eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
"قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست" از آن روز که خبر شهادت امام ، به گوش کعبه رسید و حسرت به دلش ماند که تماشا کند طواف امام عسکری را، کعبه به انتظار نشسته و بی صبرانه منتظر دیدن قامت پسر اوست ! که تکیه دهد به آن و ندا سر دهد : " الا یا اهل العالم انا المهدی" کعبه هم منتظر توست حجت ابن الحسن العسکری ! شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت 🏴🍀 التماس دعا 🌹
✨ باد، مشتی ورق از دفتر عمر آورده است عشق سرگرمی سوزاندن این اوراق است !
اکنون که می‌روی به سلامت، برو ولی آهسته جان من! جگرم زیر پای توست ‎‌‌‌‌‌ 📘💔🎼 آوای دلنوازمن🎼💔📘
تو از تکبُرِ حُسن و من از حیا خاموش کجاست می؟ که حجاب از میانه بردارد ...
دارم سخنـی با تو و گفتن نتـوانم وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم شادم به خیالِ تو چو مهتابِ شبانگاه گر دامنِ وصلِ تو گرفتن نتوانم با پرتوِ ماه آیم و چون سایه ی دیوار گامی ز سرِ کوی تو رفتن نتوانم دور از تو، منِ سوخته در دامنِ شب ها چون شمعِ سَحَر یک مژه خفتن نتوانم فریاد ز بی مهری ات ای گل که درین باغ چون غنچه ی پاییز شکفتن نتوانم ای چشمِ سخن گوی تو بشنو ز نگاهم دارم سخنی با تو وگفتن نتوانم
هرچند غم عشقت پوشیده همی دارم هرکس که مرا بیند داند که غمی دارم گفتم که فرو گویم با تو طرفی زین غم زاندیشهٔ غم خون شد هم زهره نمی‌دارم
مثنوی در مثنوی درگیرِ رویایِ توام کیستی بامن بگو اینگونه شیدایِ توام مثل شمسی باز تابیدی تو برجان ودلم گم شدم در خود ولی انگار پیدایِ توام بی دل وبی جان و بی نام و نشانم کرده ای ناخدایِ این دلی من باز دریایِ توام یوسفم ! من بی نصیبم از جمالِ رویِ تو بی مروت مرهمی! آخر زلیخایِ توام هی غزل گفتم که شاید باز رحم آید دلت من که در ابیاتِ آن محوِ تماشایِ توام وامقِ من ! شاه بیتِ این غزل تقدیم تو عاقبت دستِ دلم رو شد که عذرایِ توام ؟
به مسجد آمدم و نا امید برگشتم دل از مشاهده ی تلخی ریا ، بیزار صدای قاری و گل دسته های پژمرده اذان مرده و دلهای از خدا ، بیزار ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻🌻🌻
مـا عرش خـدا را که ندیدیـم ولیـکن جایش "شب جمعه" حرم کرببلا هست
🕊 گدای نامه سیاهم، غلام چهره سیاه همان کسی، که به دست خودش شده گمراه همان که گریه برای تو کرد و بعد از آن نگاه پشت نگاه و گناه پشت گناه همان که حاصل یک عمر، نوکری اش را میان چاه گناهان، تباه کرده تباه کمیت بختِ منِ زار، لنگ لنگان است همیشه رفته سر من، کلاه، روی کلاه برای این که قبولم کنی به فرزندی تمام کودکی ام را، گذاشتم سرِ راه چه روزگار غریبی ست، نوکرت تنهاست به روضه می برم از دست روزگار، پناه به برق گنبد زردم عجیب، دلبسته به رقص پرچم سرخم عجیب، خاطر خواه به اربعینِ تو سوگند من کم آوردم دگر مجالِ غزل نیست، صحبتم کوتاه اگر بناست، پس از مرگ، کربلا بروم به عزت و شرف لا اله الا الله 🕊
 سحر جمعه شده حال پریشان دارم سینه ی سوخته از آتش هجران دارم ذکر أینَ الحسن و أینَ حسین ها تا کی ؟ از غم دوری تو،ناله فراوان دارم بوی پیراهنتان هم به مشامم نرسید! همه شب تا به سحر چشم به کنعان دارم چقدَر حوصله آقا به خدا پیر شدم ؟! در سرم موی سپید و تن لرزان دارم بی جهت نیست ندیدم رخ زیبای تو را چون که در دل هوس و لذّت عصیان دارم با همه تیرگی باطن و امواج گناه نکشم دست ز دامان تو تا جان دارم همه ی چشم امیدم به عنایات شماست با همه لکّه ی عصیان که به دامان دارم در دلم آرزوی دیدن یک لحظه تو را در کنار حرم شاه خراسان دارم جمعه ی آخر سال است و دو دستم خالیست بده در راه خدا،چشم به احسان دارم روز و شب من ز غم کرب و بلا گریانم در دلم ماتم سالار شهیدان دارم 🥀🤲
بعضی‌ها مانند فانوس اند نور وجودشان در تاریکی‌ دست در دست تو و قدم به قدم همراه توست...