May 11
May 11
.
سلام و روز زیبای بهاری شما به خیر و سلامت🥰
آیه، برای من، یک شروع سخت و البته جذاب و شیرین است🥰
به آیه خوش آمدید🌱
.
🎀چرا آیه برای من شیرین است؟
لذت سهیم شدن و به اشتراک گذاشتن نوشتهها و تجربهی زیسته، گفتن از دنیای ارتباطات ما آدمها، با خودمان و اطرافیان، ذوق رشد و شکوفایی بیشتر😍
🎀 به دنیا آمدن کانال آیه سخت بود؟
بله! امان از ایدهآل گرایی!
برای شروع، منتظر یک لوگوی خیلی جذابتر، یک وقت تپل چندین ساعته، یک عالمه متن و محتوای از پیش آماده شده بودم.
سختی کار اینجا بود که لوگو به دستم نرسید (خودم لوگوی فعلی را ساختم)، وقت تپل از چند کیلومتری من رد نشد و البته نهایتا محتواها به نظرم کافی آمد.
این نجوای درونی بالاخره موفق شد که قدم اول را بردار، با همین شرایط فعلی، شاید سختترین قدم باشد، اما مهمترین قدم است.
این داستان تولد آیه بود🌱🥰
.
سلام و روز زیبای بهاری شما به خیر و سلامت🌱
دعوتتون میکنم به خواندن یک خاطره🎀
عربی برای من درس چغری بود، در حال حاضر فکر میکنم نهایت دانش عربی من در حد همان «الورده جمیله جدا» باشه!
زمان سفر اربعین با این که خیلی مشتاقم باب گفتگو را باز کنم، ذهنم سر دو راهی انگلیسی و عربی دچار چالش میشه، بگذریم!
یک معلم عربی نازنینی داشتم، به نام خانوم صادقی🌱
تو بخوان از خوبان روزگار!
هر وقتی که با ایشون کلاس داشتیم با انرژی تمام میگفت: سلام و روز زیبای شما به خیر و سلامت😍
هنوز بعد از سال ها، سلام به سبک خانم صادقی، روحم را تازه میکنه.
من اسمش را میگذارم رد خوبی آدم ها❤️
بماند موقع درس پرسیدن میگفت:
«عزیزم شما امروز آمادگی دارین به درس پاسخ بدین؟».
واقعا هم گزینه ی خیر، فعال بود و قابل انتخاب!
خلاصه، برای من،خانم صادقی محبت بی قید و شرط بود، مثل یک مادر، یک دوست🌱
#خاطره
#رد_خوبی_آدمها
https://eitaa.com/aayeh1
.
سلام و سهشنبهی زیبای بهاری شما به خیر و سلامت🎀
از همین بچه تریبون نوپا (آیه🌱)، ممنونم از دوستان نازنینم که تولد آیه را تبریک گفتند😍
با قدرت برویم برای شروع💪
برای برداشتن قدمهای کوچک🌱
موجیم که آسودگی ما عدم ماست🌊
.
💌همدلی (Empathy)
🔷برگ اول
بچه که بودیم:
📍برای داشتن یک چرخ و فلک رنگی رنگی پشت ویترین مغازه که تا خواستیم بخریم ، فروخته شده بود
📍 برای لباس سفید آستین پف پفی که لکهی انار از چهرهاش پاک نمیشد
📍برای باختن در بازی ماریو قارچ خور🍄
📍برای رفتن پدربزرگ یا مادربزرگ به بهشت
📍برای مقایسه شدن و...
( اگر مایل بودین، شما هم غم یا فقدان در کودکی خودتان را تصور کنین)
با آن غمی که تجربه میکردیم، شاید به چشم ما دنیا به آخر رسیده بود، حتی اگر در نظر دیگران اصلا اتفاق مهمی نبود.
چه بسا هق هق گریه کردیم، داد زدیم، به شیشهی مغازه مشت کوبیدیم!، کف خیابان نقش بستیم! ، یا زیرپوستی غصه خوردیم و...
🌱در این لحظات چه حرفهایی آرامش بخش بود؟
🌱چه رفتارهایی باعث میشد بدانیم دنیا به آخر نرسیده؟
اصلا غم ما، با رفتار و گفتار اطرافیان، برطرف میشد؟
یا به عوامل دیگری، مثلا گذشت زمان یا...نیز نیاز داشتیم؟
🎀 ادامه دارد...
