eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
میشود وقتی که گفتم عاشقم دیوانه باشی از پَست من بر نمی آیم که وقتی عاقلی تو
از تفال های حافظ خسته ام ای شهریار "آمدی جانم به قربانت" نمی آید چرا؟! امین شاهسواری
به گرد حسن تو هم،این دویدگان نرسند پیاده‌اند حریفان و شهسوار تویی!
بر ما چه آمده که دلِ مهـــــــــربانِ تو ناگاه با من این‌همه نامهربان شده‌ست؟
وخوابم می برد بین هزار و یک شب موهات و سجده میکند هاروت هم بر سِحر ابروهات هزاران سال می پیچد به گوش مردم شیراز صدای جینگ و جینگ نغمه ی ساز النگوهات چرا یادت نمی آید که در دنیای قبلیمان تو تاکی بودی و من پیچکی بر دور بازوهات و در هندوستان روزی خدای معبدی بودی و من هم بت پرستی در میان خیل هندوهات من و تو یک نفر بودیم از اول مطمئن هستم سر من را خدا داده برای روی زانوهات! به دور از چشم بدخواهان بیا عاشق شویم از نو قرار ما کنار خُم ! شب یلدای گیسوهات...
دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
دلگیر باشی با خودم درگیر خواهم شد بانو بفهمم گریه کردی پیر خواهم شد‌..‌
تو همچون خرمن حُسنی و ما چون خوشه چینانت..
نازی است تو را در سر، کمتر نکنی دانم دردی است مـرا در دل، بـاور نکنی دانم
به رویم چشم می‌بندی، جهان تاریک می‌گردد... نِگاهَت را دَریغ از من مکُن اِی ماهِ بی‌رحمم!
قرار شد که شما بی‌قرار هم باشید جهان دچار شما شد، دچار هم باشید..
که خلق گشته زمین تا شما به‌هم برسید...