eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دستی بلند کردم و گفتم: "سفر به خیر!" خوش می‌روی، گذار تو از این گذر به خیر من چون گَوَن، اسیر غم خویشتن شدم یاد تو -ای نسیم خوشِ رهگذر!- به خیر یاد تو -ای که خیسی چشمان من نشد آخر به عزم راسخ تو، کارگر- به خیر یادت نمی‌رود ز خیالم، مگر به مرگ ذکرت نمی‌رود به زبانم، مگر به خیر بی‌خوابی، ارمغان دلِ رفته‌ی من است هرگز نمی‌شود شب عاشق سحر، به خیر تسلیم ناگزیریِ تقدیر خود شدم دستی بلند کردم و گفتم: "سفر به خیر..."
مهروعلاقه ام ب توهیچ، یکدم فقط بگو باتو چ کرده ام ک سلامم نمی دهی...!؟ سلام به دوستان بزرگوار صبح بهاریتون بخیر🌹🌹🌹
مرا به عاشقی و دوست را به معشوقی چه نسبت است ؟ بگویید قاتل و مقتول
صبحی که بتابد به دلم روی چو ماهت آن صبح به کام من و دل باشد و دنیا... 💟
از من مخواه شعر بلند ای عزیز من تا مینویسمت قلمم بغض میکند
نیست کند؛ هست کند؛ بی‌دل و بی‌دست کند! باده دهد؛ مست کند؛ ساقی خمّار مرا (: -
هدایت شده از الف.الف
•🌿❛ رنـجِ دنیـا، فکرِ عُقبی، داغِ حـرمان، دردِ دل یک نفس هستی به دوشم عالمی را بار کرد... 🦋
پُر از دردم، پر از حسرت، پر از تنهایی بیجا میان هر نگاه بی جوابم میکشم آهی...
بهترین منظرھ اے را ڪھ بھ عمرم دیدم عڪس چشمان خودم بود،ولے در چشمت...
باز در چشم تو کردم گذری بر غزلم عاقبت شاعر چشمت شدم و در به درم
مرا یکبار دیگر گوش کن،از عشق می گویم زبان چشم هایم را نمی فهمی مگر جانم؟!
زبان چشم‌هایت با نگاهم جنگ افتاده هزاران بار گفتم عاشقم، اما نفهمیدی