#همدلی
https://eitaa.com/aayeh1
.
💌همدلی (Empathy)
🔷برگ دوم
📍مهارت همدلی به طرز شگفت انگیزی با مهارت گوش دادن موثر، گره خورده است.
اگر برایمان مهم است با خودمان، فرزند و اطرافیان، همدل باشیم، لازم است با آرامش گوش بدهیم و شنوا باشیم🌱
خودمان را جای فرزندمان بگذاریم که پشت ویترین مغازه با جای خالی چرخ و فلک رنگی رنگی روبرو میشود، لباسی که خیلی دوستش داشته لکه شده، ماریو قارچ خور به ته دره سقوط کرده، فرزندمان هنوز نمیداند وقتی مادربزرگ به بهشت رفته، دقیقا چه اتفاقی رخ داده؟ و احساسات مختلفی را تجربه میکند.
🎀همدلی یعنی سعی کنیم دنیا را از چشم دیگری ببینیم🥰
❌ ضربهی کاری در این شرایط سرزنش است!
📍دست فرزندمان به ماگ خوشگل دایناسوری لبه طلایی که هدیهی تولد بوده، میخورد و شیرکاکائو سریع روی رومیزی نقش میبندد، چه بسا خود ماگ هم هزار تکه میشود!😭
🤦♀ما بدون کوچکترین مکثی:
چقدر بگم حواست رو جمع کن!
آخه جای ظرف شکستنی، لبه ی میزه؟
نگا کن چه دسته گلی به آب دادی!
(حالا بماند که اگر خود مامانها لیوان آب و هرگونه مایعات رو چپه کنن و ظرفی هزار تکه بشه، داستان کلا عوض میشه:
آب روشنیه، ظرف برای شکستنه دیگه، رفع بلا بوده😅)
📍وقتی اطرافیان در چنین شرایطی از ما سرزنش و توبیخ دریافت میکنند، کم کم فاصله پیش میاد...
و به نظرم اکثر آدم ها دوست دارند فرد امن و پناه فرزندان و دوست و عزیزان، باشند🌱
🗝 کلید طلایی، خوب گوش دادن، قورت دادن عباراتی که از قبل در آستین داریم، و سکوت است
🪄بگذاریم اثر جادویی گذر زمان خودش را به نمایش بگذارد😍
وقتی در موقعیتهایی تمرین کردیم که سکوت کنیم ، در موقعیت های بعدی تمرین میکنیم عبارات آرام بخش و همدلانه را به کار بریم😍🌱
🎀ادامه دارد...
#همدلی
https://eitaa.com/aayeh1
.
🎀 نان لواش را میچینم کف قابلمه، و ماکارانی پروانه ای را از آبکش فلزی سُر میدهم روی نان.
محمدحسین میگوید: «مامان! برام طوطی هلندی میخری؟ لپ گلی و تاج داره، حرف میزنه برامون، شب ها میخوابه و شلوغ نمیکنه، ولی یه چیزی، اگه سبزیجات بهش بدیم کبدش به مشکل میخوره!»
کمی آویشن میپاشم روی ردیف آخر پروانه ها، و در دلم میخندم که انگار مساله الان فقط سبزیجات خوردن طوطی هلندی است!
- حالا طوطی هم نشد، قناری هم خوبه ها! بیا دست دوم از دیوار بخریم!
دلم میرود به سال های دور...
بابابزرگ یک جفت قناری داشت و عاشقانه تر و خشکشان می کرد و زیر لب میخواند:
« چرا بی قراری قناری، عاشق بهاری قناری»
قناری ها هم انگار فقط برای بابابزرگ میخواندند!
بغضم را قورت میدهم، اما زورش میچربد و اشکها راه پیدا میکنند...
به بابابزرگ میگفتم:« تابستون که اومد، برام یه خرگوش سفید کوچولو میخری، حالا خرگوش هم نشد سنجاب، فقط فندق هم باید براش بخریم بخوره؟»
انگار مساله فقط تامین فندق برای سنجاب بود!
میخندیدی و میگفتی:« چشم!».
بابابزرگ مهربانم، همین که حرف بچهها را جدی میگرفتی، خودش یک دنیا بود برای ما...
روحت شاد و مسرور🌱
#خاطره
#رد_خوبی_آدمها
#مهمان_آسمان
https://eitaa.com/aayeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎀 سلام و شنبهی اردیبهشتی شما به خیر و سلامت🌱