eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگز نرود سایه‌ی مِهرت از سر حالم شده با دیدن رویت بهتر هی بوسه تعارف نکن از آن بالا ای ماه فقط کمی بیا پایین‌تر!
💚🍃 روز مَحشَر یڪنَفَر دِیدے صِدایَت زد مَنَمـ ؛ عاشِقَت بودَن ڪہ مِیـــــدانی نـَدارد اِنقـضا﴾
كوله باري است پُر از هيچ كه بر شانه ماست! گله از دست كسى نيست مقصر دل ديوانه ماست
خانه ها را پر کنید از این👆گُلان رنگ رنگ کودکان ناز نازی پاک و معصوم و قشنگ برکت هر خانه باشد در وجود طفل ناز گرچه گاهی میکند با گریه هایش ونگ ونگ باید عالم پر شود از شیعه ناب علی(ع) دختران شیر زن ، آری پسرها چون پلنگ هرکه فرزند آورد باشد مجاهد جان من میکند بانفس و شیطان و عدو هر لحظه جنگ 👈غصه روزی مخور آن طفل دارد رازقی... هرکه غیر از این بگوید حرف او باشد جفنگ یاعلی(ع)گوی ودراین وادی مترس ازهیچ چیز چون ثواب هر دو دنیا دارد اَر باشی زرنگ "عاصی" 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃 👇❤️👇❤️👇❤️👇❤️👇❤️👇 ✨پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «به راستی نوزادى كه در امّت من متولّد شود، براى من از آنچه خورشيد بر آن می تابد، محبوب تر است» 📚 ‌وسائل الشیعه،ج۱۷، ص۱۳۷
نیلوفرم و به دور خود می‌پیچم دلـتـنـگـم و روزگــارِ دَرهم دارم در کافـه‌ی شعرهـای دلتنـگی خـود با طعمِ خیال، چای خوش‌دم دارم
♡•• {روسری سر کن و نگذار که در حومه شهر مردگان شایعه سازند که محشر شده است...}
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر در آفاق گشاده‌ست ولیکن بسته‌ست از سر زلف تو در پای دل ما زنجیر من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر از من ای خسرو خوبان تو نظر بازمگیر گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر این حدیث از سر دردیست که من می‌گویم تا بر آتش ننهی بوی نیاید ز عبیر گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر ضمیر عشق پیرانه سر از من عجبت می‌آید چه جوانی تو که از دست ببردی دل پیر من از این هر دو کمانخانه ابروی تو چشم برنگیرم وگرم چشم بدوزند به تیر عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر سعدیا پیکر مطبوع برای نظر است گر نبینی چه بود فایده چشم بصیر
دل داده ام بر باد.. بر هر چه باداباد؛ مجنون تر از لیلی، شیرین تر از فرهاد...!
جز تو و لبخند ِتو دیگر نمانده لذتی جانِ من راحت بگو،از دست ِمن ناراحتی؟ تا تو اخمو میشوی آیینه ها دق میکنند پس گره وا کن بدون هیچ گونه منتی ساعتم را کوک کردم رو به باغ چشمهات برق ِچشمت را نگیر از من ،نگو کم طاقتی راحت جان منی همچون هوا در من بمان بی گمان زنده نخواهم ماند بی تو ساعتی اخم و تَخمَت را بیادر استکان من بریز باتو ابری نیستم با تو ندارم حسرتی لطف کن با خنده هایت خاطرم را گرم کن دوستت دارم و خوشحالم از این هم صحبتی!
نامه‌ات را هنوز می‌خوانم گفته بودی بهار می‌آیی؟ می‌نویسم قطار اما تو... با کدامین قطار می‌آیی؟😔
4.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از اناری حال‌ِ دل پرسیدم امشب گفت:خون لاله را گفتم:خبرْ تازه چه‌ داری؟ گفت داغ!!
https://abzarek.ir/service-p/msg/1048987 لینک ناشناس برای ارتباط با مدیر کانال 👆 @abadiyesher