eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
آبادی شعر 🇵🇸
مُشکلِ شَرعی ندارد بوسه از لبهایِ تو میوهِ بیرون زده از باغ حقِ عابر است🖐
میوه بیرون زده از باغ را هر کس که چید... باغبان با دسته بیل و سگ کند دنبال او! "عاصی" 😅
مناقشه در شعر عاشقانه جایز نیست... که اگر بود اینچنین شعر می شد کشک! "عاصی"
در شب یلدا بیا الگو بگیر از یک شهید👆👆 تا شوی در هر دو عالم عاقبت پاک و سعید عکس از مرغ و کباب و سفره های رنگ رنگ عکس کامی که اخیرا آمد از سمت فرنگ در کنار دیس میوه ظرف آجیل و عسل در مجازی منتشر کردی کنون بشنو مثل... آه هر کس که ندارد گیرد آخر پای تو در جهنم می‌شود اینگونه جانا جای تو این چه فرهنگ بدی باشد که مُد گشته کنون می‌کِشد انسان عاقل را به سر حد جنون واقعا معنی ندارد انتشاری این چنین... شاید ابلیس پلید باشد تو را اندر کمین موجب شرمندگی یک پدر شاید شوی گر که آه از دل کشد شاید از این دنیا روی گوش کن پندی ز "عاصی" خودنمایی کن رها تا شفیع تو شود در روز محشر مصطفی(ص) "عاصی" 🌹🌹🌹🌹
"مثل سر درد پس از طی شدن مستی ها" خسته ام از همه نیرنگ و همه پستی ها شده ام خسته ز خود ، خسته ترین فرد منم "خسته ام مثل تمام دهه شصتی ها" "عاصی" و... 😔😔😔
دهه ء شصتی ام و شصت دلم هفتاد است... کوه دردم و ته قلب لطیفم شاد است دهه جنگ و غرور و دهه عشق و صفا... زاده این دهه از کون و مکان آزاد است خاطراتی که مرا برده به دوران خوشش خرم آن روز که بینم که وطن آباد است "عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی " عمر آدم چو یکی شمع به راه باد است یک دهه شصتی مظلوم چه دارد در یاد... خاطراتی خوش و خسته که به دل در یاد است بازی یک دهه شصتی چه بود غیر از منچ... بازی کودک امروزه فقط پهپاد است گفت صابون و نوشتم به قلم من سابون... گفت معلم پسرم ، اول صابون صاد است دگر آن دوره نیاید به سراغم صد حیف... زان همه شور و صفا خاطره ای در یاد است "عاصی" ❤️❤️😔😔
دق نده من را بگو چیزی که باشد در دل ات... یک "تو را من دوستت دارم" ندارد زحمتی...! "عاصی" 🌹❤️
َفقط خدا: اصلا چگونه سفره ی یلدا به پا کنم؟!! یا غصه های چاه را چگونه رها کنم؟!! آجیل و ظرف میوه و یک کاسه از عسل؟ بر ناله های زینب کبری جفا کنم؟! من صاحب عزا شدم لیکن چگونه من در مجلس عزیز خودمن کی صفا کنم؟! یلدا اگر شود ومن اینگونه خطا کنم گویید بعد از آن به کجا اقتدا کنم ؟! مهر علی ست به همراه شیر مادرم این فخر عالم است که به آن من صفا کنم تقدیم به مادر سیده ام💔
Hamed-Zamani-Nahelatal-Jesm-Yani-(320).mp3
7.99M
🎼ناحلة الجسم 🎤حامد زمانی 🌾🏴🌾
سیده بود دلش عاشق شعرم شده بود من هم از خال لبش شعر سرودم بسیار رفت و تنها شده ام وای به حال دل من گشتم از دوری آن ماه دل آرا بیمار "عاصی"
بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد یا دعا از سر سجاده به بالا برسد زندگی سخت نفس می کشد اینجا بی تو کی به آخر نفس این شب یلدا برسد چشم باران زده کوچه به راه است هنوز کاش آهنگ قدم هات به اینجا برسد حسرت یخ زدۀ پنجره ها را دریاب تا به گرمای دمت فصل تماشا برسد سیزده قرن زمین چشم به راهت مانده نکند کار دوباره به اگر ها برسد درد دیرینه یک قوم تو را می خواند با تو این زخم قدیمی به مداوا برسد اگر از عمر جهان ثانیه ای باقی بود باید آن ثانیه حرف تو به دنیا برسد … شجره نامه ما مثل سحر معلوم است چون به سر سبزی سرشاخه طوبی برسد
دلی دارم که هر چندش بیازاری، نیازارد نه دل سنگست پنداری، که آزردن نمی ‌داند!
