eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
رحم در دوران دولت از زبردستان مجو متصل زور آورد بر سنگ زیرین آسیا
برای شرح دلتنگی پشیمان آمدی اما به سر آن شور سابق نیست،ترک معصیت کردم!
دنیا تمام تشنهٔ نور است نازنین دیگر زمان، زمان ظهور است نازنین از بس‌که در هم است شب و روز روزگار انگار روز حشر و نشور است نازنین برگرد سوی وادی کنعان عزیز مصر! دل‌ها بدون نور تو کور است نازنین تزویر زیر نام تو بازارها زده است کالای زور و زر به وفور است، نازنین دنبال ردّ شعله‌ای از چشم‌های تو موسای سینه راهی طور است نازنین خورشید قرن‌هاست که بر روی نیزه‌هاست یا در میان تشت و تنور است، نازنین ای آخرین ذخیرهٔ هستی ظهور کن دنیا تمام تشنهٔ نور است، نازنین!
قسم به نم نم باران، به شمعدانی‌ها به پای عشقِ تو پایان رسد جوانی‌ها نشسته روی تنم تارِ موی گیسویم نشسته روی لبم بغضِ ارغوانی‌ها در انتظار توام، روزهای بارانی به کوچه خیره شدم، مثل این روانی‌ها چه فایده تو بیا تا سحر بخوان از عشق که همدلی‌است نیازم نه همزبانی‌ها غروب، کوچه از اندوهِ ابر می‌بارد پریده از نفسِ صبح، مهربانی‌ها ببین به دیدنِ گل‌های یاس مشتاقم شکسته قلبِ من از حرفِ "لَن تَرانی"ها مرا ببر به تماشای خال هندویت رهایی‌ام بده از این همه خزانی‌ها
پر است دست زمین از نشان زیبایی شنیده‌ام که همین روزها تو می‌آیی شنیده‌ام که برای تو صبر کرده بهار که راه را تو برایش به باغ بگشایی ببین که صفحهٔ تقویم هم ورق خورده رسـیـده‌ایم دوبـاره به روز تـنـهایی رسیده‌ایم به جمعه، به روز آمدنت اگرچه چندم آن را نگفته‌ای جایی بیا که با تو جهان روبه‌راه خواهد شد بگو رسـیـده زمـانی که بـاز می‌آیی
تعطیل تر از جمعه که ماییم ببین انگار نه انگار کسی منتظر است
. شب جمعه است و باز مرغ دلم، شده دل‌تنگ کربلای حسین کاش می‌شد که مثل تو باشم، بگذرم از خودم برای حسین راز پرواز تو چه بود که شد، شب وصلت شب زیارت او شب جمعه رسید نوبت تو، نوبت وصلِ جان‌فدای حسین ✍️، ۱۴۰۱/۱۰/۳۰ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷
به لطف نور اینجا آفتاب است تمام نقشه ها نقش برآب است چه زیبا رهبرم سید علی گفت سپاهی پاسدار انقلاب است
مستیم که هُشیار نگشتیم هنوز دلداده ی دلدار نگشتیم هنوز چون تشنه لبی که آب را میخواهد ما تشنه ی دیدار نگشتیم هنوز
محرمی نیست وگرنه که خبر بسیار است رمق ناله کم و کوه و کمر بسیار است ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید بنویسید که اندوه بشر بسیار است ساقه‌های مژه‌ام از وزش آه نسوخت شکر در جنگل ما هیزم تر بسیار است سفره‌دار توام ای عشق بفرما بنشین نان جو زخم و نمک خون جگر بسیار است هر کجا می‌نگرم مجلس سهراب‌کشی است آه از این خاک بر آن نعش پسر بسیار است پشت لبخند من آیا و چرایی نرسید پشت دلتنگی‌ام اما و اگر بسیار است اشک آبادی چشم است بر آن شاکر باش هرکجا جوی روانی است کپر بسیار است سال‌ها رفت و نشد موی تو را شانه کنم چه کنم دوروبرت شانه به سر بسیار است شاعر: حامد عسکری
انی احبُّ هــر چـه کـه دارد هـوای تـو شرمنـده ام قــدم نـزدم جـای پـای تـو انی برئـتُ هـرکـه بخواند به جز تـو را انی عجبـتُ هـرکـه نـدیـده عطــای تـو ویـلٌ لمــن یـریــد اطـاعت ز غیــر تـو تبّت یـداه هـرکـه نشینـد بـه جـای تـو انـی عصیـتُ خواستــه ات را مکــررا امـا بگــو کجــا بــروم جــز سـرای تـو گفتی که شرط دلشدگی‌سرنهادن‌است این سر‌چه قابل‌است وجودم فدای تو
تعطیل تر از جمعه که ماییم ببین انگار نه انگار کسی منتظر است