eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچت، به درد و داغ نشاند اهل خانه را سرتا سر مثلث خاورمیانه را جز محض استقامت و فرماندهی نزاد مادر، ستون آن بدن چار شانه را دشمن اگر که از تو، هراسی به دل نداشت موشک نمی‌گرفت به سویت نشانه را از سر گرفت با برکات شهادتت ملت دوباره رابطه دوستانه را وقتش شده که منتقمان زیر و رو کنند کاخ سیاه توطئه، آن دیو خانه را تا رجعتی دوباره به همراه منجی‌ات پاهات جا گذاشت زمین و زمانه را افسانه چیست؟! مادر میهن نزاده جز اسطوره‌های واقعی جاودانه را سردار جبهه‌های مداوم سفر بخیر گرچه بنا نبود چنین‌... آشیانه را...  
هر که خواهد از خدایش در دو عالم آبرو زائر موسی الرضا باید شود زین آرزو او کریم است و کریمان را کرم بخشیده است هرکه بر او رو زده لطف و عطایش دیده است ✋🏻 ♥️
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من!نه اینکه مرا شعر تازه نیست من ازتو مینویسم واین کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزلهای من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تورا کنار خود احساس می کنم اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است! 💔🌿
خُرّم آن روز که بازآیی و سعدی گوید : آمدی؟ وَه که چه مشتاق و پریشان بودم!
ڪاش یڪ لحظہ شوم ڪودڪ و خوابم ببرد فـــارغ از هرچہ، بہ ڪَهواره‌ے لالایی ِ تووو🦋 ❀
هربار بنام تو خداوند حکیم اینجا همه جفتند و ما هم که تکیم دردم که دو تا یا که سه تا نیست خدا از عشق بگویم که شود زخمِ جدا گفتم برسد مهر تو اما نرسید این شعر مرا هیچ کسی هم نَشِنید آن روز که خوبی بشود روزیِ من افسوس که قبلش شده روحم همه تن بداهه
`یک شبی با قطره‌های خوب باران می‌روم چتر خود رابسته و خیس و غزلخوان می‌روم مثل آن کودک که باهر بادبادک دلخوش است با عبور باد و اوج خنده ی جان می‌روم @Sherkhas
‌ ‌ ‌ ‌آنچه پنهان در میان سینه باشد عشق نیست عاشقان با رسم رسوایی به میدان میروند ‌ ‌ ‌
به تمنای تو دریا شده ام تو ببین یک تنه تنها شده ام چقدر حسرت پیوستن رود بخورم من که مجزا شده ام همه عاشق همه شاعر همه خوب بدم اما به تو رسوا شده ام یخ و سردی تو نداری غم و درد که منم عاشق سرما شده ام لب و چشمت بزند برق و منم به تماشای تو بینا شده ام
در شهر ما رسم است هرکس را که قهر است محکم ببوسند و درآغوشش بگیرند
ای خدا این وصل را هجران مکن ساحل آرامشم،طوفان مکن تا رسیدم بر نگارم غرق شد عاشقان را ترک در باران مکن هرچه کردی مشکلی نیست ولی هرچه با من کرده ای با آن مکن
هَمیشه تـازه‌ای و دیدَنَـت یِـک اتَّـفـاقِ بِکـر شَبیهِ رُؤیَتِ مَهتاب دَر شَب‌هایِ بارانی‌ست