.
دلم گرفت و دلم رفت سمت و سوی حسین
هوا هوای حسین است ، اشک بسم الله
#حبیب_خوشکلام
جارو کشیدی خاطراتت را
غم را به دام انداختی بانو
خانه تکانی کرده ای دل را
جای تمییزی ساختی بانو
بگذار تاج پادشاهی را
روی سر اشعار زیبایت
پر کن تمام شهر را بانو
از عطر شب بوهای دنیایت
در خواب احساساتی ات هرجا
در آسمان ابری خانه
خورشید پنهان است با گرما
رد لطیفی هست جانانه
بخت از نگاهت خوب و شیرین است
حرفی نمانده بینمان دیگر
عشق از تو دارد رنگ و بوی ناب
در نقشِ مادر، خواهر و دختر
#پریسامصلح
#بداهه_باکلمات
#داغون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشورهی ما بود دلآرام جهان شد
#حامد_عسکری
♡
#
گفتۍ چہ خبر؟
از توچہ پنهانـ خبرے نیست
در زنـــــــــــــــدگۍامـ
غیرِ زمستانـ خبرے نیست...
#امیدصباغنو
درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست
زمستان گرچه طولانیست، آخر نوبهاری هست
مرا در قلب خود کُشتی و از دنیای خود راندی
گمان میکردم ای بیرحم بین ما قراری هست
تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو
ولی ای بیوفا از بیوفا هم انتظاری هست
چو در قلب تو میتازند بعد از من رقیبانم
به یاد آور که در صحرای آغوشت مزاری هست
اگر یک عمر هم در بستر آرامشت باشی
بدان ای رود! در پایان راهت آبشاری هست
#فاضل_نظری
اگر که شعر به تنهاییام اضافه نمیکرد
شبی به جای قفس آشیانه ساخته بودم
#امیرعلیسلیمانی
هر سوی موج فتنه گرفتهست و زین میان
آسایشی که هست مرا در کنار توست
#هوشنگ_ابتهاج
در کوچه های قلب من گاهی قدم بگذار
ایران بعد از حمله ی چنگیز را حس کن
#سیدحسین_حسینی
صد بار به سنگ کینه بستند مرا
از خویش غریبانه گسستند مرا
گفتند که بی ریا باید زیست
آیینه شدم باز شکستند مرا
ایرج زبردست
آتشت در دلم ای دوست فروزانتر باد
هستیام از شرر شوق تو خاکستر باد
#حسین_منزوی
دل چو بستم بخدا حسبی الله و کفی
نروم سوی سوی حسبی الله و کفی
تن من خاک رهش دل من جلوه گهش
سرو جانم بفدا حسبی الله و کفی
او چو دردی دهدم یا که داغی نهدم
نبرم نام دوا حسبی الله و کفی
همه نورست و ضیا همه رویست و صفا
همه مهرست و وفاحسبی الله و کفی
او کند مهر و وفا من کنم جور و جفا
من مرض اوست شفا حسبی الله و کفی
گر بخواند بدوم ور براند نروم
چون توان رفت کجا حسبی الله و کفی
فیض ازین گونه بگوی در غم دوست بموی
ورد جان ساز دلا حسبی الله و کفی
فیض کاشانی
من سالها شبیه کسی بودهام که نیست
من زیر دست و پای خودم هم لگد شدم
میخواستم شبیه تو باشم... شبیه شعر
یک قلب کاغذی که نفس میکشد شدم...
#فرزانه_اسماعیلی