف الغطاء را دارد که مرحوم صاحب جواهر می ‌گوید من فقیهی به حدّت ذهن کاشف الغطاء ندیدم،[1] با اینکه صاحب جواهر سلطان فقه است. من یادم نیست که صاحب جواهر در جواهر از یک فقیهی به این عظمت و جلال و شکوه تعریف کرده باشد. مرحوم کاشف الغطای بزرگ در کتاب القرآن کشف الغطاء، یعنی جلد سوم از این مجلّدات چهارگانه آن جا این بحث را مبسوطاً دارد که آیا أفضل از هستند یا قرآن؟ در آن جا می‌فرماید که قرآن أفضل از امام نیست و امام هم أفضل از قرآن کریم نیست و اگر یکی معرفی شد، برای آن است دیگری برای حفظ آن تا مرز هم تلاش و کوشش می ‌کند. 🔹 در مقام ظاهر اهل بیت (علیهم السلام) موظف‌ هستند، را گرامی بدارند، این نشانه مفضول بودنِ اینها و فاضل بودن آنها و أفضل بودن آنها نیست؛ لذا مرحوم کاشف الغطاء دارد که وجود مبارک پیامبر و همچنین عترت (علیهم السلام) کعبه را تقدیس می ‌کردند، حجر أسود را می ‌بوسیدند، حِجر را گرامی می ‌داشتند، أرکان را گرامی می ‌داشتند و برای حرم ذات أقدس الهی حرمت ویژه قائل بودند، این معنایش این نیست که کعبه از اینها أفضل است یا حِجر و حَجر از اینها أفضل است، یا أرکان از اینها أفضل است، اینها موظف هستند به دستور الهی آن را إحیا کنند و گرامی بشمارند؛ ولی مسلماً قرآن از امام أفضل نیست؛ چه اینکه امام هم از قرآن أفضل نیست. آنچه که در قرآن کریم است، امام می ‌داند، آنچه امام انجام می ‌دهد، در قرآن کریم هست. [1]. جواهر الكلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‌13، ص 105؛ «و أستاذی المحقق النحریر الذی لم یكن فی زمانه أقوی منه حدسا و تنبها الشیخ جعفر». 📚 پیام به مراسم رونمایی از موسوعه مرحوم کاشف الغطاء تاریخ: 1396/10/27 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 معادل فتح خیبر 🔹 ما یک وقت تعجب می کردیم که چرا پیغمبر (علیه أفضل صلوات المصلین) این فرمایش را فرمود!؟ جعفر بن ابیطالب برادر علی بن ابیطالب است، او چند سال در حبشه بود مأمور تبلیغ بود، با افکار حبشی ها، با تفکرات مسیحی ها، با تفکرات آنها آشنا شد. بعد از چند سال وقتی وارد مدینه شد که آن روز مسلمان ها به رهبری حضرت یعنی رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) خیبر را فتح کردند. غدّه بدخیم خیبر که سرمایه داران اسرائیلی آن جا بودند، یهودی های بدخیم آن جا بودند، مسلمان ها از آنها وام می گرفتند، مسلمان ها کوخ داشتند، آنها کاخ داشتند، قلعه داشتند درِ قلعه خیبر را که گفتند علی بن ابیطالب باز کرد درِ سبک و عادی که نبود. خیلی سخت بود برای مسلمان ها بار سنگین این بدخیم اسرائیلی های آن روز و جریان فتح خیبر و گشودن خیبر به دست توانای علی بن ابیطالب (علیه أفضل صلوات المصلین) این بود و همه مسلمان ها مخصوصاً وجود مبارک پیامبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) بسیار خوشحال شد. در آن روز جعفر بن ابیطالب از حبشه خود را به مدینه و به محضر حضرت رساند. 🔹 اگر بگویند این حرف طلاست و با طلا باید نوشت، اگر کسی چنین حرفی بزند مورد توبیخ قرار می گیرد. در محضر امام (علیه الصلاة و علیه السلام) سخنانی گفته شد، کسی به آن حضرت عرض کرد عجب جواهری ما امروز از شما شنیدم؟ فرمود همین! حیفت نیامد که این حرف ها را به طلا تشبیه کردی!؟ طلا و نقره اینها «إن الذهب و الفضة، إن الجواهر حجرٌ» طلا یک سنگ زردی است، نقره یک سنگ سفیدی است، حیفت نیامد که این حرف ها را به سنگ تشبیه کردی>؟![1] ما حیفمان می آید که بگوییم بیان نورانی حضرت مثل طلا و نقره است. 