eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ز بی‌حیاییِ اغیار و بی‌‌وفاییِ یار به جان دوست که یکبارہ دلشکسته شدیم
يوسفاني كه به كرات شهادت دادند چاه كنعان شده اين چاله‌ی رو گونه‌ی تو...
دل بازهم بهانه ی رفتن گرفت و باز تا بال و پر گشود سراغ از قفس گرفت گفتم به هیچ کس دل خود را نمیدهم اما دلم برای همان هیچ کس گرفت افسردگی به خسته دلی از زمانه نیست افسرده آن دلی‌ست که از همنفس گرفت
من همیشه سر به زیرم تو همیشه با حیا کفش هایت را عوض کردی تو را نشناختم
‍ با نگاهی آن همه آزار  یادم می رود هرچه کردی برسرم آوار یادم میرود خوب میدانم نمیمانی برای قلبِ من باز تا دل می کند اصرار یادم میرود چشمهایم رازِ دل را برملا میسازد وُ تاکه میخواهم کنم انکار یادم میرود چالِ لبخندت که برگونه نمایان میشود سالها  دلتنگی و تکرار  یادم می رود در فراقت شعرها گفتم برای چشم تو چشم درچشمت،همه اشعار یادم میرود منکه میدانم دوباره میکُنی خون بر دلم بُگذرد تا کارِ دل از کار  یادم می رود میروی و باز حالِ من دگرگون می شود هرچه را که کرده ام اقرار یادم میرود منکه یک عُمری فراموشم شده بی مهری ات گربیایی باز هم  این بار... یادم می رود... !
لعنت به شعر بس که ورق می زند تو را من شهریار تو ، تو ثریّای دیگری جغرافیای شهر ، بهم ریخت بعدِ تو کی می شود دوباره از این کوچه بگذری ?
من اختیار نکردم پس از تو یار دگر به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست
الماس‌های دیده‌ی من مشتری نداشت گوهرشناس بود، فقط آستینِ من
در حسرت موهای تو جانم به لب امد بر مخترع روسری صد لعنت و نفرین!!!
هُولِ فردای قیامت گر ندارم، دور نیست کرده‌ام با تارِ زلفش عمرها مشقِ صراط...
لعنت به تو که رفتی و تنها شده‌ام من رحمی تو چرا بر دل غم دیده نکردی؟
سه شنبه شب هاسکوتم ناگهانی می شود دلم لبریز عـــطر مهربانی می شود 🥀همینکه قطره اشکی چکید از دیده عشق هوای قلب مـــــن جمکرانی می‌شود أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج