eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نگو دلواپس مایی دلت جایی دگر بند است همین که فکر ماهستی دل ما از تو خرسند است برو دست خدا همراه تو ای رود من سنگم کسی که بهترینها را برایت آرزومند است قسم خوردی و فهمیدم که حق با مشتریها نیست حقیقت هرچه که باشد همیشه پشت سوگند است چگونه بر حذر دارد تورا ازچشم اهریمن همشیه دود این آتش نصیب چشم اسپند است بگوهر آنچه میخواهد دل تنگت ،برای من هر آنچه می طراود از لبانت واژه قند است اگرچه خنجر از پشتم زدی اما بخند ای دوست تماشایی ترین تصویر قبل از مرگ لبخند است
مثلِ غنچه هر زمان لب بر سخن وا میکنی بلبلِ شوقم دوباره مست و شیدا میکنی مینمایی عزمِ کویِ عاشقِ دلخسته اَت چون زلیخا یوسفِ گمگشته پیدا میکنی میفرستی پیکِ خود رو سویِ قلبِ بیقرار جفتِ پیکی از شرابت را مهیّا میکنی میزند هر جفتِ پیکِ عشق چشمانت بهم شادی و سرمستیِ قلبم هویدا میکنی میزنی با چشمکی شیطان به قبلم آتشی با دو تا آهویِ چشمت رو به صحرا میکنی میروی در ساحلِ دریا نظر می افکنی خون به قلبِ ناخدایِ موجِ دریا میکنی میکشانی کفترِ شوقم به بامِ عشقِ خود عاقبت او را هوایی تا ثریّا میکنی قلب سید از غمت روءیا نمودی غرقِ خون بس که بهرِ وصلِ خود امروز و فردا میکنی
تابوت عاشق پیشگی را میکشم بر دوش تنهایی ام را می کشم هر لحظه در آغوش گوشی برای شعر هایم در جهانم نیست لعنت به این دیوار هایی که ندارد موش پشت نقاب خنده ام آه است و درد و زخم تاکی گذارم بر سر این عیبها سرپوش نگذاشت کام عاشقان شیرین شود از وصل تقدیر این بازیچه ساز شوخ بازیگوش یار و دیاری نیست وقتی از جهان سهمم حالم شده مانند کارتن خواب های شوش باقی چه می ماند پس از مرگ منِ شاعر شخصیتی مبهم میان دفتری مخدوش
اگر تو برده ای از یادم من از خیال تو لبریزم اگر تو شعر نخوانی من، شبیه شعر غم انگیزم چگونه از تو بگویم نه! چگونه از تو نگویم من چگونه این همه مضمون را به بند شعر نیاویزم؟ دروغ بود فراموشی، تو پیش چشم منی دایم تو پیش چشم منی آخر چگونه از تو بپرهیزم نه اینکه جز تو نمی‌خواهم که من به جز تو نمیبینم چه چیز هست به غیر از تو؟ که بنده بنده ی آن چیزم چه ای تو؟ برگ غم انگیزی میان ماندن و افتادن و‌ من به حرمت دستانت هنوز عاشق پاییزم
شاعران خواب و شده ذوق گروهت ساکت😐 شده احوالِ دل تک تکتان با ما سِت😅 تا شود باز دوباره طبعِ شعرِ من و ما👌 میخرم پسته و بادام ز سوپر مارکت😋😜 😁 دیگه چیکار کنم بیاید شعر بگید😂
اگَر روزی یَقـیـن کَردی جَـهـان جایِ کَمی دارَد چو مَن سَر دَر گَریبان کُن، گَریبان عالَمی دارَد
السلام علیک یا اباعبدالله(ع) یکباﺭﻩ ﺩﻟﻢ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺑﻨﻮﻳﺲ ﻛﻼمی دﺭ ﻭﺻﻒ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﺷﺎﻩ ﻣﻘﺎمی دستیﺑﻪ ﺭﻭیﺳﻴﻨﻪ ﻧﻬﺎﺩﻡ ﻭﻧﻮﺷﺘﻢ از من به حسین بن علی عرض سلامی
کربلا دریایِ غفران است و دور افتاده‌ام روزگارم را فقط از تُنگ و از ماهی بپرس
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد
ظاهرا هر چند چشمان تو صاف و ساده اند دستها را باطنا در دست شیطان داده اند از دل سنگی رخ زیبا عذابی بیش نیست بینوا چشم و دلم در دام تو افتاده اند سوی قلبم که برایت دم به دم آماده است تیر های عشوه ی مژگان تو آماده اند ثروت احساس را اخلاصشان کرد اختلاس چشمهایت بدتر از این قوم آقا زاده اند بافتم هفتادمن از مثنوی این حرف را درمسیر عشق چشمان تو ختم جاده اند
چشم‌ ِ دلم تنگ است تا گنبد ببیند چشم امید من به جز دست قلم نیست من نذر گریه کرده بودم در جوارت جایی برایم بهتر از کنج حرم نیست.. «صَلَّی‌ٱللَّه‌ُعَلَیْکَ‌یَاأَبَاعَبْدِٱللَّهِ»