eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم بردی و آنگٖاهی به پـنـدم صـبـر فرمایی مکن تکلیف ناواجب، که بی دل صبر نتوانم...
سوگند خورَم من به خدا و به سر او کاندر دو جهان دوست ندارم مگر او را...
هرچند غم عشقت پوشیده همی دارم هرکس که مرا بیند داند که غمی دارم گفتم که فرو گویم با تو طرفی زین غم زاندیشهٔ غم خون شد هم زهره نمی‌دارم
زِعشقت گرچه با دردیم و در هجرانت اَندر غم وز عشق تو نه بَس باشد ز هجران تو بس ما را
☘🍃 اشعارى زيبا از بزرگان شعر فارسى در باب : نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی چو دل به عشق دهی دلبران یغما را هنوز با همه دردم امید درمانست که آخری بود آخر شبان یلدا را ........................ صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی بو که برآید بر در ارباب بی‌مروت دنیا چند نشینی که خواجه کی به درآید ...................... هر جا روم ز کوی تو سر بر زمین زنم نفرین کنم ارادهٔ بیجای خویش را عمر ابد ز عهده نمی‌آیدش برون نازم عقوبت شب یلدای خویش را ...................... قندیل فروزی به شب قدر به مسجد مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا ....................... نور رایش تیره شب را روز نورانی کند دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند ........................ هست چون صبح آشکارا کاین صباحی چند را بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من ...................... ز آمیزش عالم و طبع عالم دلم نفرت و طبع عنقا گرفته شب محنت من ز امداد فکرت درازی شبهای یلدا گرفته ........................ شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری ........................ هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود تنگ چشمانرا نیاید روی زیبا در نظر قیمت گوهر چه داند هر که نابینا بود ....................... شوم از شام یلدا تیره‌تر بی درد دلم ز بودردا بتر بی همه دردا رسن آخر بدرمون درمان درد ما خود بی اثر بی ..................... من بی‌نام و نشان را به سر کوی وفا هرکه می‌داد نشان تو غلط بود غلط با خود از بهر تسلی شب یلدای فراق هرچه گفتم ز زبان تو غلط بود غلط ....................... من از روز جزا واقف نبودم شب یلدای هجران آفریدند ....................... ای لعل لبت به دلنوازی مشهور وی روی خوشت به ترکتازی مشهور با زلف تو قصه‌ایست ما را مشکل همچون شب یلدا به درازی مشهور ...................... چه عجب گر دل من روز ندید زلف تو صد شب یلدا دارد ...................... شب یلدا است هر تاری ز مویت، وین عجب کاری که من روزی نمی‌بینم، خود این شب‌های یلدا را ...................... بیدار شو که در شب یلدای نیستی در پرده است چشم ترا طرفه خوابها 🍉🍉 یلداتون مبارک عزیزان
جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما دردا که نیستت خبر از روزگار ما در کار تو ز دست زمانه غمی شدم ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما
☘🍃 جان بود و دلی ما را، دل در سر کارت شد جان مانده چه فرمایی، در پای تو افشانم من با تو جفا نکنم، تو عادت من دانی با من تو وفا نکنی، من طالع خود دانم
هر کس به خان و مانی دارند مهربانی من مهربان ندارم نامهربان من کو؟
جان در تن من چه كار دارد بي تو
ای دوست‌تر از جانم زین بیش مرنجانم مگذر ز وفاداری مگذار برین سانم جان بود و دلی ما را دل در سر کارت شد جان مانده چه فرمایی در پای تو افشانم من با تو جفا نکنم تو عادت من دانی با من تو وفا نکنی من طالع خود دانم با دلشده‌ی مسکین چندین چه کنی خواری ای کافر سنگین‌دل آخر نه مسلمانم بشکست غمت پشتم با این همه عزم آنست تا جان بودم در تن روی از تو نگردانم
ترا من دوست می‌دارم ندانم چیست درمانم نه روی هجر می‌بینم نه راه وصل می‌دانم نپرسی هرگز احوالم نسازی چارهٔ کارم نه بگذاری که با هرکس بگویم راز پنهانم دلم بردی و آنگاهی به پندم صبر فرمایی مکن تکلیف ناواجب که بی‌دل صبر نتوانم اگر با من نخواهی ساخت جانم همچو دل بستان که بی‌وصل تو اندر دل وبال دل بود جانم
ای دیر به دست آمده بس زود برفتی آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
جرمی ندارم بیش از این کز جان وفادارم تو را ور قصدِ آزارم کنی هرگز نیازارم تو را 🍷🧚‍♂
دلبر ز وفا و مهر، یکسر بگذشت تا کار دلم ز دست دلبر، بگذشت چون دید کزو قدم بر آتش دارم بگذاشت مرا و آبم از سر بگذشت