eitaa logo
مرکز تخصصی امربه ‌معروف 💕 (موسسه موعود)
89.9هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
7.4هزار ویدیو
743 فایل
تحت اشراف علمی استاد علی تقوی ادمین: 😊 Eitaa.com/amr_nahy123 دوره های مجازی: 🎁 amrn.ir/c کانال نظرات فراگیران👇🏻 amrn.ir/nazar درخواست خرید کتب، سی‌دی و بازیها: 📚 ziadat.ir ♥️ aamerin.ir آپارات موسسه 💻 aparat.com/aamerin_ir تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام، روز بسیار تلخی بود زمانی که مادرم را از دست داده بودم، عصر آن روز که شام غریبان محسوب می شد، یکی از خانمهای مُسِنِّ فامیل برگشت و به من گفت: فلانی، بیا امشب برای مادرت قرآن بخوانیم که او بسیار نیازمند آن است. من با بی میلی، به ظاهر حرفشان را قبول کردم، اما، چرا گفتم: با بی میلی؟ برای اینکه من، قبل از انقلاب دیپلمم را گرفتم و درطول این دوازده سال فقط یک سال درس قرآن داشتیم و آن هم قرآنِ بدون آموزش صحیح قبلی آن، و فقط روخوانی، خلاصه بگویم که اصلا قرآن خواندن بلد نبودم. وقتی آن خانم به من گفت: شما شروع کن به خواندن، گفتم : نه، شما بخوانید و من هم زمزمه کنم. ایشان شروع کرد و من هم می خواندم ولی فقط خودم می فهمیدم که چقدر غلط دارم. قرآن تمام شد، ولی در درون من غوغایی به پا شد و خیلی دلم شکست، خورد شدم، خیلی از خودم بدم آمد، در درونم به خودم بد و بیراه می گفتم که: خاک بر سرت این همه مادر برایت زحمت کشید و گذاشت دوازده سال درس خواندی، حالا که او از دنیا رفته و به تو نیاز دارد نمی توانی حتی یک سوره کوچک را برایش بخوانی😔 خلاصه کسی آن شب نفهمید که در دل من چه گذشت، فکر کنم شاید دو سه ماه از این حادثه گذشته بود و من با واسطه یکی از دوستانم با یک خانم مؤمنه ای آشنا شدم و ضمن حرفهایی که با هم می زدیم برای اولین بار این حادثه را برای ایشان بیان کردم. ایشان بدون مکث گفت: آیا دوست داری قرآن یادت بدهم؟ گفتم: بله، حتماً😍 ایشان برنامه ریزی کرد که دوشنبه هر هفته در منزل یکی از ما سه نفر کلاس سه نفره برگزار بشود، و در حالیکه بچه هایمان باهم بازی می کردند، ما هم سوره بقره را شروع کردیم، دقیق یادم نیست که چه مدت طول کشید تا روخوانی سوره بقره را تمام کردیم، تا اینکه برای ایشان، سفری خارجه پیش آمد، ولی موقع رفتن به ما توصیه کردند که حتماً قرآن را ادامه بدهید که دیگر خواندن بقیه قرآن برایتان آسان خواهد بود. من این وضع را همینطور ادامه دادم تا اینکه علاوه بر روخوانی قرآن، شروع به خواندن تفسیر و درس عربی کردم، هر چه جلوتر می رفتم تشنگی من به یاد گیری بیشتر و بیشتر می شد. از آن تاریخ تا کنون به حول و قوه الهی حداقل سی سال است که بطور رسمی و غیررسمی مشغول خواندن و نوشتن هستم گرچه آنچه باید می شدم، نشدم ولی بگویم که لذت تحصیل علوم و معارف برایم، لذیذترین لذتهاست ، الحمدلله🙏🏻 آری این کلاس، شروع بسیار مبارکی بود که خداوند به وسیله آن خانم، دست مرا گرفت. 