eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
نشسته ام رمضان را کنار خوان رقیه منم گدای همین لطف بیکران رقیه اگرچه رانده شدم از همه ولی به امیدی رسانده ام سر خود را به آستان رقیه نمیزند لب خود را به لقمه ای که حرام است هر آنکه میخورد از رزق آب ونان رقیه خدا کند نزنم باز زیر قول وقرارم و سربلند بمانم در امتحان رقیه گره گشایی ما روضه های سوم ماه است که میهمان خدائیم و میهمان رقیه به ناله های منِ تحبس الدعا نظری کن به ناله ی ابتا، یاحسین جان رقیه نشسته ام سر سجاده واکند به دعایش زبان لال مرا لکنت زبان رقیه کمان شده قد من با گناههای زیادم مرا ببخش قسم بر قد کمان رقیه به خاک چادر زینب قسم که در صف محشر تمام گریه کنانند در امان رقیه خمیده راه اگر میرود بخاطر این است که خورده ضربِ لگدها به استخوان رقیه گرفته است چه محکم به دست معجر خود را رسیده آتش خیمه به گیسوان رقیه : روز سوم‌ آمد و یاد‌ رقیه‌ کرده‌ ام هدیه‌ کردم‌ روزه‌ام‌ را‌ من‌ به‌ بانوی‌ دمشق♥️ سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
پرسید خوبی خواستم آری بگویم چشمم دهان واکرد و اشکم شد جوابش
من هستم و دوباره دلی بی قرار تو این کوچه های خسته ی چشم انتظار تو منظومه ی بلند غزل های ناز من! خورشید هم ستاره شود در مدار تو زیبا ترین تغزل بارانی منی می بالد عاشقانه غزل در بهار تو عطری نجیب می وزد از واژه های من هرگز نبوده این همه شعرم دچار تو بخشیدم عاشقانه دلم را به چشمهات باشد که بی بهانه شود در کنار تو جایی که عشق نیز دچار تو می شود از من عجیب نیست شوم بی قرار تو رضا_قریشی_نژاد
اگر از کشته ی خود نام و نشان می پرسی عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما 💠 💠
استیکر گل نده غزل میسازم از شهد نخورده اش عسل میسازم از حسرت بوییدن مویت بانو اصلا سر خویش را کچل میسازم
به کجا کشانده ای تو؟ دلِ کافرِ پُر از عشق نه وضو نه قبله دارد، هوسِ نماز کرده....
زمان فرسود دیدم هرچه از عهد ازل دیدم زهی این عشق عاشق کش که عهد بی زمان دارد!
از خاطرِ آزرده‌ ام هرگز نخواهد رفت زخمی که از آن خنده‌ های بانمک خوردم!
میخواهی بمان میخواهی برو رفتن تو دل انگیز تر از آمدن دیگریست
به سومين سحر ماه بندگي سوگند دو چشم نوكرتان مات رقص پرچم توست ز نوكران قديم رقيه ساداتم(س) دلم اسير شب سوم محرم توست...
یاد سه ساله دختری که گفت : بابا رفتی ومن چشم انتظارم در فراقت...
وفاداری شبیه من به خواب خود نمیبینی چنان دیوانه‌ات بودم که بی‌تو، با تو بودم من...!
همدردی و هم دردی و درمان دل ما ای هرچه بلا هرچه جفا هرچه شفا تو... 😍
با ماجرای وصل، کنار آمدم...دریغ حالا فقط به دیدن آن ماه دلخوشم! بین هجوم خاطره ی یوسفی که نیست با اشک و دشت و پیرهن و چاه دلخوشم
خواستم تا پیش جانان پیشکش جان آورم پیش دستی کرد عشق وجانم اندر بربسوخت
روزه داران همه بر بام به او می نگرند من دیوانه کجا در پی رویت باشم؟
جانم از تنگی این دل به لب آمد بی‌تو با چنین دل غم عشق تو چه در می‌بایست؟
زمان فرسود دیدم هرچه از عهد ازل دیدم زهی این عشق عاشق کش که عهد بی زمان دارد!
من همان مست خراب و تو همان زاهد شهر ما دوتا تا به ابد دشمن هم می مانیم
به کجا کشانده ای تو؟ دلِ کافرِ پُر از عشق نه وضو نه قبله دارد، هوسِ نماز کرده....
بویِ عَطرِ تو غَزَل ریخت به جان و تَنِ مَن ..!! دوری ..!!! اَمّا ..! تو کنارِ دِلَمی اینجایی ...
پرواز میخواهم بیاو آسمانم باش بیزارم از دنیا بیا بانو جهانم باش چشمان تو زیباترین مضمون شعرم شد باش و عصای دست و پاهای زبانم باش چون مرده ای در حال و رفت و آمدم بی عشق از دست وپاها تا نیفتادم تو جانم باش جز بودن تو خواهش دیگر ندارد دل یا مهربانم باش یا نامهربانم باش از هر نسب یا هرسبب خالیست اطرافم هم بستگان هم سایر وابستگانم باش برروی دریا تخته چوبی بی هدف هستم مقصد توهستی نازنینا بادبانم باش
اسیر چشمهایت بودم و هول و ولایم را نفهمیدی تو معنای گرفتاری دست در حنایم را نفهمیدی تو را هر لحظه ای دیدم زبانم از نفس افتاد،جان دادم... به لبخندی گذشتی از من و حال و هوایم را نفهمیدی دوچندان شد طپشهای دلم، در گر گرفتن ها ی دیدارت به چشمم خیره گشتی و زبان چشم هایم را نفهمیدی خراب این خراب آباد نامردم که پوشاندت عبا اما دلت سرمای دی، لرز تن یک لا قبایم را نفهمیدی گذشتی از من و احساس پاکم، خواب تلخی بود بانو جان نه نفرینم نه اشکم ،خنده ام ،حتی دعایم را نفهمیدی @gida13
بی تو دیشب در کنار شعرها خوابم گرفت مثل یک کودک که روی دفترش خوابیده است