eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به عاشق می دهی تعلیم جان دادن، چه بی دردی! چراغ صبح می داند طریق جان فشانی را
همچنان‌که برگ خشکیده نماند بر درخت مایهٔ رنجِ تو باشم رفعِ زحمت می‌کنم
چه حال خوبی دارد... دوست داشتنت... سرِ صبح... 💟
در دل و جان خانه کردی عاقبت هر دو را دیوانه کردی عاقبت آمدی کاتش در این عالم زنی وانگشتی تا نکردی عاقبت ای ز عشقت عالمی ویران شده قصد این ویرانه کردی عاقبت
تو دل‌ بستی به معشوقی ‌که خود، معشوق‌ها دارد رها کن ای دل غافل، خدای بُت پرستت را 🍁 🌾
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی ز تو دارم این غمِ خوش، به جهان از این چه خوشتر تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی؟ 🍁 🌾
با فلسطین نسبتِ دیرینه دارد قلبِ‌ من ❤️ چون‌ از‌ آن‌ روزی‌ که‌ یادم‌ هست‌، در‌ اِشغالِ‌ توست
دلم خون شد دلارامی نیامد مرا تسکین آلامی نیامد چراغ عمر شد کم نور اما از آن گمگشته پیغامی نیامد تو از حال دل یاران گواهی تو امید دل هر بی پناهی به مشتاقان کویت از محبت نگاهی کن نگاهی کن نگاهی غم عشق ترا با جان خریدیم ملامت ها ز بدخواهان شنیدیم ولی با این همه رنج و مرارت براهت دوخته چشم امیدیم تو جان آفرینش را قراری تو پائیز مریدان را بهاری چه خوش باشد که صبح جمعه ای را بروی چشم یاران پا گذاری تو ای آرامش دل ها کجائی الا ای شمع محفل ها کجائی گره در کارم و دلخسته و زار الا حلال مشکل ها کجائی مران ایدوست از خود آشنا را نگاهی گاه گاهی بی نوا را پی دیدار سیمای تو ایدوست همیشه دوست دارم جمعه ها را خوش آن روزی که جانان بازگردد گل عشق و محبت باز گردد رسد پائیز هجرانش به پایان بهار همدلی آغاز گردد مرا غیر از تو یاری آشنا نیست دمی یاد تو از این دل جدا نیست توباغ آفرینش را صفائی جهان را بی گل رویت صفا نیست
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد سر مویی به غلط در همه اندامم نیست میل آن دانه خالم نظری بیش نبود چون بدیدم ره بیرون شدن از دامم نیست شب بر آنم که مگر روز نخواهد بودن بامدادت که نبینم طمع شامم نیست چشم از آن روز که برکردم و رویت دیدم به همین دیده سر دیدن اقوامم نیست نازنینا مکن آن جور که کافر نکند ور جهودی بکنم بهره در اسلامم نیست گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم بندگی لازم اگر عزت و اکرامم نیست به خدا و به سراپای تو کز دوستیت خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست سعدیا نامتناسب حیوانی باشد هر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست
گاهی مرا نگاه کنی رد شوی بس است آنان که بی‌کسند به یک در زدن خوشند...
حالم خوب استــ !! بہ شرطی ڪه فقط توووو حالم را بپرسی 🤞
در سینه دلم گم شده، تهمت به که بندم؟ غیر از تو کسی، راه در این خانه ندارد!