eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پلک بالا میبری دنیا غزلخوان میشود مرجع تقلید شاعرهاست چشم ناز تو
نوشتم درد دلهایم همه گفتند عالی بود ندانستند که درمانی برای زخم کاری بود نوشتم درد دلهایم شبیه شعر بر دفتر ندانستند که هر شعرم برایم یادگاری بود نوشتم درد دلهایم همه خواندند و اما حیف ندانستند که سوز من همه از غمگساری بود نوشتم درد دلهایم گهی شاد و گهی غمگین ندانستند که این خنده فقط چهره نگاری بود نوشتم درد دلهایم زدست روزگار بد ندانستند که اشک چشم برایم برد باری بود نوشتم درد دلهایم به شبها کنج یک خلوت لقب سنگ صبورم داد عجب شب زنده داری بود جواد_الماسی
. سکّه ی این دوستی ها را نزن دندان رفیق گیرم اصلا اصل باشد، حیف دندان تو نیست؟ ‎‌‌ ‍‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تشخیص پزشک خستگی از دنیاست با من بنشین و چای درمانی کن ...
به برگه‌ی شجره‌نامه‌ام نوشته شده حلال‌زاده، غلامی، زِ دودمان نجف...
چقدر جان به لبم کرد این حقیقت بی رحم چرا همیشه تو را باید از خیال بخواهم؟...
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگریست جای گلایه نیست که این رسم دلبری ست
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد چشم انتظار باش درین ماجرا توهم
تا نسوزی عشق را هرگز نمی فهمی که چیست گاه بخشیدن گهی آغوش و گه درد و غم است...
صبر کن دسته گل تازه به آب افتاده! زندگی پشت سرت از تب‌و‌تاب افتاده عاشقی با تو فقط دردسری زیبا بود بی تو از صورت این عشق نقاب افتاده
در عشق نمی‌دانم درمانِ دلِ خویش خواهم که کنم صبر ولی دسترسَم نیست خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم از تنگ دلی جانا ، جای نفسم نیست...
نوشتم درد دلهایم همه گفتند عالی بود ندانستند که درمانی برای زخم کاری بود نوشتم درد دلهایم شبیه شعر بر دفتر ندانستند که هر شعرم برایم یادگاری بود نوشتم درد دلهایم همه خواندند و اما حیف ندانستند که سوز من همه از غمگساری بود نوشتم درد دلهایم گهی شاد و گهی غمگین ندانستند که این خنده فقط چهره نگاری بود نوشتم درد دلهایم زدست روزگار بد ندانستند که اشک چشم برایم برد باری بود نوشتم درد دلهایم به شبها کنج یک خلوت لقب سنگ صبورم داد عجب شب زنده داری بود جواد_الماسی