مینویسم دوسـتت دارم به تکـرار و به عــشق
مشقِ هر روزم شده این ذکر : من میخواهمت
#زیـنبحــسنزاده
" اهل کجایی ؟ "
زادگاه پدرم تبریز است
ترکم و لهجه ی ترکی دارم
ولی از آبی دریای جنوب است دلم
رگ و ریشم شاید
به درختان بلند و
همه سرسبزی گیلان برسد !
من اگر عاشق گل هستم و
گلخانه و گل های بهار
چون که معشوقه ای از شهر گلستان دارم !
ساده ام
سادگی من باید
ارثی از مردم خون گرم لرستان باشد !
غیرتم زاده ی کردستان است
شهر موسیقی و گل های قشنگ
شهر نورانی مردان خدا
که در آن عشق و امید است و صفا
همه جا و همه جا !
روحم از کرمان است
یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست
من خراباتی ام اما اکنون
روزگاری است که چون ارگ بم از
بخت بد و سردی ایام
همه خانه و کاشانه ی من
یک شبه ویران شده است !
من پر از شورم اگر ؛
از همه ی رفتارم گاه تعجب کردی
چیزی نیست ؛
چون که دریاچه ی قم
از وسط زندگی ام می گذرد !
من گر عهدی بستم
روی عهدم هستم
چون رگی از دل اقوام بلوچی دارم !
من اگر ذکر خدا را عربی می گویم
گر که لا حول ولا قوة الا بالله
بر لبم آواز است
چون نیاکان من از مردم دل سوخته ی اهواز است !
و اگر نصف جهانم
پر عشق است و غمی تاریخی
در نگاهم پیداست
من مقصر نیستم
اصفهان را دیدم !
و اگر از غزل سعدی و حافظ مستم
چون که کاکو
من شاعر ز تبار شهر شیراز هستم !
پر ز شعرم پر ز شورم
پر ز ایمانم من
به همین استدلال
اگر از من پرسند
پسرک اهل کجایی گویم :
اهل ایرانم من !
#مجید_احمدی
زبانم هم نمیچرخد به لعن تو به نفرینت
بقای عاشقان یعنی جدایی ها و رفتن ها
#پرویز_کاظم_زاده
مهمان دلم باش، دلم جای بدی نیست
مهمان دلم باش، دلم جای بدی نیست
این خانه به غیر از تو، سرای احدی نیست
هر لحظه به این ذوق که می آیی و هستی
می مانم و اندوه؛ که عمرم ابدی نیست
هرچند ؛ پر از زخم زمانه است ؛ ولی امن
آرام بیا ؛ در دل من دیو و ددی نیست
من خسته - دلم خسته تر از من
من ساحل متروکه ! مرا جزر و مدی نیست
سرد است زمستان چرا پالتو تنم نیست؟
بگیر دست مرا دوست مرا هیچ مددی نیست
مبادا سوی چشمم برود تا تو بیایی
بیا قاصدک باد بیا تا اجلی نیست
این شهر بدون تو چه تاریک و چه باریک
ای دوست؛ گمم ! راه تو را هم ، بلدی نیست
اینجاست که در گوشه ای از دفتر شعرم
جز مرگ از این شعر؛ ندایی و ردی نیست
از گردش تقویم و عددهای پر از هیچ
از کاسه ی این عمر ؛ که دیگر ؛ عددی نیست
با خس خس این سینه برای تو نوشتم
این سینه به غیر از تو ؛ سرای احدی نیست
سیناعباسی
تندیس عشق
ای آفتاب عالم امکان ببینمت
آیینهٔ صداقت ایمان ببینمت
نقشت کشم به دفتر دل با حریر گل
ای کعبهٔ شرافت انسان ببینمت
مهر سپهر عاطفهای در نگاه من
خواهم ز چشم حادثه پنهان ببینمت
آتش زده فراق تو بر صبر من بیا
تا من به چشم آینه مهمان ببینمت
قد میکشد صنوبر ذهنم به یاد تو
روح زلال جاری باران ببینمت
تفسیری از سلالهٔ شبسوز عالمی
گلبوسهٔ ستارهٔ خندان ببینمت
پیچیده بر فراز سپیده سرود تو
ای جلوههای آیهٔ قرآن ببینمت
کی میشود به دیدهٔ کوشا قدم نهی
ای قبلهٔ قبیلهٔ خوبان ببینمت
#سیدمحمد_صالحی_کوشا
ماهی که به جادویِ نگاه ِ تو اسیرم
یک دم بِنِشین با من و غم های اخیرم
چون آهوی دل خسته ی ِ جنگل زده ای که
با پای خودش آمده در پنجه ی شیرم
فرقی نکند مقصد من چیست، به هر حال
هرجا که بخواهم بروم باااز مسیرم -
رد می شود از کوچه ی بن بست تو ، آنگاه
بیست و سه دقیقه لب آن پنجره خیره م ...
تا شب همه شب خواب به چشمم بِنِشانم ،
تا پر شود از حسّ حضور تو ضمیرم -
باید « تو» بگویی شبت آرام عزیزم
تا با نفس گرم تو آرااام بگیرم
یک لحظه اگر تلخ شود طعمِ نگاهت
بر کرده و ناکرده ی خود عذر پذیرم
من آتش ِ مردادم و تو غیرت ِ تیری
من، زاده ی مرداد ولی عاشق ِ تیرم
معشوق ِ جفا پیشه ی بی رحم ِ دل آزار !
زانو زدنم پیش تو بس نیست ؟ بمیرم ؟؟؟؟
#نفیسهسادات_موسوی
شکر می ریخت از هر دو لبش ،ما هم شکر!!! خوردیم
فرو رفتیم در مرداب عشقش،بیشتر خوردیم
میان خان اول از دو خم آغاز شد بازی
زمین خوردیم و در بر خاستن فن کمر خوردیم
به شیرینی شروع قصه ی شیدایی ما، نه
همان آغاز بسم الله هم کلی به شر خوردیم
امان از بذل بخشش های بی حاصل به نام عشق
که دل دادیم و جای قلوه اش خون جگر خوردیم
میان جنگ عقل و دل همیشه شکوه گر تن شد
تمام ضربه ها را ما از این دو فتنه گر خوردیم
به فکر دشمنان بودیم و غافل از خودی اما
درختیم و فراوان ضربه از چوب تبر خوردیم
بریدیم از هرآنکس رنج مان می داد اما باز
به یک دیوانه تر از انتخاب قبل بر خوردیم
#محمدجواد_منوچهری
📚گیدا
آهسته آهسته
گشودم دیده را بر روی او آهسته آهسته
کشیدم نقشی از ابروی او آهسته آهسته
چو نوشیدم شراب عیش و عشرت را ز چشمانش
شدم مست از مِی جادوی او آهسته آهسته
وزد بر گلشن هستی شمیم جانفزای او
تراود زلف عنبر بوی او آهسته آهسته
چنان با شور و شیدایی بپاشد بزم رویایی
ز شوق گلشن مینوی او آهسته آهسته
به راهش گل برافشانم به فرش دیده بنشانم
که بینم چهرهی دلجوی او آهسته آهسته
کمند زلف دلدارم کند صید دل و جانم
کشد ما را خم گیسوی او آهسته آهسته
اگر کوشا بخواهی دیدهی دل را فروزانتر
بنه بر دیده خاک کوی او آهسته آهسته
#سیدمحمد_صالحی_کوشا
دخترخانم،حتماگوشکن! .m4a
2.37M
حرفای یک پسر درباره حجاب نامناسب خانم ها😔👆👆
این وویس رو حتما حتما گوش کنید
من با این وویس واقعا به این نتیجه رسیدم همه جا نشر بدم
لطفا بگوش همگان برسانید
،ب چ قیمتی بقیمت حبس ودردکشیدن پسرهامون😔😭
چرا درک نمی کنند دختران؟
اینا حرف های داداش رضاس
کسی که نه بچه بسیجیه
نه حذب اللهیه
نه ساندیس خوره
نشر دهید برای خشنودی امام زمان 😢😢😢😢😢😢😢
امام زمان شرمنده
May 11