eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
52 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
مصیبت دیده ی دیروز و امروزیم و فردا هم ولی ته می کشد یک روز آفت خوردن ما هم شبیه قلوه سنگی که درون کوچه افتاده گهی تیپا خور خلقیم و گاهی بین دعوا هم برای خود سری بودیم در سرها که آمد عشق به تنهایی گرفتاریم و در بند است تن ها هم میان جمع مشغولیم و سمت قبله ای دیگر نماز عشق می چسبد هر از گاهی فرادا هم به چشم دل خطا رفتیم اما عقل با شک هاش میان واقعیت یا حقیقت کشت مارا هم نه آب از آسیاب افتاد نه شور و شری خوابید گره افتاد و شد بغرنج تر حل معما هم شبیه ات بارها دیدم میان شهر و غم خوردم سر بازی گرفت انگار با ما چرخ دنیا هم مچ ما را گرفتی عقل در خلوت ملالی نیست خیالش رفت و تنها ماندم و دیوار حاشا هم... بلا دیدیم ما از عشق اما بی نفس هایش سرسوزن نمی ارزید این دنیا تماشا هم 📚گیدا
به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را
ما گرفتارِ کمندِ نظرِ خویشتنیم حلقه‌ دیده‌ی ما،حلقه‌ی دامِ دلِ ماست
. رفتى و چون سپند به دفعِ گزندِ خويش در آتشم نشاندى و در آتشم هنوز...
بالاتر ازانی که بگویم چون کن خواهی جگرم بسوز و خواهی خون کن من صورتم، از خویش ندارم خبری نقّاش تویی، عیب مرا بیرون کن
ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم هرکس وسیله داشت برای هدایتش ما با نســیم روضـه‌ی تو با خــدا شدیم وقتی که جاه‌ و مال و هوس راهمان گرفت با رمز یاحسین ز شیطان جدا شدیم ذکر حسین اشرف اذکار عالم است گفتیــم و همـدم همه‌ی انبیــا شدیم مسکین و مستکین و فقیر آمدیم و بعد با کیمیـای مهر شمــا پر بها شدیم اشکی چکید و آتش دوزخ فرو نشست تأثیـر گریـه است اگـر بـا حیــا شدیم ما را خدا برای غمت برگزیده است با دست مادرت ز بقیّه سوا شدیم شب‌های جمعه مادرتان روضه‌خوان ماست با ناله‌های دل شکنش هم نوا شدیم شبهای جمعه هیئت ما مثل کربلاست با یک سلام، راهی کرب و بلا شدیم
‍ گفته بودی بهتر است از عشق من پروا کنی در قفس می‌ماند آیا مرغ را پر وا کنی؟ بر خیالم ره مبند، از حج واجب بهتر است گر به روی بی‌پناهی نیمه‌شب در وا کنی آنکه می‌بندد به پای تو دخیل عشق را راه‌ورسم عاشقی این نیست از سر وا کنی گل‌فروش شهر می‌بندد دکان خویش را گر تو آن لب‌های سرخ غنچه‌پرور وا کنی توبه‌ی اهل خطا یک‌بار دیگر بشکند بند زلفت را اگر در روز محشر وا کنی روسری را باز کردی تا پریشانم کنی من ندیدم، می‌شود یک بار دیگر وا کنی؟!
دوستت دارم خود را به که می باید گفت چون کسی نیست به شب کنج خیابان گفتم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دل سوخته پروانه به شمعی می‌‎گفت دادن بوسه به عشاق ثوابست امشب
محمد عربی آبروی هر دو سراست کسی که خاک درش نیست خاک بر سر او شنیده‌ام که تکلم نمود همچو مسیح بدین حدیث لب لعل روح‌پرور او که من مدینهٔ علمم، علی درست مرا عجب خجسته حدیثی‌ست! من سگ در او
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام صبحتون بخیررررررررررر 🌸 تعجیل در ظهور آقا صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف صلوات 🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فیلم کوتاه: دختران تنها ... 🔻فیلم کوتاه بر اساس فرمایش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله: 🔹‌‏إِنَّ الْأَبْكَارَ بِمَنْزِلَةِ الثَّمَرِ عَلَى الشَّجَرِ إِذَا أَدْرَكَ ثَمَرُهُ فَلَمْ يُجْتَنَى أَفْسَدَتْهُ الشَّمْسُ وَ نَثَرَتْهُ الرِّيَاحُ 🔸دوشيزگان، به سان ميوه اى بر درخت اند كه هر گاه ميوه اش برسد و چيده نشود، آفتاب آن را تباه مى گردانَد و بادها پراكنده اش مى سازند. 📗الکافی ج ۵ ص۳۳۷
117.9K
•••هی شعر نگو😒 لفظ نیا،😬 حرف نزن مَرد😶 گاهی بغلم کن :)☺️ بغلم کن :)😐 بغلم کن.. 🙃😂
موقع خواب به جای بغلت مجبورم تا خود صبح بگیرم بغلم بالش را... 😫
بغلت دنج ترین نقطهٔ دنیاست کزان می‌تراود به درونم غزل عشق فقط
از بی سر و سامانیم یاران نصیحت تا به کی او می‌گذارد تا کسی فکر سرو سامان کند
از تو دوری کردنم آخر به کشتن می دهد نطفه ی عشقی که در دل با محبت کاشتی چاره ای جز این ندارم، بعد از آن هنگام که عاشقی را بین ما هر لحظه بد پنداشتی عشق تو ویرانه ام کرد و نفهمیدی چرا کاش یک لحظه فقط حال مرا می داشتی
گاه باید نزنی حرف،فقط بوسه بغل جای آن نیست بخوانی که برایش تو غزل گاه دعوا سر هیچ است ولی طفره نرو بخدا نیست دگر حوصلهٔ جنگ و جدل بی توجه نتوان شد که ثواب تو در این کار نیک است چنان حی علی خیر عمل مثل چای است که هر خستگی از تن ببرد گوییا زاده شده بهر همین روز ازل گاه اصلا خود زن باعث دعواست ولی مرد کوتاه بیا محض خدا حداقل اولین کس که از آن بهره بَرد،مرد تویی مثل شیرینیِ چای و کره و قند و عسل هم نگیری مرض قند و فشار و تب بد هم گریزی ز زن و زندگیِ زنگِ اجل چون شروع دل و دلدادگی از عشق به هم شد دگر محکم و ثابت تو بمان مرد عمل مثل یک چرخ و فلک،سرسره، تاب آور چون زندگی گاه به کامت شده گاهی به هچل بوسه ارزان و بغل مفت،ببخشا راحت بهتر از پول و طلا،مهریه و دوز و دغل
فرض کن صاحب کانال دوkیی باشی با وجود صنمان حیف که تنهایی تو سوسن و سایه و سیمین و سما و سارا می‌رسی سید سین سام به رسوایی تو
یـاد آن تعریف کردن‌هایِ شیرینت بِخِـــیر لعنتی! کِی هَضم کردی این همه تغییر را؟
بر غیرتِ من عیب مگیر ای همه خوبی! وقتی که به اندازه‌ی حسنِ تو حسودم
مـا تـشـنه‌ی یک جـرعـــه نگاهیم هنوز تـــــو یـوســفی و مــا تـهِ چاهیم هنوز هر جمعه غروب چشم‌مان بارانی‌ست شـرمنده فقط چشـــم به راهیم هنوز
چون طفلِ روزه دار، سراپای دیده‌ایم تا از کدام اَبر برآید هلالِ دوست 👤صائب تبریزی 🌼
خود را وبالِ گردنِ مردم نکرده‌ایم ترجیح می‌دهیم تقاضایمان کنند