eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ یارفیق من لارفیق را شنیده ای یانه این نسخه برای دل بی رفیق درمان است ━━━━💠🌸💠━━━━
: ما با هم دوست‍‍یم - نه نیستیم غریبه‌هایی هستیم که با هم خاطره دارن ♥️
چیزی از عشق بلاخیز نمی‌دانستم هیچ از این دشمن خون‌ریز نمی‌دانستم در سرم بود که دوری کنم از آتش عشق چه کنم؟ شیوه پرهیز نمی‌دانستم گفتم ای دوست، تو هم گاه به یادم بودی؟ گفت من نام تو را نیز نمی‌دانستم بغض را خنده مصنوعی من پنهان کرد گریه را مصلحت‌آمیز نمی‌دانستم عشق اگر پنجره‌ای باز نمی‌کرد به دوست مرگ را این‌همه ناچیز نمی‌دانستم | |
جان آمده رفته، هیجان آمده رفته نام تو گمانم به زبان آمده رفته احیا نگرفتم تو بگو چند فرشته صف از پی صف تا به اذان آمده رفته؟ پلکی زده ام خواب مرا آمده برده پلکی زده‌ام نامه‌رسان آمده رفته امسال نبرده‌ست مرا روزه، فقط گاه بر لب عطشی مرثیه‌خوان آمده رفته من در به‌ در او به جهان آمده بودم گفتند: کجایی؟! به جهان آمده رفته! ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم‌ بسیار به عمرم رمضان آمده رفته...
جرم تو بود و ❤️سپردن جرم من🚓 هر کدام از ما به قدر دیگری داشت...🕯️☺️☺️☺️
خدا کند که مرا از دلش جدا نکند من و جدا شدن از جان خود؟خدا نکند... ...
بھ روی‌ صورتم گیسـویِ او مهمـان شد و گفتم خدا دلبستـگانِ رو سیاهشـ را نگـھ‌ دارد ! .. -سامانے'
اگر گم میشوم در چشم تو تقصیر از من نیست که چشمت قد صدها جنگ، مفقودالاثر دارد
زندگی خنده کنان شاهد جان دادن ماست!..
مثل یک ویرانه بودم تا که تو پیداشدی این دل ویرانه را گلخانه کردی عاقبت همچو یک اتشکده متروک بودم جان من آمدی این خانه را بت خانه کردی عاقبت شمع تنها بودم ای زیباترین آهنگ عشق عشق خود را در دلم پروانه کردی عاقبت مانده بودم این چنین سر در گریبان با دلم یک نظر براین دل دیوانه کردی عاقبت من که یک بیگانه بودم با نگاهی اشنا ساکن روز و شب میخانه کردی عاقبت ماه من ای بهترین بازیگر رویای عشق آمدی و در دلم کاشانه کردی عاقبت ‎‌‌ ‍‌‌ ‍‌
مثل یک پنجره که زل زده تا ماهش را... عاشقی قسمت ما کرده فقط آهش را حسرت دیدنت از دور برایم کافیست کم نکن از دل من لذت کوتاهش را من که خوشبختی از این عمر ندیدم، ای کاش شانه های تو نشانم بدهد راهش را جرم من باش در این شب که خودش می بخشد پیش از مدعیان، بنده گمراهش را مهربان است خدایی که مقدر کرده عشق کافر بکند مومن درگاهش را این سکوتی که قسم خورده زمینم بزند کاش پنهان بکند ناله جانکاهش را همه گفتند دعا وقت سحر می گیرد آه از این شب که "ندیدیم سحرگاهش" را سهمم از دیدن عکس تو فقط حسرت شد مثل یک پنجره که زل زده تا ماهش را... ‎‌‌ ‍‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌
امشب تمام حوصله ام خیس گریه است باران مرا گرفته در آغوش و ... نیستی.... ‎‌‌ ‍‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