eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 صلی الله علیک یا اباعبدالله ▪️چند بند از چهارپارۀ ای عشق بی‌نهایت و ای مستی مدام ای مرغ دل هوایی صحن و سرای تو جامانده‌ایم ای همه جان‌ها فدای تو از دور می‌دهیم دوباره به تو سلام از دور می‌دهیم سلامی به اشک و آه اما کبوتر دل ما رفته تا عراق با عاشقت چه‌ها که نکرده غم فراق این اشک‌ها دلیل و همین سوز دل گواه یک اربعین هوای تو می‌پرورید دل تا پای عشق را بسپارد به شطّ نور محروم مانده‌ایم از آن شور و از حضور از چشم ما به یاد تو نم‌نم چکید دل خورده گره دوباره دریغا به کار وصل نم‌نم چکید اشک فراقت ز چشم ما ای کشتۀ فتاده به هامون کربلا کی می‌شود دوباره بیاید بهار وصل هر روز و شب به عکس حرم دیده دوختیم هرجا که بود نام تو عاشق دوید و رفت دل شد هوایی حرم و پر کشید و رفت ما مانده‌ایم و از غم هجر تو سوختیم هرجا که بود نام تو و یاد اربعین گفتیم از مسیر نجف کربلای تو عالم شده اسیر نجف کربلای تو ای عشق آسمانی و ای دلبر زمین این روزها که روضۀ تو روزی دل است سرگشتگان بزم عزای توییم ما شب‌ها خراب شور و نوای توییم ما صبر از غم فراق چه جان‌کاه و مشکل است شد اربعین و باز نشد راه یا حسین ما مانده‌ایم خسته و دل مبتلای توست هرجا که می‌رویم غم کربلای توست از دوری تو دربه‌دریم آه یا حسین شد اربعین و زینب غمدیده‌ات رسید اما از او نپرس که دردانه‌ات کجاست سیمای او گواه همه درد و داغ‌هاست دیدی چطور خواهر رعنای تو خمید؟ از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام هرجا که پا گذاشت سرت را به نیزه دید خون گریه کرد و گیسویش از غصه شد سپید اما چه کرد با دل زینب عذاب شام... ✍️ ، اربعین ۱۳۹۹ 🏴
به زیر سایه‌ی زلف تو آمده‌‌ست دلم به غم بگوی که این خسته در پناه من است 🏴
. 🏴 يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا در ماتم تو عرش و فلک گریه می‌کنند ارض و سما و جن و ملک گریه می‌کنند هرگاه یاد ماتم تو می‌کنم حسین "يَا لَيْتَنِي" و "كُنْتُ مَعَك" گریه می‌کنند ✍️ 🏴
کار خنـاسان بی دین را شکوهش ساخته دشمن نـادان هنوز این شیــر را نشناخته معجزه در آستین این بار هم دارد که باز در جواب سحــــــر مکاران عصا انداخته ✍ ✒️
🏴 ظـهر روز اربـعیـن و یـک سـلام از راه دور این دگر شد عادت هر سال ما جامانده ها
تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد
مثل طفلی که زمین خورده دویدم سویت! آمدم گریه کنم، حوصله‌ام را داری؟ :)
جز من که نبضِ هر نفسم از برای توست یک شهر،مبتلای تو و خنده های توست من آشنای گریه و باران و حسرتم اما تو ناز کن که خدا آشنای توست این وجه اشتراک برایم غنیمت است این چه وجه مشترک که خدایم خدای توست شاید جهان ،جهنّمِ دنیای دیگریست اما بهشت،قسمتی از شانه های توست شوق وصال و حسرت و بی تابی و فراق با اختصار،گوشه ای از ماجرای توست با اینکه عشق،اوجِ خودآزاریِ من است اما دلم خوش است،جنونم به پای توست آری تو آفتابی و من برکه ای غریب تبخیر میشوم که وجودم برای توست
🌹شعر تقدیمی استاد شهریار به حضرت آقا در سال ۱۳۶۶ با دستخط آن مرحوم رشگم آید که تو حیدر بابا بوسی آن دست که خود دست خداست راستان دست چپ از وی بوسند که خدا بوسد از او دست راست در امامت به نماز جمعه صد هزارش بخدا دست دعاست من بیان هنرم، یک دل و بس او عیان هنر از سر تا پاست او شب و روز برای اسلام پای پویا و زبان گویاست او چه بازوی قوی و محکم با امامی که ره و رهبر ماست شهریارا سری افراز به عرش کو نگاهیش به (حیدربابا) ست ◾️27 شهریور سالروز در گذشت استاد شهریار گرامیباد ‌
🔸بخشی از شعر محمّد حسين شهريار، در رثای شيعيان ! ديگر هواى نينوا دارد حسين روىِ دل با كاروان كربلا دارد حسين • از حريم كعبه جدّش به اشكى شُست دست مَروِه پشت سر نهاد ، امّا صفا دارد حسين • مى برد در كربلا هفتاد و دو ذبحِ عظيم بيش از اينها حرمت كوى مِنا دارد حسين • پيشِ رو ، راه ديار نيستى، كافيش نيست اشك و آه عالمى هم در قفا دارد حسين • بس كه محمل ها رود منزل به منزل، با شتاب كس نمى داند عروسى يا عزا دارد حسين • رخت وديباج حرم، چون گل به تاراجش بَرَند تا به جايى كه كفن از بوريا دارد حسين ... • سَروران ، پروانگان شمع رخسارش ، ولى چون سحر ، روشن كه سر از تن جدا دارد حسين • سر به قاچ زين نهاده ، راه پيماى عراق مى نمايد خود كه عهدى با خدا دارد حسين • او وفاى عهد را با سر كند سودا ، ولى خون به دل از كوفيانِ بى وفا دارد حسين • دشمنانش ، بى امان و دوستانش ، بى وفا با كدامين سر كند ؟ مشكل دو تا دارد حسين • سيرت آل على، با سرنوشت كربلاست هر زمان از ما ، يكى صورت نما دارد حسين • آبِ خود با دشمنان تشنه ، قسمت مى كند عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين • دشمنش هم آب مى بندد به روى اهل بيت داورى بين با چه قوم بى حيا دارد حسين • بعد از اينش صحنه ها و پرده ها اشك است و خون دل تماشا كن چه رنگين سينما دارد حسين • ساز عشق است و به دل، هر زخم پيكان ، زخمه اى گوش كن ، عالم پُر از شور و نوا دارد حسين ... ... • اشك خونين گو بيا بنشين به چشم «شهريار» كاندر اين گوشه ، عزايى بى ريا دارد حسين. 📚 ديوان شهريار : ج ۱ ص ۷۰
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست همه آفاق پر از نعره مستانه توست در دکان همه باده فروشان تخته است آن که باز است همیشه در میخانه توست دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز زیور زلف عروسان سخن شانه توست ای زیارتگه رندان قلندر برخیز توشه من همه در گوشه انبانه توست