eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد
دریا اگر سر می‌زند بر سنگ، حق دارد تنها دوای درد عاشق ناشکیبایی است
‏اين بوی زلف کیست که جان می‌دهد به من؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نزدیک غروب هیجان‌آور کوچه من باز به شوق تو نشستم سر کوچه گل‌های سر روسری‌ات مثل همیشه زنبور عسل ریخته سرتاسر کوچه از دوختن چشم قشنگت به زمین است نقشی که چنین حک شده در باور کوچه اینگونه نگین در همه‌ی عمر ندیدم اینقدر برازنده بر انگشتر کوچه «گل در برو می در کف و معشوق...» خدایا من مست غزلخوانی سکرآور کوچه لب تر کن تا ور بکشد پاشنه‌اش را بی واهمه یکبار دگر قیصر کوچه من کشته‌ی این عشقم و باید بگذارند فردای جهان نام مرا برسر کوچه
من به راهی می‌روم کانجا قدم نامحرم است از مقامی حرف می‌گويم که دم نامحرم است خوش‌دلم گر ديدهٔ من شد سفيد از انتظار کز پی ديدار جانان، ديده هم نامحرم است با خيال او، نگنجد ياد خوبان در دلم هرکجا سلطان کند خلوت، حَشم نامحرم است ای اسير عشق! طعن بی‌غمی بر من مزن خلوتی دارم به ياد او که غم نامحرم است ما اگر مکتوب ننوشتيم عيب ما مکن در ميان راز مشتاقان قلم نامحرم است منزل تردامنان نبود حريم کوی عشق هر که نبود پاک‌دامن در حرم نامحرم است فيضی! از بزم نشاط ما حريفان غافل‌اند هرکجا ما جام می‌گيريم، جم نامحرم است
برف آمده شهر خالی از باغ شده سرما زده کنج ِخاطرم داغ شده بر دوش ِچنار دانه ای گرم بپاش آغوش ِ چنار ، خالی از زاغ شده
مسئولین گرامی این عکس رو ببینید بادقت ببینید، هر روز ببینید اصلا قاب کنید بزنید تو اتاق‌هاتون سرتعظیم فرود بیارید برای این مردم باغیرت براشون کار کنید بهترین مردمو داریم ما
از ضعف به هر جا که نشستیم، وطن شد وز گریه به هر سو که گذشتیم، چمن شد جان دگرم بخش، که آن جان که تو دادی چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد پیراهنی از تار وفا دوخته بودم چون تاب جفای تو نیاورد، کفن شد هر سنگ که بر سینه زدم، نقش تو بگرفت آن هم صنمی بهر پرستیدن من شد عشاق تو هر یک به نوایی ز تو خشنود گر شد ستمی بر سر کوی تو، به من شد از حسرت لعل تو ز خون مژه طالب چندان یمنی ریخت که گجرات، یمن شد