🌺نمونه شماره43 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 این خاطره مال خیلی وقت پیش هست اما تاثیر این امر به معروف شدنم اجازه نداداین خاطره رو فراموش کنم 💐 حدود ۱۳ یا ۱۴ سالم بود🙂 خیلی به نماز اهمیت نمی‌دادم و برام مهم نبود😔 یک بار زن عمو ام به من گفت: خودت که باید بهتر بدونی در مقابل این همه لطف خدا، نماز میتونه یک تشکر از خداوند باشه💞💗 در ضمن حتما خداوند چیزی میدونسته که نماز رو واجب کرده، فکر میکنی خدا به نماز خوندن ما بنده هاش نیاز داره⁉️ نخیر عزیز من😊 نیاز نداره... تو می‌دونستی کعبه🕋 مرکز مغناطیسی کره زمینه؟؟ وقتی رو به قبله سجده میکنیم♂️کلی انرژی منفی ⚡ازمون دفع میشه وهر حرکت در نماز یک چاکرا در بدن رو فعال میکنه🤩 و هر چاکرا در بدن وظیفه خودش رو داره !! دقیقا میشه مثل یوگا و حرکاتش 🧘🏻‍♂️ می‌دونستی چقدر نماز میتونه تمرکز ذهنی ما رو بالا ببره⁉️ خداوند میفرمایند: برای من و برای بهشت نماز نخوان بلکه برای خودت نماز بخوان 💝 حالا تو ببین چقدر خدا مهربونه 😊 برای اینکه ما از هر نظر رشد کنیم و روح و جسم پاک و سالمی داشته باشیم ... نماز رو واجب کرده☺😊 ❤فقط واسه خودمون❤ در ضمن وقتی تو داری نماز میخونی خداوندطوری به تو می‌نگرد که انگار بنده ای جز تو ندارد😍😍 این حرف های زن عمو ام برام جالب و شگفت آور بود و من رو خیلی شرمنده کرد😔 ولی الان طعم شیرین نماز رو می‌چشم😋 و با عشق نماز میخوانم😍 ایشان خیلی زیبا من را هدایت کردند😊 🌺نمونه شماره 44 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir
سلام، توی روستا زندگی میکرد.... جایی که همه همدیگر رو میشناختن... ۵ و ۶ سال بیشتر سن نداشت و مشغول بازی کردن.. به محض دیدن امام جماعت مسجد، سریع رفت جلو و سلام کرد.😊 حاج آقا از ادب و سلام کردن دختر خیلی خوشش اومد و با مهربونی جواب سلامش رو داد و اسمش رو پرسید: دخترم اسمت چیه؟ دختر: زهرا آفرین به شما زهرا خانم دختر کیه؟ (اسم باباش رو پرسید) دختر باباش رو معرفی کرد. حاج آقا گفت به به دختر ....(فلانی) میشناسمش. بعد با روی رو به دختر بچه کرد و گفت: حالا دختر به این خوبی و خانمی که اینقدرقشنگ سلام کردن رو بلده و این کار خوب رو انجام میده پس روسریش کو؟؟ دختر بچه لبخندی زد و سرش رو از روی خجالت پایین انداخت حاج آقا با مهربونی گفت: حالا عیبی نداره، ولی دفعه دیگه ی روسری خوشگل هم سرت کن😊 اون روز گذشت... ولی عجیب، حرف و رفتار حاج آقا، ذهنش رو درگیر کرده بود.😒 فردای آن روز با روسری که سرش کرده بود، بدو بدو اومد سمت مسجد روستا و با خوشحالی هرچه تمام تر روسریش رو نشون داد... حاج آقا هم ازش تشکر کرد و گفت آهان حالا شدی دختر فلانی☺ (چون حاج آقا، پدر دختر رو فردی مومن و مقید میشناختن، به این دلیل بود که به دختر این حرف رو زدن) ۴۰ سال از اون ماجرا میگذره و این تذکر بر ذهن و وجود اون دختر بچه حک شده و به یادگار مونده و همیشه تازگی داره به طوری که الان مادری شدند مقید به حجاب و حیای فاطمی، هم برای خودشان و هم برای تمامی دخترانش... ☘ بزرگواران، از بچه ها و نوجوانها غافل نشید و اونا رو دریابید‌. مسجدی ها، هیئتی ها، خواهران و برادران بزرگوار طلبه، روی حرفم با شماهاست☝️ 💥مبادا با بدرفتاری و بداخلاقی بچه ها و نوجوانها رو و کنیم و اونا رو از خودمون دور کنیم. حواسمون باشه ی همراه با در ذهن بچه ها تا آخر عمرشون باقی خواهد ماند. یا حق... 🌺نمونه شماره 45 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir
سلام، ۱۲ سالم بود و کلاس پنجم، همراه با بچه خواهرم که یکسال از خودم کوچکتر بود برای تفریح و سرگرمی شروع کردیم به شکستن بطری های شیشه ای و از همه بدتر اینکه میبردیم و میذاشتیم زیر لاستیک ماشینها😞 تا وقتی رد میشن لاستیکشون پنچر بشه🤦‍♂ واقعا خودمون هم نمیدونیم اصلا به چه انگیزه ای، این شده بود تفریح کردن ما؟ بگذریم.... یه روزی که دوباره داشتیم این کار رو میکردیم، نگو یه آقایی از دور متوجه این کار ما شد.🧐 اصلا به تذکر لسانی نرم و لطیف نرسید، فقط یه لحظه به خودم اومدم که دیدم حرف آخر رو اول بهمون زد.... چنان پس گردنی 👋 اون روز خوردم که ببخشید از ترس، خودم رو خیس کردم..😥😨 رفتم خونه و داشتم گریه میکردم. که مادرم پرسید چی شده؟؟ حالا جراتم نداشتم به مادرم بگم که به خاطر چی دارم گریه میکنم. ترسیدم بگم و از اونم ی جور دیگه ای بشم و کتک مفصلی بخورم. ✅خلاصه اینکه درسته این درد داشت ولی باعث شد چنان بشیم و در وجودمان نهادینه بشه که دیگه دست از پا خطا نکنیم و دنبال هر تفریح و سرگرمی نریم. اصلا ما رو چه به این کارهااا یعنی همینقدر تاثیرگذار، خدا شاهده😁 البته ناگفته نَمونه که قضیه ی اون شیشه شکسته ها حل شد. اون بنده ی خدا رفت و تمام شیشه های شکسته رو از زیر لاستیک ماشینها جمع کرد وگرنه الان کلی حق الناس به گردنمون افتاده بود. 🌺واقعا دمشون گرم🌺 🌺نمونه شماره 46 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir
سلام، خاطره من مربوط میشه به زمانی که حدود ۱۳ سال داشتم، مادرم برای شرکت در عروسی خاله ام موهام رو بافته بود.. میخواستم بافت موهام رو زیر روسری بزارم، اما مادرم بافت موهام رو از روسری بیرون گذاشت! من حریفش نشدم و سکوت کردم و در مجلس عروسی با همون شرایط شرکت کردم😐 دایی ام، من ومادرم رو درمجلس دید و گفت بافت موهاتو بزار توی روسری عزیزم 😊 ومن روسریم رو مرتب کردم الان که ۲۶ سال دارم هنوز اون تذکر رو به خاطر دارم🙏🏻 🌺نمونه شماره 47 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir
باسلام، من از بچگی از مادرم نهی ازمنکر رو یاد گرفتم و تا دوران دانشگاه و میان دوستان هم مرتب نهی ازمنکر میکردم و درعین حال صمیمیتمان هم از بین نمی رفت... تا بعد از ازدواج که بعضی از اقوام همسر از نهی منکرهای من خسته شده بودند و من هم بعضی جاها مراعات اشون رو میکردم و چیزی نمیگفتم یه جورایی غفلت زده شده بودم و متوجه گناه نمیشدم و مرتب توجیحات میتراشیدم... عبادت های طولانی هم بهم حس تقرب به خدا نمیداد، مرتب از خدا میخواستم بهم بفهمونه مشکل کارم کجاست😥 تا اینکه یه روز در میان بستگان همسر بودیم که یکی از اقوام همسرم گفت: ما فلانی(من) رو هم مثل خودمون کردیم...☺ یک آن ناراحت و متعجب شدم😳!! انگار خواب بودم یکی آب ریخت رو صورتم و بیدارم کرد، شوک شدیدی بهم واردشد...،کمی ناراحت شدم ولی پیش خودم گفتم که الحق والانصاف درست گفت من تغییر منفی کردم🤔 همونجا فهمیدم مشکلم کجاست، ترک امر به معروف و نهی ازمنکر❗بعد از مدتی خداوند کانال استاد تقوی را سر راهم قرار داد و نوری شد برایم تا دوباره جانی تازه بگیرم😌 ✅هنوز از اون شخص برای تلنگری که بهم زدتشکر نکردم، باید حسابی ازش تشکرکنم. الهی هزارمرتبه شکر🙏🏻 🌺نمونه شماره 48 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir
زمان: حجم: 133.3K
🎵 📣📣جوایز ۵۰۰ هزار تومانی به برترین خاطرات 🔴مسابقه بزرگ ❌خاطرات امر به معروف کردنتان را نفرستید! ✅فقط امر به معروف شدن خودتان را بفرستید. 🔵ترجیحا به صورت فیلم 💿یا صوت🎵 بین خاطرات برتر، قرعه کشی خواهدشد. 👈خاطرات خود را فقط به آیدی روابط عمومی دفتر استاد تقوی بفرستید: Eitaa.com/amr_nahy123 🔴مهلت تا پایان ماه محرم (ارسال در دهه اول، امتیاز ویژه خواهد داشت) 🔵ارسال چندخاطره بلامانع است و احتمال برنده شدن شما را افزایش میدهد. 🔴ملاکهای انتخاب👇خاطرات برتر: 🔹شیوایی بیان و زیبایی خاطره 🔶تبیین اثرگذاری و تحول ماندگار 🔹پرهیز از حواشی و توضیحات اضافه 🔶تکیه بر روشها و ظرافتهای تذکر در خاطره خاطرات زیبای شما برای انگیزه یافتن سایر عزیزان در کانال منتشر خواهد شد. 🌺نمونه شماره 49 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵 📣📣جوایز ۵۰۰ هزار تومانی به برترین خاطرات 🔴مسابقه بزرگ ❌خاطرات امر به معروف کردنتان را نفرستید! ✅فقط امر به معروف شدن خودتان را بفرستید. 🔵ترجیحا به صورت فیلم 💿یا صوت🎵 بین خاطرات برتر، قرعه کشی خواهدشد. 👈خاطرات خود را فقط به آیدی روابط عمومی دفتر استاد تقوی بفرستید: Eitaa.com/amr_nahy123 🔴مهلت تا پایان ماه محرم (ارسال در دهه اول، امتیاز ویژه خواهد داشت) 🔵ارسال چندخاطره بلامانع است و احتمال برنده شدن شما را افزایش میدهد. 🔴ملاکهای انتخاب👇خاطرات برتر: 🔹شیوایی بیان و زیبایی خاطره 🔶تبیین اثرگذاری و تحول ماندگار 🔹پرهیز از حواشی و توضیحات اضافه 🔶تکیه بر روشها و ظرافتهای تذکر در خاطره خاطرات زیبای شما برای انگیزه یافتن سایر عزیزان در کانال منتشر خواهد شد. 🌺نمونه شماره 50 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir
زمان: حجم: 672.7K
بنده یوسفی هستم، تولدم مبارک و به عبارتی "هدایتم" را مدیون زحمات و تلاشهای و و جهادی اش هستم🙏🏻 ✅شرکت درمسابقه بهانه و فرصتی بود برای تشکرو ابراز قدردانی🙏🏻 بنابراین فرصت خوبی بود وبنده استفاده کردم، ممنون از این همه تلاش الهی که عاقبت بخیر شید ان شاءالله🤲 🌺نمونه شماره 51 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir
به نام خدایی که در همین نزدیکی است، خاطرات درگوشه ی ذهن منتظر یک اشارت هستند تا ورق بخورند و رو بیایند و تصویر شوند.... یادم می آید اول دبیرستان، سه دوست صمیمی بودیم 🧕🧕🧕که مثل خواهر با هم رفتارمی کردیم، الحق که غمخوار هم درمشکلات و شریک در خوشی ها و ناخوشی های هم بودیم. فقط عادت خیلی بدی داشتم، اگر با یکی ازآنها حرفم میشد و قهر می کردم، توقع داشتم دوست دیگرم هم با او قهر کند و او هم زیر بار نمی رفت و میگفت: هر دوی شما برام عزیز هستید و همین مورد باعث می شد که با او هم چون به حرفم گوش نداده قهر کنم! تازه بدتر از همه این بود که منتظر بودم هر دوی آنها برای عذرخواهی به غلط کردن بیفتند وپشیمان باشند! البته یکی دو بارآمدند و پا پیش گذاشتند و آشتی کردند ولی حقیر متوجه بزرگواریشان نشدم، فکر می کردم همیشه حق با من است، تا اینکه به خاطر موضوعی جزئی دوباره با یکی از آنها قهر کردم... طبق معمول به دوست دیگرم گفتم: تو هم باید با او قهر