eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
من‌جوانم‌ گناه‌اگر‌کردم... خب‌غلط‌کردم ببخشیدم سرو‌گوشم‌اگر‌کمی‌جنبید! به‌علی‌اکبرت‌نفهمیدم..! دستم‌رابگیر‌آقا‌جان
تو رها در من و من محو سراپاے توام تو همہ عمر من و من همہ دنیاے توام دل و جان تو گرفتار نگاه من و من بس پریشان رخ و صورت زیباے توام دلم از شوق تو لبریز و تو دیوانہ من اے تو دیوانہ من ، عاشق و شیداے توام دل تو صید ڪمند خم ابروے من است من ڪہ مجنون تو و والہ لیلاے توام نروم لحظہ اے از خواب و خیال تو عزیز من دمادم همہ وقت غرقہ رویاے توام تو گل باغ من و مرغ هوایم شده اے من دلباختہ نیز ماهے دریاےتوام ... ‌‌‌‌‎
این بنر خودش یه روضه است😭
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود هرگز از ياد من آن سرو خرامان نرود آن چنان مهر توام در دل و جان جاي گرفت که اگر سر برود از دل و از جان نرود از دماغ من سرگشته خيال دهنت به جفاي فلک و غصه دوران نرود هر چه جز بار غمت بر دل مسکين من است برود از دل من و از دل من آن نرود در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند تا ابد سر نکشد و از سر پيمان نرود گر رود از پي خوبان دل من معذور است درد دارد چه کند کز پي درمان نرود هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان دل به خوبان ندهد و از پي ايشان نرود حافظ ♡︎🎀♡︎
مداوا میکنم دلتنگی ام را با دروغ... آری! نه زیبایی! نه پر مهری! نه چشمی دلربا داری!
هر بار که ترانه ای برایت سرودم قومم بر من تاختند! که چرا برای میهن شعر نمی سُرایی؟! و آیا زن چیزی به جز وطن است؟!
-لذت عشق به این حسِّ بلاتکلیفی ست -لطف تو شاملم آیا بشود؟ یا نشود؟🌿`
این است پند من که ز خوب و بد جهان نه غره شو، نه رنجه که هر چیز بگذرد...
در آن بتخانه‌ی چشمت خداوندی به پا کردی نگاهِ نامسلمان را... مُطیع و مبتلا کردی! همه مست تماشایت ، پریزادان و مه‌رویان از آن وقتی که مویت را نبستی و رها کردے...
آنقَدَر بی تو در این شهر خرابم که نگو آنقَدَر دوری تو داده عذابم که نگو مثل یک پیچک غمگین شده از رفتن تو تا بیایی همه جا در تب و تابم که نگو فکر کردی بروی مثل تو آرام شوم به خدا کوره‌ی سوزان و مذابم که نگو    ناگهان دست به دامان خرافات شدم آنقَدَر دلخوش آن وقت جوابم که نگو با تو انگار شب و روزِ خدا مال من است بی تو آنقدر تهی مثل حبابم که نگو دوست دارم همه‌ی فاصله‌ها کم بشود توی آغوش تو آنقدر بخوابم که نگو بنده خدا
هر چه می کوشم که از عشقت بپرهیزد دلم باز تا غافل شوم  سوی تو  بگریزد   دلم   بارها  دیدی  که از  چشم تو چون افتاد، باز  یک تبسم بود کافی تا  به پا  خیزد دلم   امر کردی  تا  فراموشت  کنم، گفتم به چشم لیک  با  یاد تو  نتواند  که بستیزد  دلم   گیرم اینکه می توان پوشید ازعشق تو چشم باز هم  با   یک نگه یکسر فرو ریزد دلم   آن شب از شوق وصالت تا سحر خوابم نبرد  چون دل گنجشک هر دم تندتر میزد دلم   دوستان بیهوده مجنون را نصیحت می کنند  گوشوار پند  را  هرگز  نیاویزد  دلم (بنده خدا )
حواس ات به من باشد ای عشق گاهی همان لحظه ها که در انظار ماهی درِ دل به روی حضورت گشودم نگاهم به در مانده شاید نگاهی بیا سر بزن هر سحر چون طبیبان به بیمار خود از سرِ خیرخواهی تو پابندِ سوگندِ بقراط بودی بمیرم...تو مسئولِ این اشتباهی بیا تا ببینی که با من چه کرده تب عشق و این آتشِ شامگاهی به سمت مدار تو می چرخد این دل قراری مرا , کعبه ای , قبله گاهی گناه من است این که عاشق شدم یا تو هم غوطه ور در یمِ این گناهی؟
حالا که زائر نیستم؛ بگذار در روضه‌ها دور و برت باشم دستِ مرا هم بند کن جایی بگذار، من هم نوکرت باشم 😔
قطره ام اما به فکر قطره ماندن نیستم آن قدر در یاد او غرقم که اصلاً نیستم بر قلم آن کس که می راند سخن من نیستم بی علی در فکر یک پایان روشن نیستم بی خود از خود می شوم تا نام او را می برند قدسیان این ذکر را تا عرش بالا می برند قطره بودم آمدم مبهوت دریایم کنند موج ها فکری برای تشنگی هایم کنند ذره باشم تا غبار راه مولایم کنند سخت مجنونم بگو مردم تماشایم کنند با مفاتیح الجنان چشم او در باز شد یا علی گفتم صد و ده بار عشق آغاز شد ابر مبهوتش شد و با جوهر باران نوشت باد هوهو کرد و با یادش هوالقرآن نوشت ماه او را چارده بار از صمیم جان نوشت نوبت خورشید چون شد نور جاویدان نوشت ابر و باد و ماه وخورشید و فلک کاتب شدند خوش نویسان علی بن ابی طالب شدند
انيس هر نفسم آه انتظار تو نيست بميرد اين دل غافل كه بيقرار تو نيست خزان بي تو به خود بسكه عادتم داده نگاه منفعلم در پي بهار تو نيست لاادری
نیاز‌به‌هیـچ‌زبان‌شاعـرانه‌اےنیست.. فقط‌ رَبـَنا‌ آتِنا فِے دُنیٰا ڪربلا.....ڪربلا.....ڪربلا بازهم‌زائـرتان‌نیستـم‌ از‌دو‌رسلام...✋🏻 ..
