eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
113 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آبشار موهایت چه زیبا موج میزند در ساحل صبح و نگاه هوس انگیز من در کمین شکار لحظه ها برای لمس تنت
عجب که راه نفس بسته‌اید بر من و باز در انتظار نفس‌های دیگرید از من!
مثل گل‌های ترک خورده کاشی شده‌ام.. بعد تو پیر که نه.. من متلاشی شده‌ام..
در کلبه یِ جنگلیِ گیلانی مان با رقصِ گُل و شوقِ غزلخوانی مان عطرِ خوشِ چای و هیزمِ نم خورده دل می‌برد از صبحِ زمستانی مان
گر مرا دوزخ فرستد ذات حق یوم الحساب تا ببینم حاصل عصیان خود را در عذاب چون بسوزد پیکرم در آتش داغش ولی... سینه ام هرگز نسوزد چون به دل دارم علی(ع) "عاصی" ❤️❤️❤️
خورشید ز شهر مکّه چون سر می‌زد در سینه،کبوتر دلم، پر می‌زد وقتی به حریم کعبه رفتم، دیدم هستی درِ خانهٔ علی، در می‌زد 🌱
با خودم شوق و شور خواهم برد کوله بار غرور خواهم برد چون تو گفتی فمن یمت یرنی آرزو را به گور خواهم برد شاعر:
هوهوی تو تا دشت را لبریز می کرد ! شمشیر تو اِعلان رستاخیز می کرد ! تو ! آن سلحشوری که هر دَم تیغ خود را با گردنِ گردن فرازان تیز می کرد ! وقتی به میدان می زدی هر مَرد جنگی از پنجه ی شیراَفکنت پرهیز می کرد ! «مَرحَب» اگر از زور و بازویت خبر داشت خود را هزاران بار حَلق آویز می کرد ! ابرو که در هم می کشیدی ذوالفقارت بر پهنه ی آفاق جَست و خیز می کرد ! جولان بازوهای تو در صحنه ی جَنگ مرگ سپاه فتنه را تجویز می کرد ! هر مادری شب های طفلان خودش را با قصّه ی رَزم تو سِحرآمیز می کرد ! اُسطوره ای هستی ! که در تلخی ایام تاریخ را شیرین و شورانگیز می کرد ! شاعر: