eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
68 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
((اَلسَّــلامُ عَلَیـْكَ یَـا اَمِیــرِالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا "مقصد خلقت" خدا ز خلــق جهان، جـز تو انتظار نداشت جهــان، بــدون وجــود تــو اعتبار نداشت‌ تو کیستی که خـدا گفـت جمـله‌ی "لـولاك" تو کیستی که خدا جــز تو انتظار نداشت ز خلق ارض و سما نیست مقصـدی جز تو بــدون خلقـت تـو ، آسمــان قــرار نداشت هــوا بــدون هــوای تــو بود بـی جــریــان زمین بـدون تو بر گِرد خود مــدار نداشت بــرای آن کــه خــدا تـا تــو را بـه بـــار آرد بهــانه ای به جز از خــلق بی‌شمار نداشت تویـی تــو ، علــت ایجــاد خلقــت عــالــم وگرنه از عــدم اینجا کسی گـــذار نداشت بغیر ذات تو در "کعبــه" کس نشد "مولود" کسی بجــز تو مقــامی درین دیـار نداشت اگرچــه هسـت طـــلا، شـئ پــر بـهـــا امــا به نزد گـوهــریان، بی علــی عیــار نداشت به جــز علــی چه کسی بود لایــق مــردی؟ خدا جــز او بخــدا مَــردِ ذوالفــقار نداشت تویی نتیجـه ی خلقت، که خـامه ی تقــدیر به پـرده ی ازلـی، چون تو شاهکـار نداشت بدون پــرده بگــویــم ، ز خلقـت دو جهــان برای حضرت حـق، بـی‌تـو افتخــار نداشت علـی نبــود اگـر ، بــاغ هــا خـــزان می‌شد علـی نبــود اگـر ، فصـل ‌هــا بهـــار نداشت زنــی که کفــو تو بـاشد خــدا به جز زهــرا بـــرای همسری تـــو ، بــه روزگـــار نداشت رسول ، دسـت تو را در "غــدیــر" بــالا بـرد کـه جــز ولایـت تو ، با کسی قــرار نداشت گـرفـت بـــاغ وَلا ، از تـو میــوه ی توحیـــد وگـرنـه بـــاغ وَلا ، بی‌تو برگ و بـار نداشت دریــغ و درد ، کـه بــا تیــغ دشمـنی مــزدور کـه تـاب تیــغ تـو در وقـت کـــارزار نداشت بـریخـت خـون تـو در خــانــه ی خـداونـدی که بهتـر از تـو در این عــالم ابتکــار نداشت جهـــان ز داغ تــو ، مــاننــد لالـــه می‌سوزد که باغی از گلی و شاخی از تو خـار نداشت اگر که (ساقی) کوثر! جهان تـو را می‌داشت ز مَهــد تا به لحـَـد، در جهـان خمــار نداشت به لوح سیـنه نوشتم خطـی به خامهٔ عشق: جهــان بدون علــی ، قـدر و اعتــبار نداشت سید محمدرضا شمس (ساقی)
🍃🌹❤️ كيستی ای كسی كه به هم زد خلق تو نظم هر دو جهان را شوق نامت به حركت در آورد در دلم كوه آتشفشان را آه...وصف تو شعر است و شور است ، مثل كوهی كه سنگ صبور است چشم هايت دو تنگ بلور است ، بيخود از خود نكن ماهيان را مثل ماهی كه در آبگيري ، زمزم چشمه ای در كويری بهترين اتفاق غديری ، سروری كن زمين و زمان را چيزي از روشنی كم نداري ، روي بال ملاﺌك سواری مثل يك نور دنباله داری ، غرق خود كرده ای ی آسمان را چشم ما محو انگشتر تو، ما گدايان پشت در تو فكر يك جرعه از ساغر تو از تن ما رها كرده جان را رفته تا عرش دست تو بالا ، عطر لبيك پيچيده هر جا ايستاده خدا به تماشا اين غزل آبی بيكران را ياد تو شدت هر علاقه ، جاریِ شهد نهج البلاغه ای كه با ياعلی گفتن من نام تو كرده خوشبو دهان را □ نيستي و جهان غرق آه است ، چشم هاي يتيمان به راه است كاش اين جمعه قسمت كند عشق در دل كوچه ها بوی نان را... 💠
می‌ترسم از اشتیاق و از حب علی کافر شوم و «خدا» بگویم به علی... این‌بار بیا و اینقدَر خرده مگیر!! لا حول و لا قوة الا بعلی😍😍
یا رب مرا به دام علی مبتلا نما با جامی از ولای علی آشنا نما چشمم از این جهان پر از های و هو ببند بازش دوباره بر حرم مرتضی نما
هم یاسمن و سوسن و سنبل جمعند هم نرگس و هم کوکب و بلبل جمعند با زمزمه «ان یکاد» را سر بدهید صدغنچه تازه دور یک گل جمعند
آیا شود که درد مرا هم دوا کنی؟ با یک نگاه خاک مرا کیمیا کنی؟ آیا «علی» ز بحر کرم هیچ قطره‌ای کم می‌شود که گوشه چشمی به ما کنی؟! هرگز عجیب نیست گدا پادشه شود گر تو ز روی لطف نظر بر گدا کنی؟!
زاهد از کوچهٔ رندان به سلامت بگذر تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
چه آغوش است یا رب موجهٔ دریای رحمت را که هرکس ره ندارد هیچ سو، سوی تو می‌آید
ای توانگر! غرّهٔ آرایش دنیا مباش آنچه اینجا عزّت است آنجا مذلّت می‌شود
آدم گشتی، آنچه تو بودی آن کو؟ عالم گشتی، آنچه تو بودی آن کو؟ ای غرّهٔ این و آن! گرفتم به خیال او هم گشتی، آنچه تو بودی آن کو؟
دلم از تیغ فراقت به دو نیم افتاده است در میان غمت از غصه چو میم افتاده است
یا رب اندر دل آن خسرو شیرین انداز که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند