eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای آنکه دعاهای شبم پشت سرت هست آیا تو هم از حال دل من خبرت هست؟ با رفتنت آنقدر که تنها شدم، انگار، که ایل و تبار و نَسَبم همسفرت هست هرچند که ازجسم تو اینجا اثری نیست در خاطر من خاطرهٔ مُستمرت هست
گرچه در حقم بدی کردی ولی یادش بخیر از بدی های تو هم باید به نیکی یاد کرد ...
💚🍃 پشتِ پرچینِ نگاهم بنشین شعر بخوان من به آن زمزمه ی زیرِ لبت محتاجم
دم آخر که مرا عمر به سر می‌آید؛ گر تو آیی به سرم عمر دگر می‌آید🌿
💚🍃 زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم بایداین بار به غوغای قیامت برسم من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟ طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم سیب سرخی سر نیزه ست...دعا کن من نیز اینچنین کال نمانم به شهادت برسم
ای عشق روی دامنت، قدری بخوابانم به مهر.. آرام کن آشفتگی را در دل طوفانی ام..
دلچسب تر از چای به وقت سرما دلخواه تر از بستنیِ در گرما لبخند پر از شرم تو بود آن جا که افتاد نگاهم به نگاهت جانا!
هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری در دل نیافت راه که آنجا مکان توست «سعدی»
خوب است که بی پناه باشی یوسف زندانی بی گناه باشی یوسف وقتی که زمین قلمروی نامردی است بهتر که درون چاه باشی یوسف
﷽ شب رفت و پیام نور دارد خورشید اندیشه و شعر و شور دارد خورشید می آید و بازتابی از نور خداست آری همه جا حضور دارد خورشید
بس‌که چشمم به‌هوای‌حرمت تر شده است شیشه پنجــــــره انگـــار مشجّر شده است بس که هـــر آه فقط نام تــو را زمزمه کرد از نفس‌های من این خانه معطر شده است دم به دم فـــــال گرفتــــم که می‌آیم یا نه رازقی‌هـــای اتاقــــــم همه پرپر شده است مثـــل آنهـــــا که هـــــــوادار رکابت بودند نخل صبر منِ بی‌حوصله بی‌سر شده است پای مـــن در سر خــــود میل حریمت دارد حس من سمت حــرم باز کبوتر شده است دل هــر پیــر که پابوس تو و تخت‌ات شد شک نداریم که صدسال جوانتر شده است
من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم پای تو مانده ام آنقدر که ویران بشوم منم و شهر حسودان ، منم و این همه بغض بغلم کن که در آغوش تو پنهان بشوم ابرم و بر تن تنهایی خود می بارم دوست دارم که بر اندام تو باران بشوم باش و بی رحم تر از ارتش نازی ها باش تا در اشغال تو یک عمر لهستان بشوم من دیوانه به امید تو عاشق شده ام تو بلد باش مرا تا کمی آسان بشوم من خودم را بلدم، غیر جنون راهی نیست! کمکم کن که در آغوش تو درمان بشوم عهد بستم که کنار تو به پایان برسم من بلد نیستم از عشق پشیمان بشوم