کنی! که البته او قهر نکرد! و این شد که با هر دو قهر شدم... اما هر چه منتظر ماندم آنها نه تنها برای عذرخواهی نیامدند بلکه نامه ای را توسط یکی دیگر از بچه های کلاس به دستم رساندند. همان نامه باعث شد به رفتار بدم بیشتر فکر کنم و برای همیشه این اخلاق بد را کناربگذارم، توی نامه نوشته بود، تو هم مثل ما نماز می خوانی و همه مسلمان هستیم و به قول خانم فخاری دبیر دینی، مسلمان باید الگو باشد و با رفتارش دیگران را که مشکل رفتاری دارند جذب کند! آیا تو اینطور هستی؟؟؟! پیامبر (ص) می فرمایند: اگر دو مسلمان تا سه روز با هم قهر باشند نماز و روزه هایشان قبول نیست! ما می خواستیم دستور پیامبر را رعایت کنیم، ولی تو مثل بچه های کوچک رفتار می کنی! یادت باشد ما مثل خواهریم، خواهرها هیچوقت همدیگر را اذیت نمی کنند!! بفهم، اگر نمیفهمی.... خواهرهایت زهرا وسارا🌺 خلاصه از آن تاریخ به بعد فهمیدم که باید در رفتارم تجدید نظر کنم و به جای قهر کردن حرفم را منطقی بزنم الان که ۲ فرزند دارم به آنها هم یاد داده ام تا به جای قهر کردن، اعتراضشان را با دلیل و صداقت، درست بیان کنند. گرچه در غربت زندگی میکنم و در شهر خودم نیستم، ولی هنوز با دوستانم سارا و زهرا رابطه دارم و گاهی با تلفن با هم به یاد گذاشته، خاطرات را یادآوری و مرور میکنیم... 🌺نمونه شماره 52 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir
زمان: حجم: 220K
🎵 📣📣جوایز ۵۰۰ هزار تومانی به برترین خاطرات 🔴مسابقه بزرگ ❌خاطرات امر به معروف کردنتان را نفرستید! ✅فقط امر به معروف شدن خودتان را بفرستید. 🔵ترجیحا به صورت فیلم 💿یا صوت🎵 بین خاطرات برتر، قرعه کشی خواهدشد. 👈خاطرات خود را فقط به آیدی روابط عمومی دفتر استاد تقوی بفرستید: Eitaa.com/amr_nahy123 🔴مهلت تا پایان ماه محرم (ارسال در دهه اول، امتیاز ویژه خواهد داشت) 🔵ارسال چندخاطره بلامانع است و احتمال برنده شدن شما را افزایش میدهد. 🔴ملاکهای انتخاب👇خاطرات برتر: 🔹شیوایی بیان و زیبایی خاطره 🔶تبیین اثرگذاری و تحول ماندگار 🔹پرهیز از حواشی و توضیحات اضافه 🔶تکیه بر روشها و ظرافتهای تذکر در خاطره خاطرات زیبای شما برای انگیزه یافتن سایر عزیزان در کانال منتشر خواهد شد. 🌺نمونه شماره 53 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir
PTT-20200905-WA0035.opus
زمان: حجم: 1.28M
🎵 📣📣جوایز ۵۰۰ هزار تومانی به برترین خاطرات 🔴مسابقه بزرگ ❌خاطرات امر به معروف کردنتان را نفرستید! ✅فقط امر به معروف شدن خودتان را بفرستید. 🔵ترجیحا به صورت فیلم 💿یا صوت🎵 بین خاطرات برتر، قرعه کشی خواهدشد. 👈خاطرات خود را فقط به آیدی روابط عمومی دفتر استاد تقوی بفرستید: Eitaa.com/amr_nahy123 🔴مهلت تا پایان ماه محرم (ارسال در دهه اول، امتیاز ویژه خواهد داشت) 🔵ارسال چندخاطره بلامانع است و احتمال برنده شدن شما را افزایش میدهد. 🔴ملاکهای انتخاب👇خاطرات برتر: 🔹شیوایی بیان و زیبایی خاطره 🔶تبیین اثرگذاری و تحول ماندگار 🔹پرهیز از حواشی و توضیحات اضافه 🔶تکیه بر روشها و ظرافتهای تذکر در خاطره خاطرات زیبای شما برای انگیزه یافتن سایر عزیزان در کانال منتشر خواهد شد. 🌺نمونه شماره 54 مسابقه ⭕برای مشاهده سایر خاطرات روی هشتگ👈 بزنید. 🆔️@aamerin_ir