🔹 این روز برای همه روز باشکوه و جلال و عظمت بود روز پیروزی اسلام بود و حضرت خیلی خوشحال شد، مسلمان ها هم خیلی خوشحال شدند، یک فتحی بود. در آن روز جعفر بن ابیطالب برادر علی بن ابیطالب اینکه با بازوهای او درِ خیبر کَنده شد، با زبان او بسیاری از مسایل علمی در حبشه حل شد. وقتی وارد مدینه شد وجود مبارک پیغمبر این فرمایش را فرمود، فرمود امروز دو جشن برای من هست، من نمی دانم به کدام یک بیشتر خوشحال باشم!؟ آیا به فتح خیبر یا قدوم جعفر![2] یک یا یک او درس خوانده و جهانی را در قلمرو خود قرار داده، کتابی نوشته، کتیبه ای نوشته، سخنرانی کرده، محققانه عالم پروری کرده، عده ای را هدایت کرده به اسلام، آمدنِ جعفر بن ابی‌طالب از حبشه آن ‌قدر برای پیغمبر خوشحال کننده بود که عِدل فتح خیبر بود! یک این ‌قدر می ارزد، یک این‌قدر می ارزد! الآن هم پیغمبر همان پیغمبر است! الآن وجود مبارک ولی عصر همان ولی عصر است! الآن فاطمه زهرا همان فاطمه زهراست، این دین است! چرا ما قدر این را ندانیم!؟ از باده مغز تَر کن آن یار نغز جوی ٭٭٭ تا سر رود به سر برو تا پا به پا بپو[3] 🔹 چرا در کنار نباشیم!؟ چرا در کنار بیت نباشیم!؟ چرا از رهنمود نهج ‌البلاغه و صحیفه سجادیه و آثار نورانی اینها استفاده نکنیم!؟ مگر فرق می کند که یک روحانی برود حبشه بشود جعفر بن ابیطالب یا روحانی بشود شهید مطهری در داخل ایران و خارج ایران قلم فرسایی کند!؟ فرمود برای من این ‌قدر مسرت آور است که نمی دانم به کدام یک از اینها بیشتر خوشحال باشم!؟ الآن هم حرف پیغمبر همین است! الآن حرف وجود مبارک ولی عصر همین است! [1]. ر.ک: المناقب(ابن شهر آشوب), ج4, ص248؛ «فَسَمِعَ مِنْهُ كَلَاماً أَعْجَبَهُ فَقَالَ هَذَا وَ اللَّهِ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ الْجَوْهَرُ فَقَالَ لَهُ بَلْ هَذَا خَیرٌ مِنَ الْجَوْهَرِ وَ هَلِ الْجَوْهَرُ إِلَّا حَجَرٍ». [2]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج‏21، ص63؛ «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا فَتَحَ خَیبَرَ قَدِمَ جَعْفَرُ بْنُ أَبِی طَالِبٍ مِنَ الْحَبَشَةِ فَالْتَزَمَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ جَعَلَ یقَبِّلُ بَینَ عَینَیهِ وَ یقُولُ مَا أَدْرِی بِأَیهِمَا أَنَا أَشَدُّ فَرَحاً بِقُدُومِ جَعْفَرٍ أَمْ بِفَتْحِ خَیبَر». [3]. دیوان ملا هادی سبزواری, غزل150. 📚 پیام به همایش بین‌المللی بازاندیشی آرای استاد مطهری در مواجهه با مسائل امروز تاریخ: 1399/11/12 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 عظمت قرآن 🔸 وجود مبارك می‌فرماید قرآن برای همه ما است؛ این روایت نورانی را مرحوم كلینی از وجود مبارك امام سجاد نقل می ‌كند كه «لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یكُونَ الْقُرْآنُ مَعِی‏»؛[1] فرمود: اگر همه مردم مشرق و مغرب عالم از بین بروند و هیچ كس روی زمین نباشد تنها من باشم، مادامی كه با من است من احساس وحشت و هراس ندارم. [1]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص602. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1388/10/13 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 سید الساجدین 🔸 امروز هم كه پنجم «شعبان المعظم» است و سالروز میلاد امام چهارم زین العابدین (علیه و علی آبائه الأطیبین و ابنائه الانجبین آلاف التحیة و الثناء) است، روز پربركت و مغتنمی است. 🔸 مهم ترین بهره ‌ای كه ما از میلاد ائمه (علیهم السلام) می ‌بریم آن است كه آنها ما را به عِدل خودشان بیش از هر چیزی دعوت می ‌كنند؛ زیرا رسول گرامی فرمود قرآن و عترت عِدل یكدیگرند همتای یكدیگرند.