مُکعب گونه می چرخید و چندین
احتمال اما
فقط یک بار تاسِ عِشـق را شِش
آمدن کافی ست..
#امیر_سپهراد
فهمیده اند خلق که این شاه را رَواست
جای زنش، به جان کنیزش قسم دهی...!
#سعید_صاحب_علم
فاصله دفتر تقدیر
مرا پر کرده ست
سهم من چند ورق
خاطره باشد کافی ست
#معراج_دولتی
بر برگشت تو بدبینم چنان طفل یتیمی که
دگر فهمیده معنای کسی را که سفر رفته
#محمدمهدی_نورقربانی
وقتیکه لب وا میکند، چون غنچه زیبا می شود
یک چاله ی با عمق کم، در گونه پیدا می شود؛
هردم که میگوید سخن، شهد از لبانش می چکد
در چانه اش هم مختصر، چالی هویدا می شود؛
عکسی ز رخسارش اگر، افتد به دریای خزر
جنگی میان ارتشِ روسیه با ما می شود!
آنگه که شانه میزند پیچ و خم گیسوی خود
یک رقص چوب دیدنی، با شانه اجرا می شود؛
امروز اگر کنکوری از اندام او برپا شود
فردا تمام رتبه ها زیر ده امضا می شود؛
تا یک قدم در کوچه ی باریک مسجد می نهد
شیخ به ظاهر پاک ما، غرق تماشا می شود!
درحسرت دیدار او، دیده به دنیا بسته ام
گر سمت من آید شبی، چشمان من وا میشود.
یوسف محقق
😅😋😉😜
نگرانم!ولی چه باید کرد ؟
عشق دلواپسی نمیفهمد
درد من خط میخی ست عزیز
درد من را کسی نمی فهمد
#یاسرقنبرلو
اگر دردِ مرا درمان فرستی
وگر کِشتِ مرا باران فرستی
وگر ساقیِ جانِ عاشقان را
میانِ حلقۀ مستان فرستی
همه ذرّاتِ عالم زنده گردد
چو جانم را برِ جانان فرستی
مولانا
...
تپش هاے قلبم سوے بینهایت می رود
همانجا ڪه تو
زمزمہ می ڪنی
"دوستت دارم"
#شقایق_عباسی
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟
پر میزند دلم به هوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟
رفتیم و پرسش دل ما بیجواب ماند
حال سؤال و حوصلهی قیل و قال کو؟
#قيصر_امين_پور
ماهی تنهایِ تُنگم ،
کاش دست سرنوشت
برکه ای کوچک به من می داد
دریا پیشکش
#سجاد_سامانی