الزامِ تو
در من مَثَلِ
قافیه در شعر
دیوانه شود
در عَدَمَت حالِ ردیفم
مسلم_خزایی_ژاڪاو
بیا دوباره به چشمان هم نگاه کنیم
بیا دوباره در این باره ، اشتباه کنیم
من و توایم که تنها گناهمان عشق است
عجب گناه قشنگی ، بیا گناه کنیم!
راز اين داغ نہ در سجده ے طولانى ماست
بوسہ ے اوست ڪه چون مهربہ پيشانى ماست
#فاضل_نظرے
قالیچه و ایوان قشنگی دارم
موسیقی باران قشنگی دارم
پاییز و هوای خش خش خوشبختی
من با تو چه آبان قشنگی دارم
#شهراد_میدری
بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر
مرا ز خویش بگیر و مرا ز خویش ببر
من از تو بالی بلندبالا می خواهم
من از تو تنها بالی بلند و بالا پر
دلم ز دست زمین و زمان به تنگ آمد
مرا ببر به زمین و زمانه ای دیگر
#قیصر_امین_پور
عبرت کنید از داستانم دوستانم را
پنهان کنید از دوستانم داستانم را
پشت و پناهم زخم خنجر از رفیقان است
دارند میکاهند ذره ذره جانم را
بردند مانند شغالان بین تاکستان
نامهربانها قلب پاک و مهربانم را
ارثیه گور است دیگر آرزوهایم
بر باد داده دوستی ها دودمانم را
دیگر سروکار دلم با آسمان افتاد
روی زمین پس داده قلبم امتحانم را
پیدا شود ای کاش روزی یک جوانمردی
با مطع شعرم بسازد یادمانم را
#حسین_مرادی
گفتم کـه دلتنگم بیـا ای آنکه درمان منی
گفتی کنارم هستی وهمواره در جان منی
گفتم نمانـده در دلم شوری دگر از عاشقی
گفتی اگر لیلی شوم،مجنون و حیران منی
گفتم مرا بـا بوسه ای از عشق مهمانم نما
گفتی همیشه یک بغل از بوسه مهمان منی
گفتم کـه دیگر بعد تو نوری ندارد محفلم
گفتی که شمع روشن هر جمع پنهان منی
عاري از صبرم و طاقت نفسم بند آمد
زير اندوه فراقت نفسم بند آمد
ايستادي لبه ي زندگيم ، از اين روست
هر كسي رفت سراغت نفسم بند آمد
مو زدي شانه و ناخواسته عطري برخاست
مثل گل هاي اتاقت نفسم بند آمد
ساعت تازه ي خود را كه نشان مي دادي
چشم افتاد به ساقت نفسم بند آمد
موقع گفتن ِ اين شعر كمي ترسيدم
خوش نيايد به مذاقت ؛ نفسم ...
#كاظم_بهمنی