🍃🏴 در عزای شب اول ماه محرم
سخت بیتاب است و در جانش بلا انداخته
کلّ عالم را به یاد کربلا انداخته
در حضورِ کائنات و روبرویِ اهل عرش
نوحه خوانی کرده و شور و نوا انداخته
سفرهٔ پر برکت ماه محرّم را مدام
بیشتر از هر کجا، اطراف ما انداخته
در حضورش نوکری امسال هم قسمت نشد
نفْس، ما را آخر از چشمش چرا انداخته؟!
شهر را محض عزاداری مهیّا کرده و
دشت را یادِ غروبِ نینوا انداخته
بر فراز خیمه گاهش پرچم ِ مشکی زده
حضرت صاحب عزا، شالِ عزا انداخته
مانده ردّی از غم و دلشوره رویِ صورتش
باز هم بر گونه هایش اشک، جا انداخته
ذکر «یا جدّاه» بر لب دارد و مضطر شده
روضه خوان او را به یاد بوریا انداخته
عمری از داغِ به غارت رفتنِ آن پیراهن
با چه آهی روی دوش خود عبا انداخته
برده سمتِ علقمه گریان؛ گریزِ روضه را
بر زبانِ روضه خوان «أدرک أخا» انداخته!
#مرضیه_عاطفی
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
آورده ایم ، ساز ِ عزا ، طبل ِ ماتمت
پـوشیـده ایم ، مِشـکی مـاه محـرمت
ما آمدیم ، تا همه را با خبر کنیم ...
از داغ و درد ، بغض خدا ساحت غمت
منت گذاشت مادرتان نوکرت شدیم
خیلی زیاد خواهرتان کرده ، مرحمت
با اشک چشم فاطمه با خون نوشته اند
حی علی العزا ، به کتیبه به پرچمت
ما را فقط به عشق شما ، آفریده اند
" آماده باش " محض عزای معظمت
ما ، در " جهاد اکبر ِ " روضه کنار هم
پُر می کنیم ، سنگر ِ خط ِ مُقَّدَمَت
به به غلام های تو صاحب نفس شدند...
موسی،شعیب ،صالح و عیسی بن مریمت
از اشک چشم های خودم روز مرگ هم...
گِل می کنم زمین و زمان ، زیر مقدمت
قدری ، برای نوکرتان هم ، دعا کنید
شاید ، کفن کنند ، مرا بین پرچمت
گودال ، شمر ، ذبح ، قفا ، اشک فاطمه
ما را که کشت ... مقتل ِ شیخ مقرمت
#روح_الله_قناعتیان
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
رسیده آخرذیالحجه و غمم غم توست
غمم عزای تو، خونِ دل تو، ماتم توست
کتیبه ها همه نام تو را به لب دارند
تمام شهر عزادار اسم اعظم توست
تمام شهر لباس سیاه کرده به تن
تمام شهر حسینیه ی مجسم توست
به هرکجا که در این ازدحام می نگرم
صدای سوخته ی روضهٔ دمادم توست
دل مرا بپذیر ای غم تو عالمگیر
که عالمی هم اگر هست عالم غم توست
قسم به موی پریشانِ نی سوارِ سرت
که نظم شعر من از موی نامنظم توست
به اشکِ جاریِ تقویم ها چکار مرا؟؟
برای من همه ی روزها محرم توست...
#سیده_تكتم_حسينى
126.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مناجات_با_خدا
دو دستم خالي، از خون ديدهام پر
به سويت آمدم دلخونتر از حر
گنهکار آمده «يا غافرَ الذَنب»
پشيمان آمده «يا کاشفَ الضُّر»
#یوسف_رحیمی
حال و هوای کوچه، غمآلود و درهم است
پرچم به اهتزاز درآمد، محرّم است
میگرید آسمان و زمین، در محرّمت
طوفانی از حماسه به پا میکند غمت
#عباس_شاه_زيدى
فرا رسيدن ايام عزادارى امام حسين(ع) تسليت🏴
چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
هنوز ناله زینب به گوش می آید
چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید
صدای ناله ی مردی غریب می آید
چه کربلاست کز او بوی مشک می آید
هنوز ناله زلب های خشک می آید
چه کربلاست که بوی گلاب می آید
صدای گریه طفل رباب می آید
چه کربلاست که بوی عبیر می آید
صدای کودک نا خورده شیر می آید
چه کربلاست که بانگ صفیر می آید
هنوز ناله طفل صغیر می آید
چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید
صدای ناله لالایی علی بخواب آید
جواب طفلک ششماه داده شد باتیر
عد و به تیر جفا داده بود اورا شیر
چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست
برای چیست که عطشان علی اصغر اوست
چه کربلاست که سقای آن شده بیدست
عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست
چه کربلاست که آبش به قیمت جان است
به گوش جان همه جا ناله های طفلان است
مگر به کرببلا آب قیمت جان است
چرا نگفته کسی این حسین مهمان است
چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد
شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد
چه کربلاست که چون نام کربلا ببرند
فلک به ناله ملک در خروش می آید
🔸شاعر:
#استاد_علی_انسانی
____
مابین ذکر جانم آقا ، جانم آقا
مانند مادر مرده ها گریانم آقا
دنیا بدون تو به درد من نمیخورد
از ابتدای زندگی می دانم آقا
تبعیدی کرب و بلا کردند ما را
در انفرادیِ همین زندانم آقا
مجبورْ ما را آفریدند از همان دم
یک چند روزی لاجرم مهمانم آقا
گفتی : عَلَی الدُنیا و دنیا ریخت بر هم
دنیا سر من ریخت و ویرانم آقا
از ابتدا آقای عالم بوده ای تو
از ابتدا هم دست بر دامانم آقا
تو تشنه بودی اسب دشمن آب خورده
از این همه مظلومیت حیرانم آقا
چوب از عبیدالله خوردی ، من بمیرم
قربان دندان شما دندانم آقا
شاعر: #علیرضا_وفایی_خیال
🏴 #مرثیه_مسلم_بن_عقیل
مسلمت دارد به روی دار، خیلی حرفها
کار من را کرده اینجا زار، خیلی حرفها
دست من بسته، لب من زخم و چشمم تار شد
کُشت من را موقع افطار، خیلی حرفها
مادرت زهرا...علی... آتش... نه آقاجان ببخش
جا ندارد که شود تکرار، خیلی حرفها
کوفیان پای سر تو نرخ تعیین کرده اند
پخش شد در کوچه و بازار، خیلی حرفها
با سه شعبه حرمله آید به جنگ اصغرت
گشته آقا گفتنش دشوار، خیلی حرفها
می خورد زینب زمین در کوچه های تنگ شهر
می زند با من در و دیوار، خیلی حرفها
دخترت اینجا غریبی می کند دق می کند
دخترت را می دهد آزار، خیلی حرفها
حرف معجر، گوشواره، پوشیه، خلخال شد
از تو پنهان مانده است انگار، خیلی حرفها
🔸شاعر:
#رضا_دین_پرور
===========================
بر شهر دوباره گرد غم پاشیده
انگار که بیرق وعلم باریده
عالم شده غرق حزن وماتم یعنی
تقویم به خود نام محرم دیده
#محمدجواد_منوچهری