[1] هم قرآن ما را به اهل بیت دعوت می ‌كند در آیات فراوان؛ نظیر آیه مباهله،[2] آیه تطهیر،[3] آیه ولایه،[4] آیات سوره مباركه «هل أتی» و مانند آن، هم عترت طاهرین ما را به قرآن فرا می ‌خوانند. وجود مبارك امام سجاد (سلام الله علیه) در این صحیفه سجادیه مخصوصاً در بعضی از ادعیه پربركت آن، بیش از هرچیز ما را به آشنا می ‌كنند؛ هم آیات قرآن را برای ما معنا می ‌كنند، هم ترغیب می ‌كند كه ما به این آیات برسیم و هم دعا می‌كنیم كه خدا توفیقی عطا كند كه این كمالات را بفهمیم و باور كنیم و متخلّق بشویم و عمل و منتشر كنیم؛ این پنج شش عنصر محوری در بیانات نورانی امام سجاد (سلام الله علیه) هست. 🔸 به عنوان نمونه وجود مبارك امام سجاد می‌فرماید قرآن برای همه ما كافی است؛ این روایت نورانی را مرحوم كلینی از وجود مبارك امام سجاد نقل می ‌كند كه «لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یكُونَ الْقُرْآنُ مَعِی‏»؛[5] فرمود: اگر همه مردم مشرق و مغرب عالم از بین بروند و هیچ كس روی زمین نباشد تنها من باشم، مادامی كه قرآن با من است من احساس وحشت و هراس ندارم؛ برای اینكه خدا دارد با ما سخن می ‌گوید «لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یكُونَ الْقُرْآنُ مَعِی‏»؛ این كتاب راهنمای من است، من از كجا آمدم به كجا می‌ روم، با خودم چطور عمل بكنم، با جهان هستی چطور عمل بكنم، با خالق خودم چطور رابطه داشته باشم. بنابراین من نگران نیستم وحشت هم ندارم. 🔸 مطلب دوم آن است كه در قرآن كریم ذات اقدس الهی به ما فرمود شما در دفاع و در جهاد سعی كنید اول این دشمن نزدیك را از بین ببرید كه دارد حمله می ‌كند، بعد دشمن دور را؛ ﴿قاتِلُوا الَّذینَ یلُونَكُمْ مِنَ الْكُفّارِ﴾[6] اگر كفار حمله كرده ‌اند، اینها كه نزدیك ‌اند هم مرز شما هستند در تیررس شما هستند اول مشكل اینها را حل كنید، بعد به سراغ دشمنان دیگر بروید؛ این یك است. 🔸 مطلب سوم آن است كه وجود مبارك امام سجاد این را باز كرد فرمود آن دشمنی كه از همه به ما نزدیك ‌تر است و مرتب دارد تیر می‌ زند او كیست؟ ما غیر از نفس أماره، كس دیگری داریم؟! اگر خدا فرمود با این دشمن هم مرز و نزدیك بجنگ! نزدیك ‌ترین دشمن ما این هوس ماست این ماست؛ وجود مبارك امام سجاد در این زمینه دستورات فراوانی دارد. [1]. وسائل الشیعة، ج27، ص34. [2]. سوره آل عمران، آیه61. [3]. سوره أحزاب، آیه33. [4]. سوره مائده، آیه55. [5]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص602. [6]. سوره توبه، آیه123. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1388/10/13 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 اداره جامعه قرآنی 🔸 قرآن مثل باران نازل نشده، خدای سبحان باران را نازل کرد یعنی این قطرات را به زمین انداخت، قرآن را هم نازل کرد در «لیله قدر»؛ اما نازل کردن قرآن مثل نازل کردن باران نیست که به زمین انداخته باشد، را آویخت، باران را انداخت، نازل کردن قرآن مثل آن است که کسی در بالاست، طنابی را نازل می‌کند، آویزان می‌کند، به ما می‌گوید این طناب را بگیرید و بالا بیایید، پس قرآن را خدا نازل کرد، باران را هم خدا نازل کرد؛ اما باران را انداخت روی زمین، قرآن را آویخت، چون است یک طرفش به دست خداست ما نمی‌توانیم با این کتاب همسان کتاب‌های دیگر رفتار بکنیم، الآن ما هر کتابی را که مطالعه می‌کنیم بر اساس «وَ انْظُرْ إِلَی مَا قَال»[1] مطالعه می‌ کنیم، می ‌گوییم ما با این مطالب کار داریم چه کار داریم گوینده‌اش کیست؟ گوینده ‌اش یا مُرد یا فعلاً در دسترس نیست، ما با مقول و با گفتار او کار داریم، اما قرآن ‌‌چنین نیست، یک قول است که قائل بالای سر اوست، یک کلام است که متکلم بالای سر اوست، یک طناب است که طرف دیگر آن به دست خود خدای سبحانه تعالی است، ما با این کتاب روبه‌رو هستیم، پس نمی ‌توان گفت که حالا کسی دارد قرآن مطالعه می‌کند یا تفسیر قرآن می‌نویسد؛ مثل تفسیر فقه است یا کار فلسفه است یا کار کلام است یا کار طبّ است که یک کتاب را دارد مطالعه می‌کند، از آن قبیل نیست! اگر یک فقیه یا یک محدث یا یک متکلم یا یک طبیب کتابی نوشت دیگر ما هستیم و کتاب او، کاری به او نداریم، او یا زنده است یا مُرد، ولی درباره این‌‌چنین نیست، این یک کتاب نیست که نوشته باشد و ردّ شده باشد، این یک طناب است که آویخت، یک طرفش به دست اوست یک طرفش به دست ما، همین حدیث نورانی «إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَینِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی»[2] درباره قرآن دارد که «أَحَدُ طَرَفَیهِ بِیدِ اللهِ سُبحَانَهُ وَ تَعَالی»[3] یک طرف این قرآن که طناب است به دست خداست طرف دیگرش با اوست. الآن همین کتاب اسم کلب در آن هست، اسم فرعون در آن هست، اسم جهنم در آن هست، کسی که وضو ندارد نمی ‌تواند اسم این کلب را ببوسد؛ حالا کسی خواست سوره مبارکه «کهف» را باز کرد می‌خواهد قرآن را ببوسد وضو ندارد نمی ‌تواند آیه ﴿وَ کلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیهِ﴾[4] این را ببوسد یک چنین کتابی است! اسم فرعون را که در قرآن است، این کتاب را باز کرد، می‌ خواهد قرآن را ببوسد، فرق نمی ‌کند چه اسم وجود مبارک پیغمبر باشد چه اسم فرعون، چون در قرآن است و خدا گفت بی ‌وضو نمی ‌شود آن را بوسید این یک چنین کتابی است! 🔸 پس ما با کتابی روبه‌رو هستیم که گوینده‌اش بالای سر اوست، ما باید توجه داشته باشیم با کتابی در تماس هستیم که کشور را این می ‌کند مبادا کسی ـ خدای ناکرده ـ خیال بکند یک عده بی ‌راهه می ‌روند به هر حال سرشان به سنگ می ‌خورد! مهمترین پیام قرآن کریم این است که انسان یک است خود را فریب ندهد، انسان آنقدر قدرتمند است که مرگ را می ‌میراند، اینها حرف‌ های قرآن است. اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ باورش این باشد که با مُردن می‌پوسد و از بین می‌رود این فکرش نیست؛ اما مهمترین کار قرآن این است که به انسان می‌گوید انسان یک موجود ابدی است، ما مرگ را می ‌میرانیم، ما تغیر و تحول را زیر پا می ‌گذاریم و می‌ شویم ابدی، اگر ابدی شدیم که با دست خالی نمی‌ شود ابدی شد، یک جا لازم است، یک سفر لازم است، یک ره‌ توشه لازم است؛ لذا نه بی ‌راهه می ‌رویم نه راه کسی را می‌ بندیم، روی رهنمود قرآن خیلی سهل است، وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) که ظهور کرد این معارف عملی می ‌شود[5] الآن اگر این هفت میلیارد بشر روی زمین باشند اداره آن سهل است، بنابراین این جاهلیت را وجود مبارک ولی عصر عاقل می ‌کند، اداره کردن مردم عاقل سخت نیست، مگر حضرت با کشتن جهان را اداره می ‌کند؟ مگر با قتل می‌ شود جهان را اداره کرد؟ این چه قدرتی است که وجود مبارک حضرت به اذن خدا دارد و چه برکتی است که ذات أقدس الهی در زمان حضور آن حضرت نصیب جوامع بشری کرده، فقط خود آن حضرت می ‌داند که عقل مردم بالا می‌آید، وقتی عقل مردم بالا آمد مردم فکر می ‌کنند، فکر می ‌کنند، فکر می ‌کنند، مسلمان هستند و حافظ دینشان‌ هستند حافظ آخرتشان‌ هستند، هیچ ظلمی نمی‌ کنند، زیر بار ظلمی هم نخواهند رفت. [1]. غرر الحكم و درر الكلم، ص361. [2]. الخصال، ج‏1، ص66. [3]. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ج‏1، ص414. [4]. سوره کهف، آیه18. [5]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص25. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/05/07 🆔 @a_javadiamoli_esra