eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.9هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح ات بخیر شاعر لبخند های شهر آیینه های شعر تو در جای جای شهر با دستهای آبی تان سبز میشود گل واژه های زرد غزل در صدای شهر رنگین کمان هر غزلت وصل می کند دل را به پشت پنجره انتهای شهر شب ها کسی که از دلتان رد نمیشود حک می شود به دفترتان ، ردپای شهر گاهی برای شعر شما آه می کشد مردی غریب و گمشده در ماجرای شهر یک کوله بار بسته و یک انتظار سرد در ازدحام مردم بی اعتنای شهر بغضی به روی شیشه و یک کوپه بی کسی دستی بدون بدرقه آشنای شهر دیوارهای ساکت شهر و ... صدای سوت... صبح ات بخیر شاعر لبخند های شــــهر... "رسول قشلاقی
. 🌸 حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمودند: لاَ يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اِسْتَخَفَّ بِالصَّلاَةِ هرکس که ز ما چشم شفاعت دارد باید که به راه ما قدم بگذارد هرگز به صف شفاعت ما نرسد آن‌کس که نماز را سبک بشمارد ✍️
خلایق در تو حیرانند و {جای حیرتست الحق} که مه را بر زمین بینند {و‌ مه بر آسمان باشد} ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
▫️ دارم صنمی، چهره‌برافروخته‌ای راه و روش عاشقی آموخته‌ای او عاشقِ دیگریّ و من عاشقِ او من سوختهٔ سوختهٔ سوخته‌ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگفت ؛ شورشیرین به سر هرکه فتد،کوه‌کن است
نه راه‌ رفتنم از تو، نه راه برگشتن..!! همیشگی است در این منزلت، اقامت من
در جوابِ سرد مهری‌هایِ او بوسیدَمش از پِیَمبر خوانده‌ام نیکی کنم جایِ بدی... احمد_جم
چشمانِ تو بازارچه‌یِ نازفروشی است یک عالمه دل پیشِ تو سرگرمِ خرید است جوادمزنگی
تازه شد در نگاه مبهم تو شور و حالی که شد مجسم تو با تو گفتم بجز دل من نیست هیچ‌کس در زمانه محرم تو سرفرازست شام روشن تو دلپذیرست صبح خرم تو این سخن‌ها حقیقت است ای کاش ‌این حقیقت شود مسلم تو حاصل لحظه‌های عمر من است ‌برگ و باری که شد فراهم تو ای خیالی که باز می‌بارد روی گلبرگ باد، شبنم تو با همین شاخه امشب آمده است ‌باغ در باغ، عطر مریم تو ای دل خوب، ای رفیق قدیم ‌جز غم من نبود همدم تو مثل آب از نسیم می‌رنجی ‌آخر این است عهد محکم تو؟! محمد جواد محبت
من بودم و دل بود و کناری و فراغی این عشق کجا بود که ناگه به میان جست🌿 - وحشی بافقی
با تو ام‌ بانو که شُویت بی حجابت خواسته او اگر بود عاشقت هرگز دلش راضی نبود... تا ببیند مرد بیگانه به چشم هیز خویش... پیکر و زیبای ات را ، مرد بی غیرت چه سود؟ "عاصی" 🔥🔥🤢🤢
کویر از قدومش اگر گشته دریا نقیه، رضیه است و از نسل زهرا همانی که فرموده موسی ابن جعفر به علم و یقینش ابوها فداها سه در از بهشت خدا وا به شهری است که معصومه دارد در آن شهر ماوا چه زیبا مقامی است اخت الرضا را شفیع است و دارد دمی چون مسیحا علیمه ،که علامه ها در کلاسش رسیدند هر یک به ادراک و معنا کریمه که چون ابر رحمت گشوده عجب سایه ای بر سر اهل دنیا شفیعه که با یک نظر شیعیان را برد از دل خاک تا عرش اعلا و او زینبی در مدار امام رضا شد به او هرکه رو کرد،حاجت روا شد چه زیباست دردی که در شهر مشهد رضا نسخه پیچید و در قم دوا شد