eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شب تا سحر به عشق تو تاب آورد دلم ای آفتاب زندگی من طلوع کن روزم بدون چشم تو روشن نمیشود صبح است باش و زندگی ام را شروع کن ...
ای صبح که در خیالمان می‌رقصی مطلوبترین نمادِ رقص و مقصی با اینکه خیال و خوابمان را بردی از منظر ٍهر پنجره ای بی نقصی صفیه قومنجانی
راستی! امروز گفتم دوستت دارم عزیز؟ دوستت دارم دمادم دوستت دارم عزیز! کل عالم دوستت دارند می‌دانم ولی من به قدر کل عالم دوستت دارم عزیز! تلخیِ دوری مرا هرچند غمگین می‌کند گاه اصلا با همین غم دوستت دارم عزیز! عشق یعنی اینکه من هر بار می‌بینم تو را مثل عشقی تازه آن دم دوستت دارم عزیز قلب عاشق نامنظم می‌تپد عاقل که نیست عفو کن که نامنظم دوستت دارم عزیز تشنه‌ام باشی برایت تا ابد سرچشمه‌ام جاودان مانند زمزم دوستت دارم عزیز زندگی را گرم خواهد کرد عشقت یک تنه مثل یک آغوشِ محکم دوستت دارم عزیز عشقم از دیوانگی‌هایم در این خلوت نترس پیش مردم مثل آدم دوستت دارم عزیز! گرچه پشت مذهبی‌ها حرف خیلی می‌زنند حرف مردم به جهنم «دوستت دارم» عزیز!
. ای مانده عالمی به تمنای غیرتت خالی مباد در صفِ‌ ما جای غیرتت بر سینه‌ی اراذل و اوباش، پای تو داغِ ندامتی شد و انشای غیرتت جاری‌است رودخانه‌ای از خون ز هر رگت از بس به جوش آمده دریای غیرتت تو شیرِ در نبردی و از پشتِ پنجره دنیا نشسته پای تماشای غیرتت دست تو را دگر که بگیرد به جز خدا سر داده‌ای به لطفِ خدا پای غیرتت تأیید روزگار به دردت نمی‌خورد کافی‌‌است خونِ پاکِ تو امضای غیرتت این صحنه باز بعدِ تو تکرار می‌شود پیش از تو نیز آمده همتای غیرتت داغِ تو بر دلِ همه‌عالم نشسته است خورشید چیست؟ داغِ دل‌آرای غیرتت
خیالت ساده‌دل‌تر بود و با ما از تو یک‌رو تر من این‌ها هردو با آیینهٔ دل روبه‌رو کردم...
بی‌حس شدگان را چه غم از خنجرِ بعدی؟! 🌱
مجنون اگرچه چندی است دست از جنون کشیده لطفا به او بگویید: «لیلا ادامه دارد...»
گر نسخه‌ی روی تو به بازار برآرند نقاش ببندد درِ دکانِ صناعت... 🌼
با نام تو "عشق" ،شد عجین "بی رحمی" داریم به سینه از تو دائم زخمی یک روز به لبخندی و یک روز به قهر اصلا تو مگر ثبات را می فهمی
بی تو یک دهکده دل ،در صدد آشوب است بازدر نطفه ولی شورشمان سرکوب است رفته ای  بی خبر و ولوله ای شد برپا پای این زلزله آواره شدن هم خوب است کدخدا بعد تو دانست تب چشمانت باعث مستی این دهکده بی مشروب است جالب این است که سر چشمۀ این رسوائی یک پریچهرۀ خاکی صفت محجوب است بی تو یک مزرعۀ در عطش بارانم رنگ غم یافته آبادی دل مخروب است شب مهتاب شد وجای تو بانو خالی نگران تو ام و حال تو حتما خوب است!
قربون‌صدقه‌های تکراری رو بریزید دور و به جای بیا بغلم، به بغلتون اشاره کنید و بهش بگید: «تو قلب منی و جات وسط وجودِ منه. بیا برو سرجات»