😔 پرسشی بد نگران کرده منِ مجنون را ‌اربعین کربُبلا حک شده درتقدیرم؟😭
جای سرحسین به روی صلیب نیست سهم عزیزفاطمه خدالتریب نیست هرکس که گفته اسب نجیب ست بشنود اسبی که برحسین بتازد نجیب نیست
چنگ دل آهنگ دلکش میزند ناله ی عشق است و آتش میزند قصه دل دلکش است و خواندنیست تا ابد این عشق و این دل ماندنیست چنگ دل آهنگ دلکش میزند ناله ی عشق است و آتش میزند مرکز درد است و کانون شرار شعله ساز و شعله سوز و شعله کار خفته یک صحرا جنون در چنگ او یک نیستان ناله در آهنگ او نغمه را گه زیر و گه بم می کند خرمنی آتش فراهم می کند ادری
پیر دنیای مجازی را نصحیت خواستم لفت دادن گفت از ریموی ادمین بهتر است گفت باید وقت آفلاینش تو آنلاینی کنی چنگ گرگ از چشم چون آهوی ادمین بهتر است همچنین میگفت ازبس شیک و پیک است و برند از تمام ادکلنها بوی ادمین بهتر است وقت تنبیه کسی چون من که چت کرده زیاد از تمام عضوها ابروی ادمین بهتر است گفت وقتی کودک شر درونت چاره جست زنگ های خانه های کوی ادمین بهتر است همزمان دعوت شدم در کافه و توی چمن گفت از سان شاین هم آلوی ادمین بهتر است کار وقتی بیخ پیدا کرد نیش نوش ماست مطمینا از فتا هم. خوی ادمین بهتر است
فراموشم مکن در سیر باغ ای مرغ آزاده بخاطر دار حق صحبت هم آشیانی را 🌹🌹🌹
‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎჻ᭂ࿐ جز یاد تو و مهر تو و شوق وصالت رویای دگر در سر سودا زده‌ام نیست… °•♡°•
تو رها در من و من محو سراپاے توام تو همہ عمر من و من همہ دنیاے توام دل و جان تو گرفتار نگاه من و من بس پریشان رخ و صورت زیباے توام دلم از شوق تو لبریز و تو دیوانہ من اے تو دیوانہ من ، عاشق و شیداے توام دل تو صید ڪمند خم ابروے من است من ڪہ مجنون تو و والہ لیلاے توام نروم لحظہ اے از خواب و خیال تو عزیز من دمادم همہ وقت غرقہ رویاے توام تو گل باغ من و مرغ هوایم شده اے من دلباختہ نیز ماهے دریاےتوام ... ‌‌‌‌‎
این قدر دور کجا می روی ای یار بمان ! من از این فاصله هایت نگرانم نگران نگرانم چه کسی از تو خدا می سازد ـ  دست های که مرا از تو جدا می سازد  ناکسانی که به سودای دلم می خندند در حضور تو سراپای مرا می بندند  حلقه ی همسفران تو تفنگ و سنگ اند با من و با زن و با دختر تو در جنگ اند !! دست های که خط فاصله را ساخته اند عزت نفس تو را در خطر انداخته اند شیخ تا زنده بود حیله ی نو خواهد کرد ریشه ی عاطفه را با تو درو خواهد کرد !! کاشکی شانه ات از حادثه بالا می بود تا صعود نگه ات شهر تماشا می بود کاشکی عاشقی دستان تو را پل می کرد تا غزل های من از یادِ لبت گل می کرد  آی ای عشق غریبم به نگاه همگان  و به جان آمده جانم به هوای هیجان
قرار شد که بیایی قــرارِ مــن باشی   دوباره زیرِ قرارت زدی ؟! قرار نشد..