eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دکترم گفت شما مشکلتان کم خونی است خونِ دل میخورم ای کاش که تاثیر کند...!
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
Gholamreza Sanatgar - Ghasem Hanooz Zendast-128.mp3
4.77M
قاسم هنوز زنده است... 😭
و اسماعيل مي‌دانست آن چاقو نمي‌برد كه صيادي كه من ديدم دل از آهو نمي‌برد  كدامين بارگاه‌است اين كدامين خانقاه‌است‌اين كه در اينجا نفس از گفتن ياهو نمي‌برد   دلا ديوانگي كم نيست شايد عشق كم باشد اگر زنجيرها را زور اين بازو نمي‌برد  چرا ناراحتي اي دوست از دست رفيقانت كه خنجر عادتش اين است رو در رو نمي‌برد  زليخا را بگو نارنجهايش را نگه دارد كه ديگر نوبت عشق است و تيغ او نمي‌برد
هدایت شده از اشعار "عاصی"
هر‌رعد‌وبرقی‌مژده‌ی‌باران‌نخواهد‌داد.m4a
1.2M
هررعدوبرقی‌مژده‌ی‌باران‌نخواهدداد لبخند‌تواوضاع‌را‌سامان‌نخواهدداد🌷 😊
تو بگو کوه تو دانی که مرا دوست ندارد؟ پاسخم گفت: ندارد د ندارد د ندارد
من اسیر چشم و ابرویت شدم بانوی من گاه گاهی هم ملاقاتم بیا محض خدا🙂
جان و روح از بدنم رفت عقبگرد ندارد حال با شیشه بکش بر رگ من درد ندارد جای زخمت پر و جایت شده خالی به کنارم هرچه از عشق درآمد بد و توزرد ندارد تا که بازیچه شدم برد ولی یاد گرفتم باختن غصه و ای کاش نمی‌کرد ندارد
شعرهایی را که مینْوِشتم درون دفترش با خبر گشتم که میخواند برای همسرش مثل آگاهی ز مرگ آشنا و یک عزیز غیر ممکن می‌شود گاه این خبرها باورش
بذر عشقی که تو آن را به دلم کاشته ای آبیاری شده با خون که برافراشته ای آمدی با تبرت ریشهٔ من قطع کنی آه راجع به من اصلا تو چه پنداشته ای ‌‌ من تو را بهر خودم خواسته بودم افسوس ساده دل بوده ام اما تو که را داشته ای من تعصب کش محضت شده بودم تو ولی همه را جز خود من پیش نگهداشته ای بعد یک عمر نهالم به ثمر هم ننشست چون تو از عشق برای همه برداشته ای
. 🌷محبوب شهادت چو غنچه از نسیم شوق، پیراهن دریدی تو که در راه وصال از هرچه ما و من رمیدی تو تن و پیراهنت را برد با خود کاروان عشق به ما بیچارگان چون بوی پیراهن رسیدی تو تو موجی بودی و اوج قرارت بی‌قراری بود رسیدن بود مقصود تو و از خود بریدی تو دلت همچون حرم از یاد غیردوست خالی بود که عمری جز جمال خوب دلبر را ندیدی تو به شرق و غرب عالم مهر رویت نور می‌پاشید به شام غم‌زده، ای ماه مهرافزا دمیدی تو سر زلف تو را از دست باد آخر ربود آتش چو ققنوس از دل آتش به‌سوی او پریدی تو چه جان‌هایی که باغ لاله شد از داغ هجرانت چه دل‌هایی که شد غم‌خانه تا در خون تپیدی تو تو محبوب شهادت بودی و مشتاق او یک عمر که پیش از رفتن تو، گفت آقایت: شهیدی تو تو یعنی مکتبی که خط سرخش خط عاشوراست هزاران قاسم و عباس و اکبر پروریدی تو تو یعنی مکتبی که جز ولایت نیست بنیانش که در سربازی راه ولایت روسپیدی تو تو الگوی جهاد و صبر و ایمانی سلیمانی شهید راه قدس و فخر ایرانی سلیمانی 🌷
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم انا لانعلم منه الا خیرا رفتی و به دل شبیه یک آه شدی رفتی و به ما چراغ این راه شدی مصداق "رجال صدقوا" گردیدی رفتی و مهاجر الی الله شدی