صدای شعله آتش ، صدای ضربه بر آن در صدای ناله مادر ، جواب و رعشه از حیدر «صابر»
بگریز از هجوم غم اندر پناه شعر! در روزگار، خوش‌تر ازین کار و بار کو؟
عطروبوی مریمی ها را چو باد آورده است شاعر امشب باز مریم را به یاد آورده است میرود افتان وخیزان چون خماری درد کش گوییا تریاک چشمت اعتیاد آورده است نازنین ازبس که در اوج کمالی بهر تو حک نموده برنگینی وان یکاد آورده است خواب را کرده حرام و نیمه شب در یاد توست درد هایش گرچه شاعر رابه داد آورده است در تمام عمر شاعر با عصای احتیاط پیش تو بشکست آنرا اعتماد آورده است در کلاس چشم تو دل کنده از زهد وریا دست هارا شسته انگار ارتداد آورده است نیستی اما سکوت شب گواهی میدهد شاعر امشب نام مریم را زیاد آورده است روز محشر را تصور کن که با سوزی عجیب شاعری از ظلم تو آه از نهاد اورده است
کاش می شُد کُنجِ دِنجی را شَبی پیدا کُنَم آدمیزاد است دیگر ... دوست دارد دِق کُنَد!   ‎
شاعران عاشق بوی گل مریم هستند لطف کن دامن خود را بتکان، عشق کنند!
تمام هفته دلم در هوای کرببلاست ولی سه شنبه دلم میل جمکران دارد
کشته ی عشق زیاد است ولی سنگ دلان سکته را علت مرگ همگان می گویند... 
نمیدانم که دست از کی بگیرم میان مریم و زهرا اسیرم اگر آگَه شود از من سهیلا به دست نازنین شاید بمیرم 😐😂✋
از هرکه ذکر خیر خودم را شنیده ام گفتم به او که من چه عذابی کشیده ام من شاعرانه گوشِ چپِ مستطیل سبز دنبالِ لقمه نانِ حلالی دویده ام
بہ انزواے من آهستہ ‌تر بیا اے شعر، زِ زخمہ هاے نسیمٺ رباب می‌لرزد غزال من چہ شنیدے ز باد اے صیاد درون مردمکت اضطراب می‌لرزد...
تا کی و چــــــرا بهای سنگین بدهیم؟ خر را به همه جــای لیموزین بدهیم؟ این باج زیادی به شغال آیا نیست؟!؛ فرغون بخریم و پول‌ماشین بدهیم‌؟ ✍ ✒️
پاییز،خم کوچه، دو دلباخته ،عشق هی خیره به هم... دلکده ای ساخته عشق دیگر نتوان گذشت از بوسه برآن لپی که از این شرم گل انداخته عشق @gida13
دل خانه و بیقرار ذکرش شده لب با عشق در آمیخته هر تار عصب خوش خلقی و بدخلقی ما مربوط است با حال نوازنده ی این لا مصب* *مذهب @gida13
ناشناسم خوانده ای باشد فقط این را بدان شاعری معروف با مضمون چشمان تو ام