eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست این سر آشفته و این قلب ناخرسند چیست؟
به گیسوان پریشان خود نگاهی کن که شرح حال من است این کلاف سر در گم به سر هوای تو دارم، خدا گواه من است اگر رسیده نمازم به رکعت پنجم
گر نشد او محرمم، مرهم درد و غمم من نشدم بی‌نصیب، شاعر مستان شدم 😊
زندگی با تو چه کرد ای عاشق شاعر مگر؟ کان دل پر آرزو از آرزو بیزار شد...
این که با خود میکشم هرسو مپنداری تن است گور گردان است و در آن آرزو های من است!
ز چشمش ببین قلب ویران ترک خورد نشست او ولی بی‌تفاوت پفک خورد ببین شاعر زخمی از داغ هجران چگونه ز بابای عشقش کتک خورد 😭
شهرِ بعد از جنگم و آرامشم طوفانی است مانده از ایل و تبارم یادگاری سوخته...
هر جا سخن از عشق شد اوضاع به هم ریخت
در سرم شوری به پا از حسرت دوران اوج بی قرار زخمه ام، مثل سه تاری سوخته ...
‌ ‏سکوت محض من ای دوست از رضایت نیست ز حجم بغض مگر کوه در گلو دارم!
مثل سرداری اسیرم، “اعتباری سوخته” تو زمستانی لطیفی، من بهاری سوخته شهر بعد از جنگم و آرامشم طوفانی است مانده از ایل و تبارم یادگاری سوخته شرح تنها بودنم تنها همین یک مصرع است: کنج ریلی دور افتاده، قطاری سوخته دردلم شوری به پا از حسرت دوران اوج بی‌قراری زخمه‌ام مثل سه‌تاری سوخته باختم خود را به پایت ، از غرور سرکشم پاکبازی مانده با دار و نداری سوخته
در پاسخت گاهی فقط لبخند باید زد جا می زنی اما به من "نامرد"می گویی