#سحر_سوم
به سومين سحر ماه بندگي سوگند
دو چشم نوكرتان مات رقص پرچم توست
ز نوكران قديم رقيه ساداتم(س)
دلم اسير شب سوم محرم توست...
#حامد_فلاحي_راد
#سحرسوم
یاد سه ساله دختری که گفت : بابا
رفتی ومن چشم انتظارم در فراقت...
#علی_ساعدی
وفاداری شبیه من به خواب خود نمیبینی
چنان دیوانهات بودم که بیتو، با تو بودم من...!
#پروانه_حسینی
همدردی و هم دردی و درمان دل ما
ای هرچه بلا
هرچه جفا
هرچه شفا
تو...
#حسین_مرادی
#جان_من_است_اوووو😍
با ماجرای وصل، کنار آمدم...دریغ
حالا فقط به دیدن آن ماه دلخوشم!
بین هجوم خاطره ی یوسفی که نیست
با اشک و دشت و پیرهن و چاه دلخوشم
#حسین_دهلوی
روزه داران همه بر بام به او می نگرند
من دیوانه کجا در پی رویت باشم؟
#معین_صباغ_مقدم
جانم از تنگی این دل به لب آمد بیتو
با چنین دل غم عشق تو چه در میبایست؟
#اوحدی
زمان فرسود دیدم هرچه از عهد ازل دیدم
زهی این عشق عاشق کش که عهد
بی زمان دارد!
#هوشنگ_ابتهاج
من همان مست خراب و تو همان زاهد شهر
ما دوتا تا به ابد دشمن هم می مانیم
#مانی_فرازمند
به کجا کشانده ای تو؟ دلِ کافرِ پُر از عشق
نه وضو نه قبله دارد، هوسِ نماز کرده....
#ناصر_پروانی
بویِ عَطرِ
تو غَزَل ریخت
به جان و تَنِ مَن ..!!
دوری ..!!!
اَمّا ..!
تو کنارِ دِلَمی اینجایی ...
#محسن_بوجار
پرواز میخواهم بیاو آسمانم باش
بیزارم از دنیا بیا بانو جهانم باش
چشمان تو زیباترین مضمون شعرم شد
باش و عصای دست و پاهای زبانم باش
چون مرده ای در حال و رفت و آمدم بی عشق
از دست وپاها تا نیفتادم تو جانم باش
جز بودن تو خواهش دیگر ندارد دل
یا مهربانم باش یا نامهربانم باش
از هر نسب یا هرسبب خالیست اطرافم
هم بستگان هم سایر وابستگانم باش
برروی دریا تخته چوبی بی هدف هستم
مقصد توهستی نازنینا بادبانم باش
#حسین_مرادی
اسیر چشمهایت بودم و هول و ولایم را نفهمیدی
تو معنای گرفتاری دست در حنایم را نفهمیدی
تو را هر لحظه ای دیدم زبانم از نفس افتاد،جان دادم...
به لبخندی گذشتی از من و حال و هوایم را نفهمیدی
دوچندان شد طپشهای دلم، در گر گرفتن ها ی دیدارت
به چشمم خیره گشتی و زبان چشم هایم را نفهمیدی
خراب این خراب آباد نامردم که پوشاندت عبا اما
دلت سرمای دی، لرز تن یک لا قبایم را نفهمیدی
گذشتی از من و احساس پاکم، خواب تلخی بود بانو جان
نه نفرینم نه اشکم ،خنده ام ،حتی دعایم را نفهمیدی
#محمدجواد_منوچهری
@gida13
بی تو دیشب در کنار شعرها خوابم گرفت
مثل یک کودک که روی دفترش خوابیده است
#سما_سادات
چه بخت و طالعی، فرجام نیکی
زبانت با عسل افطار کرده
چشیدی عشق را از وادی طور
شهادت وصل را هموار کرده...
#بداهه
#زهره_قاسمی
عشق یعنی نامِ او قافیه ی شعرت شود
و بخوانی شعرِ خود را تا شود حالت ردیف!
#سارا_یوسفی
من که با هرولهی سیل نرفتم از جای
صحبت از عشق که شد، نم نم بارانم برد...
#مرتضی_لطفی..
مردم از ماتمِ من شاد و من از غم خشنود!
شادمانم کن و اندوه مکرر برسان...
#فاضل_نظری
رفته بودم پیشِ دکتر تا که درمانم کُنَد...
قصهیِ عشق مرا فهمید و خود بیمار شد...
#مسعودمحمدپور
دیر شد! در من اگر هم شور و شوقی بود، مُرد...
دیر شد! این مَرد، آن مَردی که سابق بود، نیست...
#سجادرشیدیپور
صدطبیب آمد ندانست دردِ این شوریدہ دل
ڪیستی تا آمدی صد درد ما درمان بشد...
#راحم_تبـــریزی
غلط کرده کسی جز من اگر آید سرکویت
که پشته سازم از کشته به تعداد سر مویت
حسودی میکنم بر آینه بر عینکت بانو
به حتی شال و پیراهن به انگشتر النگویت
نشسته برلب خمگونه ات که شعر میسازد
دل از نازک خیالی های خال مست هندویت
زبانش لال باد این باد بی بنیاد افشاگر
که شهری مست میرقصند از اسرار گیسویت
تمام شهر میمیرد و گورستان به پاخیزد
قیامت میشود روبندرا برداری از رویت
نباید چشمهایت را ببیند کس که خود دیدم
جوان را پیر و پیران را جوان کرده ست جادویت
اگر آواز سرداده غزل من را مکن تهدید
گلویم کرده استقبال از تیزیّ ابرویت
#حسین_مرادی